خبرگزاری شبستان: يكي از اساسيترين ابعاد و وجوه حماسة عاشورا، درسها، عبرتها و پيامهاي جاودانه و فراگير آن است. اين آموزهها و پيامها، همواره حيات بخش، حركت آفرين، تأثيرگذار و ماندگار بوده است. اين قيام هر چند در مكان و زمان خاصي روي داد؛ ولي آثار و بركات آن، هميشگي و گسترده بوده و مرزهاي زماني و مكاني را در نورديده است.
براساس روايات و شواهد تاريخي، ميتوان اهداف و برنامههاي امام حسين(ع) در حماسه عاشورا را چنين شمارش كرد:
بايستگي قيام حق طلبانه عليه باطل گرايي
قيام امام حسين(ع)، براساس حق و حق گرايي بنا شده و يكي از اهداف مهم آن، برپاداشت حق، غلبه نورانيت بر ظلمت، رفع شرارت و شيطنت و مبارزه با باطل (گروه كفر و ظلم و فساد) بوده است.
امام در طول اين قيام فرياد برآورد كه: "نمي بينيد به حق عمل نميگردد و از باطل روي گرداني نميشود (الا ترون انّ الحق لايعمل به و انّ الباطل لايتناهي عنه")
يعني چون وضع جامعه چنين بوده و باطل در جولان است، من قيام كرده ام و اگر كسي از من حمايت كند، حق را ياري كرده است: «فمن قبلني بقبول الحق فالله اولي بالحق…»؛ «هر كس اين را بپذيرد كه حق است، راه خدا را پذيرفته است…». پيش تر در اين باره بحث شده و به همين مقدار بسنده ميشود.
عدالت گرايي و برپاداشت قسط
از برنامهها و ايدههاي امام حسين(ع) در قيام كربلا، دعوت به عدالت و برابري انسانها و شكستن سلطه تبعيض و بيداد و گسستن حصارها و بندهاي بردگي از دست و پاي مردم بود. امام حسين(ع) در نامهاي به مردم كوفه نوشت: "به جان خودم سوگند! امام و پيشوا، تنها كسي است كه در برابر كتاب خدا داوري كند و دادگر و عدالتگستر و متدين به دين حق باشد."
آن حضرت حركت خويش را براي اقامه عدل و رفع ستم از مظلومان و ايمن يافتن بندگان خدا ياد كرد: «و يأمن المظلومون من عبادك» ؛ در زيارت نامه امام حسين(ع) ميخوانيم: گواهي ميدهيم كه وي دعوتگر به سوي قسط و عدل و برپادارندة عدالت و ايجاد كننده امنيت براي ستمديدگان بود: «اشهد انك قد امرت بالقسط و العدل و دعوت اليهما» ؛ «شهادت ميدهم كه تو به قسط و عدل دستور دادي و به دين دعوت كردي.
امام خميني عدالت خواهي نهضت حسيني را چنين بيان ميكند:
"شهادت [امام حسين]براي اين بود كه اقامه شود عدل الهي» و «سيد الشهدا ـ سلام الله عليه ـ از همان روز اول كه قيام كردند، براي اين امر، انگيزة شان اقامة عدل بود. تمام زندگي اش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته شود و از بين برود."
ايشان براساس همين عدالت خواهي، نهضت حسيني را به قيام مهدي و ساير انقلابهاي حق طلبانه پيوند ميزند:
"زندگي سيّدالشهدا، زندگي حضرت صاحب الامر ـ سلام الله عليه ـ زندگي همة انبياء از اول از آدم تا حالا، همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را ميخواستند."
مبارزه با حكومت فسق و جور (ستم ستيزي)
يكي از برنامههاي اساسي امام حسين(ع)، مبارزة پيگير و مداوم با ظلم و ستم حاكمان وقت و ريشه كني جور و استكبار و خودكامگي از جوامع اسلامي بود.
