خبرگزاری شبستان: كربلا شاهد حماسه و عرفان در يك طرف و جنايت و رذالت در طرف ديگر بود. در يك جبهه امام حسين(ع) و عدهاي از صالحان و پاكان روزگار و ولايتمداران قرار داشتند و در جبهه ديگر، يزيد و گروه نفاق و دنياپرست و سلطهگر صف بسته بودند. باطلگراياني چون عمر بن سعد، ابن زياد، شمر و … در برابر حقطلباني چون ابوالفضل عباس، علي اكبر، حبيببن مظاهر و … به مصاف برخاستند و بزرگترين جنايت تاريخ بشري را رقم زدند.
چهره كريه و ننگين گروه باطل و شرّ را در عاشورا چنين ميتوان ترسيم كرد:
نفاق گرايي
يكي از ويژگيهاي بارز بنياميه و ولايتستيزان، نفاق و دورويي، پذيرش مصلحتي و دروغين اسلام و شرك پنهاني و باطني بود. اين نفاق و خبث باطني، منشأ بسياري از رذالتها و كژيها بود. به همين جهت دربارة بنياميه و بخصوص سپاه يزيد آمده است: «آنان اسلام را نپذيرفتند؛ ولي در برابر آن تسليم شدند و كفر خويش را پنهان داشتند و چون ياوراني يافتند، آن را آشكار ساختند.
دنيا گرايي و حرام خواري
زرسالاران و دنياگرايان، از محورهاي عمده در تشكيل سپاه باطل در نينوا بودند؛ يعني، يكي از انگيزهها و عوامل اصلي حركت خصمانة آنها، ماديگرايي، دنيادوستي و دلبستگي فراوان به پول و ثروت بود و اين نيز ناشي از حرام خواري و دنائت نفس بود. مستندات تاريخي گواهي ميدهد كه افرادي چون ابن سعد، به خاطر رسيدن به حكومت ري، ابن زياد جهت تثبيت موقعيتش در كوفه و بصره و كوفيان نيز براي حفظ اموال خود و دستيابي به غنايم جنگي، به دشمني با پيشواي عادل برخاستند.
امام حسين(ع) به آنان فرمود: «شكمهاي شما از حرام پر شده است (ملئت بطونكم عن الحرام.)
دين ستيزي و دين فروشي
گروه باطل در واقعه طف، با اينكه به اسم دين و ياري آيين الهي به مبارزه با امام حق برخاستند و خود را «سپاهيان خدا» ميناميدند؛ اما در واقع امر، دين ستيزاني بيپروا و دينفروشاني فرومايه بودند كه شريعت اسلام را ملعبة دست خود قرار داده و عمق كينه و دشمني خود را با آيين اسلام و نبيمكرّم و عترت معصوم او بروز دادند. آنان با انحراف در آموزههاي دين و انواع بدعتها و كفرورزيها، كمر به نابودي اسلام بسته بودند و قيام امام حسين(ع) نيز براي نجات دين خدا از دست آنان بود.
در روايات آمده است: «آنان مال خدا (بيت المال) را دست به دست چرخانده و دين خدا را دستاويز فريب قرار دادند» و نيز: «آنان حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساخته اند.
فساد گري و ناپاكي
گروه باطل در عصر امام حسين(ع) در اوج پليدي و فساد قرار داشتند و فسق و فجور آنها ـ به خصوص يزيد ـ شهرة آفاق بود؛ آن هم كسي كه تكيه بر مسند خلافت پيامبر زده و داعيهدار رهبري مسلمانان بود. چنين شخصي تمامي حرمتهاي الهي را زير پا گذاشته و از شرب و خمر گرفته تا زنا و قمار را مرتكب ميشد!
درباره يزيد و عمّال وي آمده است: «آنان، همواره همراه شيطان هستند. فرمان خدا را فرو نهاده و فساد را آشكار ساخته و حدود الهي را تعطيل كرده اند». امام حسين(ع) فرمود: من چگونه با يزيد بيعت كنم؛ در حالي كه يزيد مردي تبه كار است و فسق و فجور را علني كرده است...
ظلم و ستمگري
يزيد و سركردگان شرير او و پيشينيان فاسق او (چون معاويه)، ظلم و ستم خود را بر مؤمنان و صالحان ـ به خصوص ولايتمداران ـ به اوج رسانده بودند و خون بيگناهان را بي امان بر زمين ميريختند. به همين جهت امام حسين(ع) علت قيام خود را، مبارزه با حاكم ستمكار وقت ميدانست: «وقتي حاكمي ستمكار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال كرد…بايد با زبان و قلم و سلاح در برابر او بايستيد.
