چرا دولت جهانی امام مهدی(ع) آخرین دولت است؟

خبرگزاری شبستان: علّت تأخیر دولت امامت، اتمام حجّت تاریخی و عملی است. باید بشر به تجربه دریابد که راه عدالت، جز از طریق اهل بیت(ع) نمی‌گذرد و برقراری عدالت، جز به دست مردان عدالت‌پیشه و امامان معصوم ممکن نیست.

خبرگزاری شبستان: در برخی از روایاتی که در آنها، مسئله آخرین دولت بودن حکومت امام مهدی(عج) مطرح شده، علّت آن نیز تبیین شده است. مثلاً امام باقر(ع) پس از آنکه می‌فرمایند: "دولت ما آخرین دولت است و پیش از آن، همه صاحبان قدرت و اندیشه به حکومت می‌رسند"، در بیان علّت آن می‌فرمایند:

لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِیرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِیرَةِ هَؤُلَاء؛

تا وقتی شیوه حکومت ما را دیدند، نگویند: اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم، به شیوه اینان رفتار می‌کردیم.

همچنین امام صادق(ع) پس از آنکه می‌فرمایند: پیش از برقراری دولت ما، همه گروه‌ها به حکومت می‌رسند»، علّت این تقدّم و تأخّر را چنین بیان می‌دارند:

حَتَّى لَايَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل‏؛

تا کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم، به عدل رفتار می‌کردیم. پس از آن، برپاکننده حق و عدل قیام می‌کند.

از مجموع این دو حدیث چنین برمی‌آید که علّت تأخیر دولت امامت، اتمام حجّت تاریخی و عملی است. باید بشر به تجربه دریابد که راه عدالت، جز از طریق اهل بیت(ع) نمی‌گذرد و برقراری عدالت، جز به دست مردان عدالت‌پیشه و امامان معصوم ممکن نیست. تبیین این حقیقت در گرو توجّه به این سه امر است:

نخست، عدالت مهم‌ترین نیاز بشریت است و امور دیگر فرعی و غیراصولی است. سامان جامعه بشری به برقراری عدل و داد است و بدون آن، نظام زندگی اجتماعی از هم می‌پاشد.

دوم، اجرای عدالت نیاز به مردان عادل دارد. هر دستی توان عدالت‌گستری ندارد. عدالت‌گستری نیاز به مردانی دارد که معصوم و از هرگونه هوس به دور باشند. مردان آلوده هوس، به هوس رفتار می‌کنند؛ نه به عدالت. آنکه به هوس رفتار می‌کند و پیرو هوای نفس خویش است، توان اجرای عدالت را ندارد. به همین جهت در اندیشه شیعی، یکی از شرایط امامت، عصمت است.

سوم، عدالت‌گستری نیاز به عدالت‌پذیری دارد. بدون عدالت‌پذیری، اجرای عدالت ممکن نیست. اگر امام عدالت‌گستر وجود داشته باشد؛ ولی امّت عدالت‌پذیر وجود نداشته باشد، عملیات عدالت‌گستری با شکست مواجه می‌شود.

با توجّه به این سه امر، یک بار مسئله را مرور می‌کنیم:

چون عدالت مهم‌ترین نیاز بشریت است، خداوند هیچگاه زمین را بدون امام عدالت‌گستر نگذاشته است؛ ولی از آنجا که حاکمیّت عدالت، گذشته از وجود امام عدالت‌گستر، به عدالت‌پذیری ملّت نیز نیاز دارد، سؤال این است که اگر پذیرش عدالت و تحمّل عدالت وجود نداشته باشد، چه باید کرد؟ اوّلین اقدام، احتجاج قولی است. در این مرحله باید به روشنگری پرداخت و موقعیّت پیش آمده را توضیح داد و عاقبت، راه برگزیده شده را روشن ساخت تا حجّت وجود داشته باشد.

اگر این اقدام نتیجه‌ای نبخشد و مردم عدالت‌پذیر نشوند، نوبت به گام دوم می‌رسد که حجّت عملی است. در این گام، باید مردم آنچه را به آنها گفته شده است، ولی نپذیرفته‌اند، در عمل مشاهده کنند. بن‌بست‌ها را ببینند و به تجربه دریابند که هیچ راهی برای تحقّق عدالت، جز راه امامت وجود ندارد.