آن حضرت در زمان معاويه نيز به ظلم و استبداد حكومت او اعتراض شديد داشت و اين اعتراض را به دوران حكومت يزيد ـ كه در اوج استكبار و استبداد و خودكامگي قرار داشت ـ كشاند. مهمترين مستند او دستور پيامبر اسلام بود كه:
"اگر كسي حاكم ستمگري را ببيند كه حلال خدا را حرام ميكند، عهد و پيمان الهي را ميشكند و با سنت رسول خدا مخالف است و با بندگان خدا به ستم و بيدادگري رفتار ميكند، پس با گفتار و كردار در برابرش نايستد؛ برخداوند است كه اين فرد را نيز با همان حاكم ستمكار محشور كند…آيا نميبينيد كه اينان اطاعت شيطان را، دستماية خود كردهاند..."
آن حضرت اعتراض شديدي به قرار گرفتن خلافت در دست فاسق و جائري چون يزيد داشت (وعلي الاسلام السلام، اذ قدبليت الامة براع مثل يزيد…) و از اينكه در دوران چنين افرادي زندگي ميكند، اظهار برائت ميكرد (فانّي لااري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الاّبرما.)
آن حضرت شگفتي و تعجّب خود را از سلطه و چيرگي چنين ظالماني بيان ميدارد: «فيا عجبا! و مالي لااعجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل علي المؤمنين بهم غير رحيم» ؛ «چرا در شگفت نباشم كه زمين در تصرّف مردي دغل و ستمكار و ماليات بگيري نابكار است؛ حاكمي است بر مؤمنان كه نسبت به آنان مهربان نيست."
هدايت گري و نجات بخشي
امامت، هدايت و راهبري انسان به راه درست و حقيقي و دعوت به رشد و سعادت و معنويت او است. يكي از محورها و برنامههاي بنيادين امام حسين(ع) ـ در طول حيات پربار خود ـ به خصوص در برپاداشت قيام كربلا ـ ارشاد و هدايت جنود شيطان و نجات آنان از ضلالت و جهالت بود. به همين جهت از هر فرصتي براي دعوت و آگاهي بخشي به آنان استفاده ميكرد و آنان را به نيكيها، فضايل اخلاقي، ايمان، معنويت و…دعوت مينمود.
آن حضرت ريشة ضلالت و انحراف مردم را در اطاعت و فرمانبري از حاكم فاسق و گمراهگر ميدانست؛ به همين جهت بيشتر تبليغات خود را متوجه يزيد ساخته بود: "امامان و رهبران مردم، دو دسته اند: امام هدايت گر كه به هدايت دعوت ميكند و امام ضلالتگر كه به ضلالت و گمراهي دعوت مينمايد. هركس، از اولي اطاعت كند، به بهشت راه مييابد و هر كس، دومي را اجابت نمايد، داخل جهنم ميشود."
امام حسين(ع) خطاب به سپاه خصم فرمود: "من شما را به پيروي از كتاب خدا و راه و روش پيامبر فرا ميخوانم؛ زيرا هم اكنون سنت پيامبر از ميان رفته و بدعتها و احكام ناروا زنده شده است. پس اگر به اين پيام من گوش فرا دهيد و آن را بپذيريد، شما را به راه سعادت رهبري خواهم كرد."
در برابر همهمه و سر و صداي آنان ـ كه ميخواستند نداي هدايتگرايانة امام به گوششان نخورد ـ فرمود: "واي بر شما! چرا ساكت نميشويد تا سخنانم را خوب بشنويد، من شما را به سوي رشد و سعادت دعوت ميكنم."
در بخشي از "زيارت اربعين" درباره آن امام شهيد ميگوييم: «…و بَذَلَ مُهْجَته فيك ليِستْنقِذَ عِبادَكَ مِن الجَهالة و حيرة الضّلالة» ؛ «…او خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالتها و سرگشتگي در وادي گمراهيها برهاند.
اگر مردم به اين دعوت پيامبرانه و معناگرايانه امام پاسخ مثبت ميدادند؛ جامعه به اوج رشد و بالندگي معنوي و اخلاقي خود ميرسيد و موانع و مشكلات رشد و تكامل انسان برداشته ميشد؛ امّا گروه باطل، نور خدا را خاموش كردند و مردم را از فيوضات و بركات فراوان او بيبهره ساختند!!