سلطه جويي و سلطنت مآبي
مهمترين هدف بنياميه از پذيرش اسلام، رسيدن به قدرت و تكيه زدن بر مسند حكمراني بود. آنان در اين راه دست به هر جنايت و خيانتي زدند و چهره كريه سلطه طلب خود را زير نقاب اسلام ظاهري، پنهان كردند. حاكم نابكاري چون معاويه، سلطنت را در اسلام، بنيان گذاشت و انسان فرومايهاي چون يزيد براي حفظ آن، حجت الهي و انسانهاي پاك را به شهادت رساند و … !!
ابوسفيان به بنياميه و سردمداران نفاق ميگفت: خلافت را چون توپ به يكديگر پاس دهيد، سوگند به آن كه ابوسفيان بدان سوگند ميخورد، نه بهشتي در كار است و نه دوزخی!
شيطان گرايي و حق ستيزي
جبهه ولايتستيز عصر حسيني، نه تنها تابع دين خدا و مطيع دستورات رسول خدا نبودند؛ بلكه طوق بندگي شيطان را برگردن نهاده و با ولايت عظماي الهي دشمني كردند. آنان از جنود ابليس بوده و در تحقق اهداف او گام بر ميداشتند. راه شيطان، راه فريب، فساد، ستم، شهوت و نفاق و شرك است؛ به همين جهت ابا عبدالله(ع) درباره آنان ميفرمود: «آگاه باشيد كه اينان ملتزم فرمان شيطان شده و اطاعت يزدان را ترك كردهاند» و "شيطان براينان مسلط شده و خدا را از ياد آنان برده است."
بدعت گذاري
بعد از رحلت نبي مكرم اسلام، به تدريج انحرافات و بدعتگذاريها شكل گرفت و در زمان امام حسين(ع) به اوج خود رسيد. گسترة اين بدعتگذاري دين و شريعت نيز را در بر ميگرفت و به همين جهت آن حضرت احساس خطر كرده و در جهت مبارزه با اين انحراف و ناراستي گروه باطل قيام فرمود. دربارة آنان آمده است:
همواره در اين خيال هستند كه هيچ حرامي را فرونگذارند؛ جز آنكه آن را حلال شمرند. و نيز: حدود الهي را تعطيل كرده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساختهاند.
حرمت شكني اهل بيت
بر اساس آموزههاي متعالي اسلام، خاندان وحي، از ارجمندي و احترام خاصي برخوردارند و مقام و منزلت آنان، برتر و والاتر از همگان است. دوستي اهلبيت، اجر رسالت پيامبر(ص) و اطاعت از آنها، مسؤوليت هر مسلماني و پذيرش ولايت ايشان، تكميل دينداري است. اما سوگمندانه بايد گفت كه گروه باطل و افسادگر، منزلت عترت نبي(ص) را ناديده گرفته و حرمت آنها را شكستند؛ چنان كه سالار شهيدان ميفرمود:
"بنياميه، حرمت ما را ناديده گرفتند؛ اموال ما را به يغما بردند و اينك قصد جانم را كردهاند..."
حضرت علي(ع) دربارة معاويه و بنياميه (گروه باطل) فرموده بود: «…. والله لايزالون حتي لايدعوا للهِ مُحرّماً الا استحلّوه و لاعقداً الا حلّوه و حتي لايبقي بيت مَدَر و لاَوَبرَالا دَخله ظُلُمهم و نَبَأ به سوء رعتهم و حتي يقوم الباكيان يبكيان: باك يبكي لدينه و باك يبكي لدنياه…»
سوگند به خدا ! بنياميه همواره ستم ميكنند تا اينكه هيچ حرام خدا را باقي نگذارند؛ مگر آنكه آن را حلال گردانند و عهد پيماني را كه ميبندند، به جور ميشكنند. هيچ خيمه و خانهاي وجود ندارد كه ستمكاران بنياميه در آن راه نيابند. در حكومت آنان دو دسته ميگريند: دستهاي براي دين خود كه آن را از دست دادهاند و دستهاي براي دنياي خود كه به آن نرسيدهاند.
آن حضرت در جاي ديگر ميفرمايد: …انما هم مطايا الخطيئات و زوامل الآثام… ؛ آنان (امويان) مركبهاي عصيان و نافرماني و شتران باركش گناهند...
اين تصوير ظلماني و شرورانه با شدّت و ضعف در همه زمانها وجود داشته است؛ ولي در عصر قيام حسيني و پيش از ظهور حضرت مهدي(عج) در آخرالزمان)، شديد تر و رذيلانه تر بوده و خواهد بود؛ همان گونه كه در محرم 61 هجري، اوج جنايت و شرارت گروه باطل به نمايش درآمد.
