به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، نشست روز جهانی فلسفه با عنوان حکمت و معنویت هماکنون در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور جمعی از اهل فلسفه و اندیشمندان در حال برگزاری است.
بر اساس این گزارش، در این نشست غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره برجسته فلسفه ایران با بیان اینکه فرض می گیریم حکمت همان فلسفه است و فلسفه همان حکمت، اظهار کرد: حکمت واژه ای اسلامی و قرآنی است و فلسفه واژه ای یونانی و فیلوسوفیا یعنی دوستدار حکمت.
وی با تاکید بر اینکه دوست داشتن دانایی مهمتر از دانستن است، ادامه داد: ممکن است کسی کم بداند اما دانستن را دوست داشته باشد و برعکس کسی زیاد بداند اما مشتاق دانستن نباشد؛ فلسفه واژه قدیمی است که از زمان سقراط تاکنون وجود داشته و حکمت نیز واژه قرآنی است که بر استحکام دلالت دارد و در حقیقت حکیم در عقل خود استحکام دارد.
وی در ادامه با طرح این سوال که معنویت چیست، ابراز کرد: گمان نمی کنم کسی در عالم پیدا شود که معنویت را دوست نداشته باشد؛ معنویت با معنی همراه است و معنوی یعنی کسی که طالب معنی و در پی معنویت است و آن را می خواهد.
وی با اظهار تاسف از اینکه معنویت در واژگان فرنگی به خوبی معنا نشده است، اذعان کرد: معنویت معادل روحانیت نیست؛ هرچند روحانیت معنوی بوده اما معنویت لزوما مساوی با آن نیست.
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه باید دید معنی را می خواهیم بسازیم و اختراع کنیم یا به ان برسیم یا معنی را کشف کنیم، تصریح کرد: هر سه معنا اگرچه به یک نزدیک هستند اما تفاوت هایی دارند، ما چه به معنی برسیم و چه آن را کشف کنیم یا بسازیم باید بدانیم معنی چیست.
وی با اشاره به اینکه معنی همه جا حضور دارد و یک نقطه در عالم هستی وجود ندارد که معنی در آن حضور نداشته باشد، گفت: حتی بی معنایی نیز یک معنی است و معنی به حکم حاضر بودن ظاهر نمی شود مگر به شرایطی. در حقیقت معنا در شرایط ظهور پیدا می کند و همیشه معنی با یک تفسیر آشکار می شود.
وی همه انسان ها را مفسر خواند و تفسیر را مختص به مفسران قرآن ندانست و بیان کرد: در حقیقت هر کتابی را می بینیم یا رمانی را می خوانیم یا حرف های روزانه و کلام ما هر یک به نوعی تفسیر است و ما با سخن تفسیر می کنیم، این در حالی است که حیوانات و جمادات و نباتات تفسیر ندارند.
این استاد فلسفه در ادامه مهمترین مسئله فلسفه غرب را معنی عنوان کرد و گفت: ما باید با تفسیر به معنی برسیم و معنی را در زبان کشف کنیم؛ هستی بدون انسان و زبان انسان خاموش است اما زبان نیز الفاظ نیست بلکه یک ساختار است که البته این بحث مسئله روز است.
وی با بیان این مطلب که تمام زبان های عالم یک ساختار دارد و لغت ها با یکدیگر تفاوت دارد، اذعان کرد: اگر ساختار نباشد معنای لغات نیز فهمیده نمی شود؛ زبان در انسان است و می توان به وجهی نیز گفت انسان در زبان است بنابراین اگر زبان نبود هستی خاموش می ماند.
وی در ادامه با طرح این سوال که آیا اصل هستی نیز سخن می گوید یا خیر، توضیح داد: هر یک از انسان ها سخن می گویند و آدم مخاطب صدای هستی است بنابراین معنا در زبان ظاهر می شود و معنی ای که در زبان ظاهر می شود، اگر زبان درست بود، حکیمانه صحبت کرده ایم.
ابراهیمی دینانی در پایان سخنان خود فلسفه را همان حکمت دانست و یادآور شد: اینکه برخی می پرسند فلسفه چیست و فلاسفه چه می کنند، باید دانست فلسفه معنا را آشکار کرده و فکر را از اسطوره جدا می کند. بشر اولیه به زبان اسطوره و شعر سخن گفتند و فلسفه می خواهد بگوید فلان پدیده افسانه است و آن پدیده دیگر افسانه نیست و در حقیقت این موضوع کار فلسفه است.
نظر شما