خبرگزاری شبستان: غلامعلی حداد عادل، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرکت در گفت و گوی ویژه خبری اخبار شبانگاهی به تشریح موضوع تحول در علوم انسانی و اهمیت آن پرداخت.
حداد عادل گفت: امام راحل که بنیانگذار نظام بودند به استقلال فرهنگی بیش از هر چیز دیگری اهمیت میدادند و اساس این انقلاب را استقلال فرهنگی میدانستند و تجلی فرهنگ نیز بیشتر در علوم انسانی است. علوم انسانی آن چیزی است که میتواند جنبه اختصاصی در هر قوم و ملت پیدا کند والا مهندسی و طب و علوم پایه بین ملتها مشترک است. علوم انسانی است که میتواند میدان تجلی فرهنگ باشد و هر کشوری باید علوم انسانی خاص خود را داشته باشد، علت هم این است که ما به عنوان مسلمان برای انسان یک تعریف داریم که متفاوت از غربیها است. با پذیرش این موضوع دیگر نمیتوانیم علوم انسانی غربی را چشم بسته بپذیریم و تقلید کنیم.
از سویی انقلاب اسلامی ما برای این به وجود نیامد که یک عده از حکومت بروند و یک عده دیگر جایگزین شوند؛ این مفهوم کودتا است. انقلاب عمیقی مثل انقلاب اسلامی هدفش ساختن یک تمدن مستقل اسلامی از طریق فرهنگ اسلامی است. در واقع فرهنگ نرمافزار تمدن است، همانطور که رهبری بارها اشاره کردند ما به سوی تمدن اسلامی حرکت میکنیم و تمدن اسلامی علوم انسانی اسلامی میخواهد یعنی ما نمیتوانیم در دانشگاهمان برای همیشه علوم انسانیای را تدریس کنیم که بر مبانی غیر اسلامی استوار شده است.
تشکیل شورای تحول در علوم انسانی با تاکید مقام معظم رهبری
این از لوازم انقلاب اسلامی است که هم امام، هم رهبری بارها به آن تأکید فرمودهاند. در ماه رمضان ماقبل اخیر مجددا رهبر معظم انقلاب در دیداری که با دانشگاهیان داشتند بر ضرورت تحول در علوم انسانی تأکید کردند، به دنبال آن شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مطالعهای کرد و با استفاده از تجربههای گذشته این شورا و فعالیتهایی که تحت عنوان شورای اسلامی کردن دانشگاهها صورت گرفته بود یک شورایی مرکب از مسئولان دانشگاهی و حوزوی که با علوم انسانی سروکار داشتند و یک عده اشخاص حقیقی مشتغل به علوم انسانی تشکیل شد و یک شرح وظیفه مشخص برای این شورا طراحی شد و به تصویب رسید. این شورا نخستین جلسه خود را دیماه 1388 تشکیل داده یعنی میتوانیم بگوییم تاکنون 11 ماه از عمر این شورا گذشته است.
تحول در علوم انسانی یک مسئلهای است که احتمال بد فهمیده شدن هم درباره آن وجود دارد. بعضیها اصلا دوست ندارند این موضوع را بفهمند، کسانی که معتقدند ما فقط در صورتی به سعادت میرسیم که دربست هر چه غربیها میگویند را در دانشگاهها تدریس کنیم طبیعتا با تحول در علوم انسانی مخالفاند. حالا ای کاش این کسانی که این حرفها را میزنند خود علومشان را از یک جا گرفته باشند. متاسفانه در این 70، 80 سال هر استادی در علوم انسانی، علمش را از یک کشوری آورده است، یک عده فرانسه، یک عده از آلمان و یک عده از انگلستان و آمریکا، یعنی همان علوم انسانی غربی نیز باز یک مکتب و یک دیدگاه نیست گرچه همهاش بر مبنای مادی است و با مبانی اسلامی تفاوت دارد.