براساس روايات آخرالزماني، جهان آكنده از ظلم و ستم، فساد، نابرابري، جنگ و كشتار، بدعت و انحرافات گسترده خواهد بود و ابليس از تمامي حربههاي شيطنت و فساد انگيزي استفاده خواهد كرد. تصوير گروه باطل در عصر قبل از ظهور چنين خواهد بود:
گروه باطل در عصر ظهور
روايات مربوط به آخرالزمان، چهرة كريه گروه باطل را در عصر ظهور چنين ترسيم ميكند:
ظلم و ستمگري
يكي از ويژگيهاي بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بيداد فراوان و حاكميت جبّاران، مستكبران، كينه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونريزيها و ظلمها بوده و از بزرگترين دشمنان حضرت مهدي(عج) خواهند بود.
سراسر زمين را ظلم و جور و دشمني فرا ميگيرد» و «…بعد از آنها (خلفا و اميران)، پادشاهان ستم پيشهاي خواهند آمد و آن گاه مردي از اهل بيت من خروج خواهد كرد.
دجال گري و ظهور دجال
از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجي موعود، دجّال (طاغوت پرتزوير و حيلهگر) است. او مردم را به طغيان و فساد، خروج از ولايت الهي و فتنه و آشوب دعوت ميكند و جريان دجلگري و الحاد را رهبري ميكند. ميان او و يارانش با لشكر قائم جنگ واقع ميشود و بالاخره به دست آن حضرت يا عيسي كشته ميشود.
هيچ پيامبري نيست، جز اينكه امتش را از دجال دروغ گوي نابينا بر حذر داشته است؛ بيشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و ياران طيلسان سبز (يهوديان) ميباشند… و حضرت قائم، دجال را ميكشد و او را در كناسه كوفه به دار ميزند .
كفر و گمراهي
مهمترين دشمنان و كينهتوزان با حق طلبان (پيامبران و امامان)، بيدينان، گمراهگران و كافران بودهاند. اينان در دوران قيام امام مهدي(عج) نيز در كنار ديگر گروههاي باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترين ويژگي اين جريان، الحاد، دينستيزي (سكولاريسم) و دنياگرايي است كه با ريشهكني آن به دست حضرت مهدي(عج) جهان به نورانيت و پاكي خواهد رسيد.
كفار بر نهرهاي پنج گانه سيحون، جيحون، دجله، فرات و نيل مسلّط ميشوند؛ جوّ عمومي و حاكم، جو كفر و بيديني است؛ به طوري كه حتي برخي از مؤمنان را نيز متزلزل كرده و به كفر دعوت ميكند و "حكام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهي ميكشانند."
سفياني گري و بيرحمي
يكي از جريانهاي بارز باطل در دوران ظهور، جريان سفياني است. اين گروه بسيار منحرف، ولايت ستيز، اهريمني و فسادگر، دست در دست يهوديان و مسيحيان، به جنايتهاي فراواني دست ميزند و فساد، بيرحمي و طغيان را به حد اعلاي خود ميرساند. اين جريان در دشمني با امام زمان و صالحان و پاكان، جديّت داشته و در چند مرحله از بين خواهد رفت.
سفياني از حق منحرف شود و از شاهراه دين خارج شود» ؛ «سفياني، سپاهي را به سوي مدينه ميفرستد و فرمان ميدهد كه هر كس از بنيهاشم در آنجا باشد، بكشند. [پس] مهدي(عج) ظهور ميكند و …. سيل خون راه مياندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال ميسازند… فجايع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روي ميدهد.
فتنه گري و كشتار
آخرالزمان، دوران فتنهها و آشوبها است كه عمدتاً از سوي زرسالاران، مستكبران و سلطهجويان به وجود ميآيد. اينها از سردمداران گروه باطل و از دشمنان حق و صلح و عدالت هستند كه به دست امام زمان نابود خواهند شد.
"فتنههاي متعددي حادث ميشود كه تا ظهور مهدي ادامه دارد» و «اثر آخرين فتنه، در هر خانهاي ظاهر ميشود."
سلطهگري اشرار و مشركان
حاكميت و سلطة جريان شرك و شرارت، از ويژگيهاي ديگر گروه باطل در دوران قيام مهدوي است. مشركان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهة حق قرار گرفته و منشأ بسياري از تباهيها و منكرات خواهند بود. درباره آنها روايت شده است:
"ستم و تباهي فراوان و منكر آشكار ميگردد و اشرار بر نيكان مسلّط ميشوند، فاسقان بر مردم حكومت ميكنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام ميباشند"، "مشركان فرزندان امت اسلامي را به استخدام خود در ميآورند" و "اوباش و فسّاق رهبري مردم را بر عهده ميگيرند و..."
نفاق و ناصبي گري
جريان نفاق و ولايت ستيز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمني آنها با اهل بيت ـ به خصوص مهدي(عج) ـ آنها را از بارزترين گروههاي باطل قرار داده است.