اصلاح گري و تحوّل گرايي مثبت
يكي از اهداف و برنامههاي بنيادين امام حسين(ع)، ايجاد اصلاحات اساسي در جامعه و دگرگون كردن رفتارها، پندارها و گفتارهاي نادرست و انحرافي بود. اسلام اموي، آموزههاي وحياني را تحريف كرده و برداشتها و سلايق شخصي را جايگزين آن ساخته بود. سطوح مختلف جامعه، دچار خمودگي، نفاق، دنيازدگي، فساد و انحراف شده بود؛ به همين جهت اصلاح جامعه در ابعاد مختلف آن، ضروري مينمود و مهمترين پيام و شعار امام حسين(ع) نيز اين بود كه: "من از روي هوس، سركشي، تبه كاري و ستمگري قيام نكردم؛ تنها به انگيزة اصلاح در امت جدّم برخاستم. ميخواهم به نيكيها فرمان دهم و از بديها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم علي بن ابي طالب را دنبال كنم."
براساس اين روايت، اصلاحات امام حسين(ع) مربوط به مردم و جامعه است (الاصلاح في امة جدّي)، نه در دين و شريعت. در واقع اين حاكمان و مردم بودند كه نياز به دگرگوني و تحول در رفتار و گفتار داشتند و امام ميخواست اين انقلاب دروني را شعله ور سازد.
امام با اين گفتار خود، هدف نهضت را دقيقاً مشخّص ساخت (نجات امت از گمراهي و فساد) و تهمتهاي ديگر (افسادگري، سلطنت طلبي و…) را از خود زدود.
اصلاح گري ـ در مفهوم اسلامي آن ـ عبارت است از: "زدودن پايهها و نشانههاي ستم و عبوديت غير خدا و گسترش عدالت حقيقي، بر مبناي حقوق واقعي انسان، در پرتو وحي الهي و عقل بشري."
آن حضرت در بيان زيبايي فرمود: "بارالها! تو به يقين ميداني آنچه از ما سرزده است، براي سلطه طلبي و كسب قدرت و دست يازيدن به متاع دنيوي نبوده است؛ بلكه قيام ما براي ارائه نشانههاي دين تو و پديد آوردن اصلاح در شهرهاي تو بوده است و براي اينكه بندگان مظلوم و ستمديدة تو احساس امنيت و آرامش كنند و به فريضهها و سنتها و احكام تو عمل شود."
زماني كه بنياميه، به پيروي از شيطان تن داده، اطاعت از خداي رحمان را رها نموده، و آشكارا فساد كرده و به حدود الهي عمل نميكنند؛ آيا كسي جز امام حسين شايستگي و وظيفه اصلاح و تغيير را دارد؟ آن هم اصلاح و دگرگونيهاي اساسي و بنيادين (انقلاب فكري و اخلاقي)؟! شهيد مطهري بيان امام حسين در رابطه با اصلاح گري خود را چنين تصوير ميكند: «من مثل خيلي [از] افراد نيستم كه قيام و انقلابم به خاطر اين باشد كه خودم به نوايي رسيده باشم؛ براي اينكه مال (و ثروتي تصاحب كنم)؛ براي اينكه به ملكي رسيده باشم! اين را مردم دنيا از امروز بدانند (اين نامه را در مدينه نوشت)، قيام من، قيام مُصلِحانه است. من مصلح در امت جدّم هستم. قصدم امر به معروف و نهي از منكر است. قصدم اين است سيرة رسول خدا را زنده كنم؛ روش علي مرتضي را زنده كنم. سيرة پيغمبر مرد[ه]، روش علي مرتضي مرد[ه]، ميخواهم اين سيره را و اين روش را زنده كنم."
