خبرگزاری شبستان- سرویس قرآن و معارف: زیارت عاشورا بر اساس مهم ترین درسی است که در کل عالم جریان دارد و این درس این است که منزلگاه کل عالم حاکمیت استقرار ولایت و هدایت الله است. در قرآن می خوانیم: "اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ." مهم ترین مسأله در کل گیتی حاکمیت ولایت الله است و بعد از حاکمیت الله، حاکمیت رسول (ص) و اهل بیت (ع) جاری می شود چون خداوند مظهر همه خوبی هاست با حاکمیت ولایت الله همه خوبی ها سر سفره بشر خواهد بود. در همین آیه می فرماید "وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ." نتیجه حاکمیت طاغوت این می شود که همه خوبی ها از سر سفره بشر برچیده می شود و بشر به سمت ظلمات و تاریکی ها می رود. این مفهوم و اتفاق را دررزمان اباعبدالله (ع) می بینیم یزید که مظهر طاغوت است در مسند حاکمیت می نشیند و نتیجه اش رانت خواری و حرام ورزی و دزدی و بساط عیش و نوش و اختلاف طبقاتی می شود. در واقع آن چیزی که برای مردم و بشر خطرناک است همین است که حاکمیت خدا و اولیای خدا را کنار بگذاریم و زیر علم طاغوت بنشینیم .
بخش اول گفتگوی سرویس "قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین امیر گلپور، کارشناس مباحث دینی را درباره تحلیل محتوای زیارت عاشورا می خوانید.
پرسش آغازین را اجازه بدهید معطوف به اهمیت زیارت عاشورا کنیم. این که از سوی بزرگان تأکید فراوانی به زیارت عاشورا شده است علاوه بر اجر و پاداش این زیارت به سبب محتوا و غنای معنوی این زیارت است. دیدگاه تان در این باره چیست؟
زیارت عاشورا از نظر سندشناسی، سند قوی و محکمی دارد و به واقع جزو احادیث قدسی به شمار می رود و از زمان امام صادق علیه السلام رایج بوده است. البته اگر کسی بتواند در این باره پژوهش کند و به صورت عمیق تری به این مبحث بپردازد جای کار وجود دارد.
اما اگر از حیث و زاویه محتوایی به زیارت عاشورا نگاه کنیم متوجه نکات و دقایق بسیار عالی و فوق العاده ای در این زیارت خواهیم شد. من پیش از آن که وارد محتوای این زیارت شویم لازم می دانم که به روایتی از امام حسین علیه السلام بپردازم که در بررسی این موضوع کمک حال ما خواهد بود. یک وقت حضرت سیدالشهدا (ع) در میان اصحاب آیه شریفه "وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالأِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ" را قرائت کردند و در تشریح و تفسیر آیه فرمودند: "او لیعرفون." یعنی که خداوند می فرماید که ما انس و جن را نیافریدیم مگر برای عبادت و بندگی و پرستش و حضرت سیدالشهدا در بسط و تشریح "لیعبدون" می فرماید: "لیعرفون". یعنی که خداوند، انس و جن را نیافرید مگر آن که خداوند را بشناسند و به معرفت برسند. این جاست که یکی از اصحاب حضرت بلند می شود و سوال می کند که: "ما معرفه الله." ما فهمیدیم که منظور از "لیعبدون" همان "لیعرفون" بوده اما حالا خود این "لیعرفون" چیست. منظور و مراد از معرفت خداوند چیست و شناخت خداوند چگونه حاصل می شود. این جاست که حضرت اشاره به معرفت امام زمانه می کنند و می فرمایند این شناخت با معرفت به امام عصر حاصل می شود.
به هر حال این یک پرسش جدی است؛ این توحیدی که بالاخره در آیات و روایات به آن اشاره شده چگونه به دست می آید؟ چگونه می توان به آن توحید دست یافت؟ پاسخ این است که این امر جز در سایه شناخت پیغمبر (ص) و امامان معصوم (ع) به دست نمی آید و میسر نمی شود چون اگر امام و راهنما نباشد آن وقت عده ای مثل فرعون بلند می شوند و ادعای الوهیت می کنند و می گویند "انا ربکم الاعلی". اگر فرهنگ رجوع به امامت نباشد در آن صورت داعش مدعی مبارزه با شرک می شود و تفکری مثل تفکر آل سعود ادعای توحید و بندگی می کنند.
پس قضیه روشن است آن جا که پیامبر می فرماید: "إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" یعنی که نمی شود یکی از دو ثقل را کنار گذاشت و گفت ما نیازی به اهل بیت و عترت نداریم و خودمان اجتهاد می کنیم و راه را می رویم، پس این دو کنار هم معنا و مفهوم پیدا می کنند. بالاخره وقتی معرفت خدا در زندگی مردم حاکم شود و شاهد نزول برکات باشیم نیاز به امام داریم. در روایات داریم که "لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ." در این حدیث می فرماید عبد به مقام ایمان نمی رسد مگر این که به معرفت و شناخت خدا و پیامبر و همه ائمه و امام زمان برسد. بعد هم در ادامه می فرماید: شناخت هم کافی نیست چون تصریح می کند: "وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ." رجوع کند به زندگی امام و دستورات ائمه و تسلیم امر آن ها باشد.
این رجوع و تسلیم یعنی چی؟
یعنی این که لازم است بعد از شناخت، سبک زندگی فردی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی فرد مطابق با آن شناخت شکل بگیرد و این طور نباشد که آن شناخت یک سمت و سو و جهت گیری داشته باشد و سبک زندگی فرد در لایه های مختلف در سوی دیگر باشد. آن وقت اگر این شرایط و مختصات به وجود آمد می شود گفت که این شخص، مؤمن است و امام دارد. روایت داریم که در روز قیامت هر قومی را به امام خود صدا می زنند. قوم نار را با ائمه نار که فرعون ها و یزیدها و معاویه ها و مستکبران عالم هستند و قوم نور را با ائمه نور که انبیا و معصومین و اولیا باشند.
این ها را عرض کردم که بگویم زیارت عاشورا بر اساس مهم ترین درسی است که در کل عالم جریان دارد و این درس این است که منزلگاه کل عالم حاکمیت استقرار ولایت و هدایت الله است. در قرآن می خوانیم: "اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ." مهم ترین مسأله در کل گیتی حاکمیت ولایت الله است و بعد از حاکمیت الله، حاکمیت رسول (ص) و اهل بیت (ع) جاری می شود چون خداوند مظهر همه خوبی هاست با حاکمیت ولایت الله همه خوبی ها سر سفره بشر خواهد بود. در همین آیه می فرماید "وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ." نتیجه حاکمیت طاغوت این می شود که همه خوبی ها از سر سفره بشر برچیده می شود و بشر به سمت ظلمات و تاریکی ها می رود. این مفهوم و اتفاق را دررزمان اباعبدالله (ع) می بینیم یزید که مظهر طاغوت است در مسند حاکمیت می نشیند و نتیجه اش رانت خواری و حرام ورزی و دزدی و بساط عیش و نوش و اختلاف طبقاتی می شود. در واقع آن چیزی که برای مردم و بشر خطرناک است همین است که حاکمیت خدا و اولیای خدا را کنار بگذاریم و زیر علم طاغوت بنشینیم .
نظر شما