خبرگزاری شبستان:در دنیای امروز که شبح سیاه جنگ بر سر بسیاری از کشور ها سایه افکنده و قدرتهای بزرگ بی هیچ واهمهای بر سر جان ملتها قمار میکنند، شاید ادبیات آن نوشدارویی باشد که به دلهای مرده جان دوباره ببخشد. از این رهگذر،رمان «آخرین انار دنیا» نوشتۀ بختیار علی، نقاب از چهرۀ کریه جنگ برمیدارد و به ما نشان میدهد که این بلای خانمانسوز چه بر سر انسان و انسانیت میآورد.
حقیقتاً باید قصۀ سختیها، پلشتیها و مصائب جنگ را از زبان کسی شنید که آن را با تمام وجود درک کرده باشد و بختیار علی، که در خطۀ کردستان عراق بالیده است، کسی است که جنگ را با گوشت و پوست خود زیسته است. راوی رمان «آخرین انار دنیا» مظفر صبحگاهی است که در سفر دریاییِ نامعلومی داستانی را برای مسافران کشتی تعریف میکند. گویی مسافران آن کشتی و طرف صحبت مظفر ما هستیم. مظفر داستان جستجوی فرزندش را برای ما تعریف میکند، فرزندی که سالها از او خبر نداشته است.
او در این میان چند داستان را در دل هم تعریف میکند و گاه به صورت موازی آنها را پیش می برد. داستان از این قرار است که مظفر، که به تازگی فرزندش به دنیا آمده و همسرش را از دست داده است، در طی نبردی اسیر میشود. او بیست و یک سال حبس و اسارت را در کویری بی آب و علف تحمل میکند و پس از آزادیاش از اسارت به دنبال پسر گمشدهاش «سریاس» میگردد. مظفر صبحگاهی در هنگام جستجوی فرزندش از ویرانیها و تبعات جنگ میگوید.
این رمان پر است از صحنههای تکاندهنده و پر است از شخصیتهایی که هر کدام نمادی را در ذهن تداعی میکنند. اما یکی از تکان دهنده ترین قسمتهای رمان آنجایی است که مظفر به بیمارستانی میرود که کودکان آسیب دیده در جنگ در آن بستری هستند و در آنجا کودک سوختهای را در آغوش میکشد.
رمان «آخرین انار دنیا» در نگاه بسیار از منتقدان، کاملترین رمان در ادبیات کرد است. «رئالیسم جادویی» چونان موم در دستان بختیار علی است و شاید رمان او را بتوان یکی از قویترین نمونههای این سبک دانست. او چنان واقعگرایی و خیال را در هم آمیخته که جنبههای کریه جنگ برای خواننده هم آموزنده باشد و هم قابل تحمل. چه آنکه اگر چنین نمیکرد کسی یارای خواندن این فجایع را نمیداشت.
«آخرین انار دنیا» رمانی است دربارۀ جنگ اما در این رمان میشود هم عشق دید و هم نفرت، هم معصومیت دید و هم شقاوت، هم مبارزان راسخ را دید و هم آنهایی که به اعتقادات گذشتهشان لگد زدهاند. اما ورای همۀ اینها میتوان ملتی را دید که جنگ زخمی عمیق بر چهرهاش نشانده و خسته و افسرده از این بلای خانمان سوز اکنون به دنبال ساحل آرامش است؛ شاید جایی زیرِ «آخرین انار دنیا».
نظر شما