احياي آموزههاي ديني
يكي از علتها و انگيزههاي مهم نهضت عاشورا، حفظ دين اسلام، احياي آموزههاي متعالي آن و بدعت ستيزي و تحريف زدايي از چهرة غبار گرفتة آن بود. زنده كردن آموزهها و تعاليمي چون امر به معروف، نهي از منكر، ايثارگري در راه دين، پرهيز از منكرات و حرام خواري، لزوم اطاعت از قرآن و عترت، آزادگي و جوانمردي، عمل به تكليف، شهادت طلبي در راه خدا، دوري از دنيا گرايي و…وجهه همّت سالار شهيدان بود. در واقع عاشوراي حسيني، برنامهاي احياگرايانه نسبت به دين و جلوههاي گوناگون آن بود، تا در سايه بذل خون و نثار جان، دين برپا شود و سيرة پيامبر اسلام، سرمشق عملي مسلمانان گردد و عزّت دين خدا، به جامعه بازگردد.
در مطالعة سخنان امام حسين (ع)، تكيه فراواني روي احياي دين، اجراي حدود الهي، احياي سنت، مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حكم خدا و قرآن ديده ميشود. جامعه در آن عصر با حاكميت گروه باطل و بحران تزلزل ارزشهاي انساني مواجه بود. ارزشها و هنجارهاي اجتماعي جامعه اسلامي پس از پيامبر اكرم، به دلايل متعددي دچار افت و انحراف گشته بود.
تحريف باورهاي ديني و بازگشت به ارزشهاي جاهلي، فراموشي سيرة پيامبر، برتري روحيه قومي و عصبّيت بر هنجارهاي ديني عصر پيامبر (كه نشأت گرفته از تعاليم مقدس اسلام بود)، تبديل اشرافيت معنوي به اشرافيت مادي و ثروت اندوزي، گرايش به تجمّل و كم رنگ شدن روحية عالي اسلامي (به ويژه در عصر عثمان و از آن پس)، برتري حربه ارعاب و تزوير بر عامل حق طلبي و ظلم ستيزي در روحية جامعه اسلامي (بالاخص مردم كوفه)، بيعدالتي و فساد رهبران سياسي و برخي موارد ديگر، از جملة مسائل دردناك و آسيبهاي عمدة اجتماعي بود كه امام حسين(ع) با آنها مواجه شد.
چنان كه گذشت، امام حسين(ع) در نامهاي خطاب به اهل بصره نوشت: "من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش فرا ميخوانم. سنت مرده و بدعت زنده شده است (و ان السنة قد اميتت و ان البدعة قد احييت)… اگر سخنم را بشنويد و از فرمانم پيروي كنيد، شما را به راه ارشاد (دين)، هدايت ميكنم."
و ميفرمود: "…من سزاوارترم كه براي ياري دين خدا برخيزم و براي عزت بخشيدن به دين او و جهاد در راه او [تلاش كنم] تا آنكه كلمة الله برتر باشد."
آن حضرت علّت دعوت مردم كوفه را، احياي نشانههاي حق (دين حق) و از بين بردن بدعتها، بيان كرد: "كوفيان به من نامه نوشته و از من خواستهاند كه نزد آنان بروم؛ چرا كه اميدوارم معالم و نشانههاي حق زنده گردد و بدعتها بميرد."
مهمترين دستور و خواست امام حسين(ع) از اصحاب و ياران باوفايش در روزي عاشورا، حمايت از دين الهي بود؛ چنان كه فرمود: «اينك اين درهاي گشودة بهشت و نهرهاي جاري و پيوسته آن و ميوهها و قصرهاي بهشتي است و اين هم پيامبر خدا و شهيدان كه در ركاب او به خون غلتيدند. اينك پدر و مادرم نيز چشم به راه شمايند و مشتاق ديدارتان! پس از دين خدا حمايت كنيد و از حرم رسول الهي، دفاع نماييد (…فحاموا عن دين الله و ذبّوا عن حرم رسول الله.)
اين شعار جاودانةامام حسين(ع) است كه در طول قرون و اعصار برتارك تاريخ ميدرخشد و فرياد بر ميآورد: «لو كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فياسيوف خذيني»؛ «اگر دين محمد(ص)جز با قتل من احيا و زنده نميشود؛ پساي شمشيرها! مرا در برگيريد.
