به گزارش خبرنگارکتاب شبستان ، کتـاب «سـتارة درخشان شام حضـرت رقیه (علیهاالسـلام )دختر امام حسـین علیه السـلام» ، زندگی نامه غم بار طفل معصوم و مظلومی است که مطالعـۀ آن هر کسی را منقلب می کنـد؛ کودکی که بـا مظلومیت خود ، در ادامه قیـام خونین عاشورا ، ظالمین را براي ابـد رسوا ساخته و قبر کوچک او در کنار کاخ سبز معاویه و یزید لعن هما االله ، سـند جاوید مظلومیت اهل بیت عصـمت و طهارت سـلام االله علیهم اجمعین، و افشـاگر مظـالم خانـدان پلیـد اموي می باشـد که قرآن کریم از آن هـا تعـبیر به شـجرة ملعونه کرده اسـت.
عناوین اصلی این کتاب عبارت است از :
«پیشگفتار»
بخش اول : «حضرت رقیّه (سلام الله علیها) در اوراق تاریخ»
بخش دوم : «شام ؛ جغرافیا ، جمعیت و تاریخ»
بخش سوم : «شجره ملعونه بنی امیّه»
بخش چهارم : «شجره طیّبه»
بخش پنجم :« همراه با کاروان اسرا ، از کوفه تا شام»
بخش ششم : «رویارویی شجره طیّبه و شجره خبیثه در شام»
بخش هفتم : «امام سجّاد در یک نگاه»
بخش هشتم : «دست انتقام حق»
بخش نهم : «دُرّ یتیم اهل بیت در شام»
بخش دهم : «رحلت جانسوز حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سروده شاعران»
بخش یازدهم :« حرم مطهر حضرت رقیه (سلام الله علیها) و زیارتنامه حضرت رقیه (سلام الله علیها)»
بخش دوازدهم : «اهل بیت (سلام الله علیها) از شام به مدینه باز می گردند»
بخش سیزدهم : «کرامات حضرت رقیه علیه السلام»
بخش چهارهم : «آثار و ابنیه تاریخی شام» و پی نوشتها
در بخشی ازکتاب ستاره ی درخشان شام درباره ی آخرین دیدار امام حسین(ع) با حضرت رقیه می خوانیم:
«وداع امام حسـین علیه السـلام در روز عاشورا با اهل بیت علیه السـلام صـحنه اي بسـیار جانسوز بود ، ولی آخرین صـحنه دلخراش و جگر سوز ، وداع ایشـان بـا دختري سه سـاله بود..
هلال بن نافع ، که از سـربازان دشـمن بود، می گویـد: من پیشاپیش صف ایسـتاده بودم. دیـدم امام حسـین علیه السـلام ، پس از وداع با اهل بیت خود ، به سوي میـدان می آید در این هنگام ناگاه چشـمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گام هاي لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسـین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضـرت رسانیـد . آنگاه دامن آن حضـرت را گرفت و صـدا زد : «یا ابه ! انظر الی فانی عطشان : بابا جان، به من بنگر، من تشـنه ام »
شـنیدن این سـخن کوتاه ولی جگر سوز از زبان کودکی تشـنه کام ، مثل آن بود که بر زخم هاي دل داغدار امام حسین علیهالسـلام نمک پاشـیده باشند . سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بی اختیار اشک از دیدگانش جاري شد .
با چشمی اشکبار به آن دختر فرمود: « االله یسقیک فانه وکیلی : دخترم ، می دانم تشنه هستی خدا ترا سیراب می کند، زیرا او وکیل و پناهگـاه من است »
هلال می گویـد: پرسـیدم این دخترك که بود و چه نسـبتی با امام حسـین علیه السـلام داشت؟ به من پاسـخ دادند: او رقیه علیه السلام دختر سه ساله امام حسین علیه السلام است....»
کتاب«ستاره ی درخشان شام حضرت رقیه دختر امام حسین(ع) » به قلم «علی ربانی خلخالی» را انتشارات «مکتب الحسین» منتشر کرده است.
نظر شما