هنگامي كه قائم قيام ميكند، گروهي از دين و ولايت خارج ميشوند؛ در صورتي كه پنداشته ميشد آنان از پيروان حضرت ميباشند؛ هنگام قيام حضرت مهدي(عج)، همه ناصبيان و دشمنان اهل بيت را بر آن حضرت عرضه ميكنند؛ اگر به اسلام (ولايت) اقرار كردند، آنان را رها ميكنند؛ وگرنه به قتل ميرسند يا آنان را به پرداخت جزيه، ملزم ميكنند» و «چون حضرت قائم(عج) قيام كند، به كوفه ميآيد و در آنجا همة منافقان را به قتل ميرساند و كاخهاي آنان را ويران ميكند...
شيطان و فساد گريهاي او
مهمترين عامل ظلمت جهان و شكلگيري و ساماندهي جبهه باطل، شيطان (ابليس) است. او تمامي حركتهاي حق ستيز را رهبري ميكند و در زمان ظهور نيز تمامي اعوان و انصار خود را جهت مقابله با حضرت مهدي(عج) بسيج ميكند. اما تومار عمر و فعاليت او، به دست حضرت برچيده ميشود.
"...خداوند تا روز قيام قائم(عج) ، به شيطان مهلت داده است. وقتي خداوند قائم(عج) را مبعوث ميكند و [اجازه قيام ميدهد]، حضرت به مسجد كوفه ميرود و در آن هنگام، شيطان در حالي كه با زانوان خود راه ميرود، به آنجا ميآيد و ميگويد:اي واي بر من از امروز…!» و «…باطن [مردم] خبيث و ناپاك و ظاهرشان زيبا باشد. همّت مردم شكمشان و شرافت آنان كالاي آنها است. زنانشان قبله و دينشان، در هم و دينار است. فاحشهگري و زشت كاري ظهور كند. بسيار دروغ ميشنوند و بسيار حرام خوار ميگردند. بر بدكاري متحد ميشوند و بايكديگر بر دروغ و كينه توزي دوستي ميورزند. سالهاي قبل از ظهور قائم، سالهاي خدعه و نيرنگ خواهد بود.
شرّ و بدعت در آن بيشتر از گذشته است. زنان تظاهر ميكنند و دروغ را حلال ميدانند. شيطان با بدنهاي آنان مخلوط شده، در خونهايشان رسوخ كرده و آنها را به دروغ و گناه وسوسه ميكند تا آنجا كه بدكاري، فراگير همة شهرها ميشود. دلها سخت و زمين پر از ستم و كشتار ميگردد و...
زراره ميگويد: حضرت صادق(ع) فرمود: «منادي [از سوي آسمان] با با نام حضرت قائم، بانگ خواهد زد. پرسيدم: خصوصي است يا عمومي؛ فرمود: عمومي است؛ هر قومي آن را به زبان خودشان ميشنوند. عرض كردم: پس چه كسي با حضرت قائم مخالفت خواهد كرد؛ در حالي كه نام او ندا ميشود؟ فرمود: ابليس، آنها را وا نخواهد گذاشت تا اينكه [در آخر شب] ندا ميكند و مردم را به شك مياندازد (لايدعهم ابليس حتي ينادي و يشكك الناس) .
در روايتي نيز از آن حضرت آمده است: "صوت جبرئيل من السماء و صوت ابليس من الارض؛ فاتّبعوا الصوت الاوّل و اياكم الاخير اَن تُفتَنُوا به»؛ «صداي جبرئيل (هنگام ظهور) از آسمان است و صداي ابليس از زمين؛ پس شما از صداي اول پيروي كنيد و مبادا كه از صداي اخير به فتنه افتيد."
دشمنيهاي عرب و اهل كتاب
از جريانهاي باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهاني مهدوي، اعراب، يهوديان و مسيحيان هستند. اينان نيز در جبهه باطل قرار ميگيرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههاي خود، به دشمني با منجي موعود ميپردازند.
"آنگاه كه قائم ما قيام كند، بين او و عرب و قريش راهي جز شمشير (و جنگ) نخواهد بود»؛ «هنگامي كه عليه يهود، نصارا، صابئين، مادي گرايان و برگشتگان از اسلام و كافران در شرق و غرب كرة زمين قيام ميكند، اسلام را به آنان پيشنهاد ميكند. هر كس از روي ميل پذيرفت، دستور ميدهد نماز بخواند و زكات دهد…[اما] هر كس مسلمان نشود، گردنش را ميزند تا آنكه در شرق و غرب جهان، يك كافر بر جاي نماند."
يهودياني كه با دجال هستند، ميگريزند و پنهان ميشوند؛ ولي درختها و سنگها، فرياد بر ميآورند:اي روح الله! اين يهودي است. حضرت نيز آنان را ميكشد و كسي را بر جاي نميگذارد.
منبع: کتاب "فروغ حق" نوشته حجت الاسلام رحیم کارگر
نظر شما