تشكيل حكومت و اعمال ولايت سياسي
يكي از پيامها و عبرتهاي مهم "عاشورا"، اين است كه براي رفع ريشههاي ظلم و ستم از جامعه، زدودن رذايل اخلاقي و كژتابيهاي فكري و رفتاري، نجات مستضعفان و مظلومان از چنگ مستكبران و مفسدان، از بين بردن طاغوتيان و جباران (گروه باطل) و ترويج آموزههاي متعالي شريعت، «يك راه اساسي و تكليف ديني وجود دارد» و آن «تأسيس نظام سياسي ديني و به دست گرفتن حكومت به وسيله صالحان و شايستگان» است؛ يعني، «حكومت ديني» مهمترين وسيله و ابزار تحقق آرمانهاي والاي شريعت و ارشاد و هدايت مردم و رفع كاستيها و ناراستيها است.
به همين جهت آن حضرت به دعوت كوفيان پاسخ مثبت داد و عازم آن ديار شد تا بتواند خلافت غصب شده را برگرداند و ولايت سياسي خود را ظاهر كند.
هدف و انگيزة او از قيام خونين عاشورا، رسيدن به حكومت نبود؛ بلكه به دست گرفتن دولت، تنها وسيلهاي براي رسيدن به ديگر اهداف والا و متعالي بود.
حضرت ابا عبدالله(ع) در برخورد با سپاه حرّ، به آنان فرمود: "اي مردم! اگر تقواي الهي پيشه كنيد و حق را براي اهل آن بشناسيد؛ براي كسب خشنودي الهي بهتر است. ما خاندان پيامبر، سزاوارتر به ولايت بر شما از اين مدعيان به ناحق و غاصبيم. همانها كه به ستم و تجاوز بر شما حكم ميرانند و اگر اراده كرده ايد كه از ما كراهت داشته باشيد و حق ما را ناديده گيريد و اكنون نظر شما از آمدن به سوي شما جز آن چيزي است كه در نامه هايتان نوشتهاند و فرستادگان شما ابراز داشتهاند، منصرف شده و باز ميگردم."
حضرت حسين(ع) براي به دست آوردن حكومت، اقداماتي انجام داد؛ از جمله خودداري از بيعت با يزيد، هجرت از مكه به مدينه، علني كردن مخالفت و دعوت مردم به تبعيت از خود، اجابت دعوت كوفيان و حركت به سوي كوفه. در آخرين مرحله نيز كه با پيمانشكني كوفيان و سخت گيري سپاهيان عبيدالله مواجه شد و بين مرگ عزيزانه يا تسليم ذليلانه مخيّر گشت، مرگ عزّتمند و شجاعانه را برگزيد و تا آخرين قطره خون از كرامت ايمان خود دفاع كرد:
"آگاه باشيد! اين پسرخوانده، پسر پسرخوانده، مرا بر دو راهي شمشير (مرگ) و ذلّت قرار داده است و هيهات كه ما به زير بار ذلت رويم؛ زيرا خداوند و پيامبرش و مؤمنان، از اينكه ما ذلت را بپذيريم، ابا دارند و دامنهاي پاك مادران و افراد با غيرت و اشخاص سرافراز روانميدارند كه اطاعت افراد پست و لئيم (مانند امويان) را برقتلگاه نيكمنشان مقدم بداريم."
با توجه به اين پيامها و برنامهها، روشن ميشود كه قيام امام حسين(ع)، انقلابي جاودانه، تأثيرگذار و پيروز بود؛ هر چند آن حضرت همراه با عدة كمي از نيكان روزگار، در برابر جبهه پر نيروي كفر و باطل قرارگرفت و به ظاهر نتوانست دشمن را شكست دهد و خود شربت شهادت نوشيد؛ اما اين درس و پيام را به همه جهانيان داد كه: خون بر شمشير، حق بر باطل، نور بر ظلمت، خير بر شرّ، ايمان بر كفر و نفاق، صلاح بر فساد و حزب الله بر جنود شيطان پيروز و غالب است. امّا اين شعارها و اهداف بايد روزي به طور كامل تحقق يابد و راه ناتمام امام حسين(ع) به پايان برسد و اين نيز تنها در سايةها نهضت جهاني امام مهدي(ع)تحقّق خواهد يافت.
نظر شما