ما به دنبال علوم انسانی هستیم که با جهانبینی اسلامی سازگار باشد
به هر حال عدهای این را یک گناه نابخشودنی میدانند که یک کشور بخواهد در علوم انسانی غربی تغییری بدهد. ما شاهدیم که گهگاه پیرامون این موضوع در دانشگاهها زمزمههایی میشود و گهگاه برخی حرفهایی به دانشجویان میزنند. بعضیها هم در خارج از کشور سر و صدا راه انداختهاند. همین اخیرا اطلاعات غلطی به یونسکو ارائه داده بودند، به هر حال ما میخواهیم علوم انسانی داشته باشیم که با دیدگاههای ما و نظر و جهانبینی ما نسبت به انسان سازگاری داشته باشد. هر چه از علوم انسانی غربی که با این مبانی سازگار بود را میپذیریم و تقویت میکنیم و آنهایی را هم که مغایرت داشت به طور طبیعی به عنوان یک مسلمان نمیتوانیم بپذیریم. ما میخواهیم علوم انسانی در کشور داشته باشیم که اولا عقلانی باشد، مغایر با وحی نباشد و از تجربه بشری هم استفاده کند. یک علوم انسانی باشد که انسان را به تمام معنای کلمه و به عنوان یک وجود جامع ببیند نه اینکه فقط بعد مادی انسان را در نظر بگیرد، این یک کار ظریف، پیچیده و دقیق است که زمان میبرد و به هیچوجه نباید در این زمینه کار شتابزده انجام شود.
تدریس هیچ رشته ای از علوم انسانی منتفی نشده است
در درجه اول ما به تحول در 14 رشته علوم انسانی اولویت دادهایم، ما هیچ رشتهای از رشتههای علوم انسانی را منتفی نکردهایم و به هیچوجه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تحول در علوم انسانی و وزارت علوم به هیچ دانشگاهی دستور ندادهاند که از سال بعد در رشتهای که تا به حال دانشجو میگرفتند، دانشجو نگیرند اما ما در 14رشته مورد نظر به وزارت علوم گفتهایم که فعلا گسترش و توسعه کمی این رشتهها را متوقف کنند تا ما ببینیم که آیا این راهی که تا اینجا آمدهایم درست آمدهایم یا خیر.
تحول در علوم انسانی باید به دست خود اساتید این رشته ها انجام شود
همه توجه دارند که توسعه کمی در رشته علوم انسانی آسان است، چون نیازی به آزمایشگاه و بیمارستان ندارد و برای خیلی از مؤسسات آموزش عالی چه دولتی و چه غیردولتی آسانترین کار این است که تعداد زیادی دانشجو در این رشتهها بگیرند، موفقیت و ناکامی دانشجویان این رشته ها نیز در کوتاهمدت معلوم نمیشود مثل پزشکی و مهندسی نیست که بالاخره آدم ناشی و بیسواد فوری مشتش باز شود، این 14 رشته عبارتند از جامعهشناسی، علوم تربیتی، علوم سیاسی، حقوق، مدیریت، مطالعات زنان و خانواده، روانشناسی، تاریخ، علوم اقتصادی، زبان و ادبیات خارجی، علوم ارتباطات، هنر، معماری، فلسفه و کلام. ما میخواهیم در قدم اول با اولویت دادن به این 14 رشته به دست خود استادهای دانشگاه تحولی در علوم انسانی ایجاد کنیم. قصد ما این است که این تحول به دست خود اساتید این رشتهها انجام شود، دبیرخانه تحول در علوم انسانی بیشتر قصد دارد در مقام یک ستاد عمل کند و تنها هدایت و نظارت همگانی را بر عهده دارد ولی در هر رشتهای یک کارگروه مرکزی به عنوان هسته اولیه تحول در رشته های مختلف علوم انسانی تشکیل شده تا اینها شروع به کار کنند و بعد از بقیه اساتید کمک بگیرند، در واقع این یک فرآیندی است که باید به دست خود اساتید دانشگاهها پیگیری شود. ما فقط راهکارهای کلی را توصیه میکنیم.
ما باید مراقب توسعه بیرویه دانشجویان رشتههای علوم انسانی باشیم
توصیه ما به این گروههایی که تاکنون تأسیس شده و چند گروه دیگری که در چند ماه آینده تأسیس میشوند این است که به مسئله مبانی علوم انسانی توجه ویژه داشته باشند، همچنین برای این رشته ها برنامهریزی کنند، سرفصل دروس را مورد بررسی قرار داده و محتوای کتب این رشته را مورد بررسی قرار دهند چراکه بسیاری از رشتههای علوم انسانی بر اساس مبانی و فلسفه ای که دارند توصیهها و تجویزهایی میکنند که با مبانی اسلامی ما جور در نمیآید. اینها در محتوای کتب و در سرفصل دروس ممکن است وجود داشته باشد که باید عوض شود. علاوه بر این به این کارگروه های مرکزی گفتهایم که درباره تربیت استاد برنامه بدهند که در درازمدت ما چگونه در رشتههای علوم انسانی استاد تربیت کنیم چون همه تحولات وابسته به وجود استادی است که درست فکر کند، همین طور باید بررسی شود که دانشجوها چگونه و به چه میزان در هر رشته پذیرش شوند، ما باید مراقب توسعه بیرویه دانشجویان رشتههای علوم انسانی باشیم. یکی دیگر از موارد این است که این کارگروه ها باید نظارتی بکنند در پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا که این پایاننامهها هم باید به عنوان حاصل این تحولات به اصل تحول کمک کند. همینطور به مجلات تخصصی که همه چیز در فضای علوم انسانی در دانشگاهها در مسیر این تحول قرار بگیرند منتهی به دست خود دانشگاهیان.
داشتن نگاه انتقادی نسبت به فلسفههای علوم انسانی غربی حق ما است
قطعا ما باید علوم انسانی امروز دنیا را رصد کنیم و آگاه باشیم، قصد ما از تحول این نیست که در دنیا را به روی خود ببندیم و مخالف دستاوردهای مثبت سایر ملتها باشیم حتی در علوم انسانی یا مخالف تجربه و مبانی عقلی باشیم، حرف ما این است که آنجاهایی که با جهانبینی اسلامی ما مغایرت دارد ما باید مراقب باشیم که به عنوان یک مسلمان نمیتوانیم به سراغ علومی برویم که اینها مبانی دیگری داشته باشد. نکته مهم اینکه فرق علوم انسانی با علوم پایه در همین است که ما در مبانی علوم پایه با غربیها اختلاف مبنایی نداریم مثلا در فیزیک یا در ریاضی اختلاف اساسی نداریم ولی علوم انسانی موجود غربی بر پایه فلسفههایی استوار شده که اگر کسی آن فلسفهها را بپذیرد باید آن علوم انسانی را تقلید کند. ما این حق را برای خود قایلیم که به دیده انتقادی نسبت به فلسفههای علوم انسانی نگاه کنیم یعنی ما باید برویم دنبال فلسفه علوم اجتماعی غربی، فلسفه روانشناسی غربی، فلسفه علوم سیاسی غربی، اگر آن فلسفهها را پذیرفتیم خوب این علوم هم نتایج آن فلسفهها است، باید به تبع بپذیریم ولی آیا ما حق نداریم نگاه انتقادی به آن فلسفهها داشته باشیم؟ نه، ما یک ملت مستقلیم و حق داریم در این زمینهها نیز نگاه انتقادی داشته باشیم. ما یک فهرست بالابلندی از رشتههایی که توسعه آنها متوقف نیست تهیه کرده و به وزارت علوم ابلاغ کرده ایم، 79 رشته که شامل گرایشهای مختلف است بررسی شدهاند و به این نتیجه رسیدهایم که تحول در این رشته ها در حال حاضر ضرورت ندارد، در نتیجه دانشگاههایی که در این 79 گرایش خواهان توسعه بودند مشکلی ندارند.
سخن آخر با همکاران دانشگاهی...
و این را هم خطاب به همکاران دانشگاهی خودم در رشتههای مختلف علوم انسانی عرض کنم که اگر دوستان عزیز ما قبول دارند که در این دنیا با انسان خوب برخورد نمیشود و از دانشگاههای این دنیا در رشتههای علوم انسانی نتایج نابسامانی حاصل میشود و اگر انسان در این جهان در جایگاه شایستهاش قرار نگرفته باید این نتیجه را بگیریم که به یک علوم انسانی متفاوتی نیاز داریم که باید دوستان بنشینند و به عنوان یک مسلمان درباره آن اندیشه کنند.
پایان پیام/
نظر شما