به بیان دیگر، اگر بشر راه خود را از راه امامت جدا ساخت و به هشدارها و اندرزهای امامان گوش نداد، به خود واگذار می‌شود تا آنچه را درست می‌پندارد، عمل کند و بپذیرد و در این راه دریابد که هیچ‌کدام کلید عدالت نیست. اگر بشر به نتیجه درنیابد که هیچ راهی به عدالت ختم نمی‌شود و هیچ حاکمی توان اجرای عدالت را ندارد، مدّعیانی پیدا خواهند شد که بگویند راه و روش و هدف ما هم همین است و بدین‌سان مردم را گمراه سازند. امّا اگر هر کس و هر صاحب عقیده‌ای و هر گروهی آنچه را دارد، بیان کند و به اجرا درآورد و عملاً ثابت شود که توان اجرای عدالت را ندارد، آنگاه وقتی دولت امامت شکل می‌گیرد، هیچ‌کس نمی‌گوید: اگر ما هم می‌بودیم، چنین می‌کردیم و چنین ادّعایی از هیچ‌کس پذیرفته نمی‌شود و خریداری نخواهد داشت.

برای عینی شدن بحث می‌توان نگاهی به انواع حکومت‌های بشری و انواع ایده‌های بشری انداخت. روزگاری دوره حکومت‌های سلطنتی مطلقه بود. سپس حکومت‌های سلطنتی مشروطه مطرح شد. بعد از آن، جمهوریّت و دمکراسی مطرح شد. گاهی حکومت‌های دینی نیز تجربه شده‌اند؛ مثل حاکمیّت مسیحیّت و کلیسا در قرون وسطی و افراطیون یهودی (صهیونیست‌ها) در اسرائیل.

همچنین انواع ایده‌ها و نظریّه‌های بشری ارائه شده‌اند؛ مثل لیبرالیسم و کمونیسم. البتّه بررسی دقیق این بحث با زاویه نگاه مطرح شده، خود تحقیق مستقلّی را می‌طلبد؛ ولی آنچه مهم است اینکه، هیچ‌کدام از نظام‌ها و ایده‌های بشری توان اداره عادلانه جوامع بشری و پاسخ قانع کننده به پرسش‌های بشر را ندارند.

این واقعیّت تلخ، پیش از این، در کلمات معصومان(ع) اعلام شده بود؛ امّا بشر به این هشدارها و اندرزها اهمّیتی نداد و با خیره‌سری راه پر مخاطره آزمون و خطا را انتخاب کرد و هزینه‌های سنگین بسیاری را هم پرداخت و هنوز هم می‌پردازد و خواهد پرداخت. همه ایده‌ها حاکمیّت یافتند و در عمل، به بشر ثابت شد که هیچ‌کدام توان اجرای عدالت را ندارند. در نهایت پس از شکست همه ایده‌های ممکن، بشر با سرخوردگی و سرافکندگی درخواهد یافت که سعادت دنیا و آخرین او، در اندیشه‌های آسمانی و نظام الهی است.

این همان مفهوم سخن امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که فرمودند: باید در عمل ثابت شود که هیچ‌کس توان اجرای عدالت را ندارد تا پس از آن، عدالت‌گستر واقعی ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، پس ازآنکه از ظلم و ستم پر شده باشد.

و البتّه این تأسّف و درد جانکاه بر سینه بشر خواهد ماند که می‌شد این آزمون و خطا انجام نشود و بسیار زودتر از این، بشر به عدالت دست یابد. چه می‌شود کرد که خود کرده را تدبیر نیست.

شایان ذکر است که سخن بالا، هرگز به معنای کنار گذاشتن هرگونه تلاش و کوشش برای برقراری عدالت در عصر غیبت نیست؛ زیرا این خود اندیشه‌ای انحرافی و در تعارض با خواسته ائمّه اهل بیت(ع) است؛ بلکه به این معناست که هیچ دولتی، اگرچه دولتی دینی، نمی‌تواند و نباید ادّعا کند که توان برقراری عدالت کامل را به طور مستقلّ و منهای حاکمیّت امام عصر(ع) دارد. بنابراین، چنان‌که از سیره قولی و عملی امام راحل(ره) نیز برمی‌آید، مسلمانان باید در عصر غیبت، خود عدالت‌گستری پیشه کنند و هم امیدوار به تحقّق کامل عدالت، به دست توانای امام مهدی(عج) باشند.

منبع ماهنامه موعود عصر

کد خبر 493732

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha