عقل و طبیعت لازم و ملزوم یکدیگرند

خبرگزاری شبستان: اگر گفته شود وقتی طبیعت می میرد تکلیف عقل چه می شود، من پاسخ می دهم که در این راستا به صراحت سخن نگفتم که این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، آیین بزرگداشت روز جهانی فلسفه با حضور رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم ایران، علی اصغر مصلح، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و محمدرضا حسینی بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و جمعی از اندیشمندان و اهل فلسفه از سوی انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران و گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران صبح امروز سه شنبه، 19 آبان ماه در دانشگاه تهران برگزار شد.

 

بنابراین گزارش، رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم ایران در بخش دوم سخنان خود اظهار کرد: در نظر سقراط، افلاطون و ارسطو قانون، قانون طبیعت است و ما کاشفان قانون طبیعت هستیم. عقل، عقل طبیعت است و لفظ طبیعت را اطلاق مرتبه نازلی از وجود نباید به کار برد اما عقل موجود است و نظام مدینه هم نظام روابط جهان است.

 

وی مدینه ایده آل افلاطون را مدینه ای خواند که عقل بر آن حکومت می کند یعنی عقلِ متعلق به عالم بالا و تصریح کرد: علم ادراک چیزی است که وجود دارد و ما این قضیه را مسلم در برابر بحث نظری می گیریم، اگر فلسفه جدید را از دکارت به بعد در نظر بگیریم علم دیگر ادراک واقعی نیست نه اینکه علم با خارج ارتباط ندارد بلکه علم ادراکی است که به خارج ارجاع می شود؛ همانطور که کانت گفت و البته هگل نیز بحث دیگری کرد.

 

این استاد فلسفه ابراز کرد: اینکه قانون قرارداد است یا قانون طبیعی بوده مطلبی است که یونانی ها در آن تحقیق کردند. آنها حق را حق طبیعی می دانند اما با تعجب می بینیم که حقوق طبیعی در دوره جدید مطرح می شود و اعلامیه حقوق بشر خوانده می شود.

 

وی اضافه کرد: اینکه تا چه حد این امر در تاریخ تحقق پیدا کرده حرف دیگری است اما به هر حال در دوره جدید است که حق طبیعی مطرح می شود اما این حق طبیعی را یونانی ها و به ویژه رواقیان مطرح کردند هر چند این بحث مخالفانی نیز دارد.

 

به گفته داوری اردکانی در دوره جدید حقوق، قراردادی است اما طبیعی نیز تلقی می شود؛ افلاطون و ارسطو تلاش کردند عقل و طبیعت را با یکدیگر جمع کرده و درک انسان را درک طبیعت و واقع بدانند.

 

وی دوره جدید درک را عدم درک واقع دانست و افزود: یعنی همه ادراکات در این دوره اعتباری بوده و علم نیز امری اعتباری است و فهم صورتبخش علم و البته صورت بخش جهان و طبیعت است.

 

رییس فرهنگستان علوم ایران با اشاره به اینکه طبیعت در فکر یونانی زنده است و حضور دارد اما وقتی به دوره جدید می رسیم طبیعت می میرد و از بین می رود، تاکید کرد: برای دکارت دو جوهر وجود دارد یک جوهر روان که خدا بوده و دیگری جوهر مادی است که صفت آن بُعد است.

 

داوری اردکانی با بیان اینکه ارتباط عقل و طبیعت در دوره جدید از نوع ارتباط دیگر و غیر از ارتباطی است که افلاطون و ارسطو به آن معتقد بودند، است، گفت: عقل جدید می سازد و می شناسد اما عقل آن دوران پذیرا بود و می پذیرفت؛ این عقل فعال است البته نه به معنای عقل فعال فارابی و ابن سینا. این عقل، عقل سازنده است قرار می گذارد و عقل قرارداد است. در دوره جدید عقل عملی و نظری در هم آمیخته است و گسستن آن دشوار است.

 

چهره برجسته فلسفه کشور ادامه داد: ما نمی توانیم علم نظری را در دوره جدید انکار کنیم اما کانت چهار کتاب بر جای گذاشته است که قابل تامل است نخست عقل نظری را اثبات کرده و در حوزه ضرورت آن سخن گفته و سپس حوزه قلمرو آزادی را اثبات کرده و ارتباط این دو در نظر کانت دو جلوه از یک امر است که در موقعیت های متفاوت فعل متفاوت دارد. در این فکر نظر و عمل سازنده بوده نه پذیرنده و پذیرفته شده.

 

وی با بیان اینکه در صدر تاریخ فلسفه، عقل و طبیعت با یکدیگر بسته شده اند، ابراز کرد: این مسئله تا پایان قرون وسطی ادامه پیدا کرده و حتی به یک تعبیر تا زمان ما نیز استمرار داشته است؛ عقل و قرارداد در این مسیر تاریخی همواره با یکدیگر بوده و معنای قرارداد و وضع قانون تفاوت پیدا کرده است؛ برای یونانیان قانون را خدایان وضع می کنند و برای ارسطو امکان اینکه قانون را خدایان وضع کنند و قانون مدینه، طبیعی باشد غیرقابل انکار نیست.

 

داوری اردکانی در ادامه سخنان خود گفت: بقراط پزشک قرن پنجم پیش از میلاد و به یک معنا بنیانگذار عرصه پزشکی معتقد بود قانون را ما وضع می کنیم و طبیعت را خدایان؛ این تفکر بیشتر به دوره جدید رسیده است ما از حکمت عملی و نظری بحث می کنیم و از تقابل نظر و عمل می گوییم؛ تقابلی که ارسطو مطرح کرده، تقابل غایت اندیشی و تفکر مکانیکی.

 

به گفته وی، این تفکر غایت اندیش،تفکری است که طبیعت را تصدیق می کند و لازمه تصدیق طبیعت را اعتقاد به غایت می داند که تفکر مکانیکی غایت را منتفی می داند؛ این مسایل، مسایلی است که به تبع بحث قانون و طبیعت مطرح شده است، اینکه عقل و طبیعت چه نسبتی با هم دارند اگر از این فکر صرف نظر کنیم عقل چیزی است معین و مشخص و طبیعت نیز امری دیگر است با حدود مشخص و معین. فهم ما احاطه بر طبیعت به معنای قانونی آن پیدا می کند و عقل بر طبیعت مقدم می شود اما اگر تاریخ تفکر را بنگریم عقل ما قادر به احاطه بر طبیعت نیست.

 

وی با تاکید بر اینکه عقل و طبیعت از یکدیگر جدا نمی شوند، توضیح داد: اگر گفته شود وقتی طبیعت می میرد تکلیف عقل چه می شود، من پاسخ می دهم که در این راستا به صراحت سخن نگفتم که این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

 

داوری اردکانی در پایان سخنان خود با بیان اینکه طبیعت در عالم جدید وضعیتی پیدا کرده که هنوز از بین نرفته، یادآور شد: هنوز طبیعت به معنای قدیم آن در زبان ما جاری است و ما هنوز پیوند خود را از طبیعت نبرده ایم و طبیعت هست و با عقل ما پیوند دارد و عقل جدید می خواهد بر همه چیز از جمله طبیعت نیز غلبه پیدا کند و اینکه طبیعت ساخته و پرداخته عقل باشد، نتیجه آن در تاریخ مشخص است.

 

 

 

 

 

کد خبر 500055

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha