چاپ جدید « مواعظ» روانه بازار شد/ سلسله درسهای اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس

خبرگزاری شبستان: مقام معظم رهبری : «این روحانی پرهیزکار و پاک  نهاد به خاطر تربیت جوان های مومن و معرفت جوی، در طول ده ها سال حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معارف اسلامی دارد.» 

خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: کتاب «مواعظ» سلسله مباحث اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس که سی جلسه با مباحث مختلف اخلاقی را شامل می شود و تحت اشراف حجت الاسلام محمد علی جاودان وتوسط نشر مطیع منتشر شده است با اعمال پاره ای تغییرات در جلد پیشین و با چاپ جدید به بازارعرضه شد.   

این کتاب اولین قسمت از مجموعه ی مواعظ استاد بزرگوار آیت الله حق شناس است که غالبا ظهرهای دوشنبه و چهارشنبه و شب های شنبه در مسجد امین الدوله ایراد می فرمود و تاریخ این جلسات بین سا ل های 64 تا 68 است.

 

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال آیت الله حق شناس:

«این روحانی پرهیزکار و پاک  نهاد به خاطر تربیت جوان های مومن و معرفت جوی، در طول ده ها سال حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معارف اسلامی دارد.» 

 

 

باید اقرار کرد که آنچه در این کتاب آمده مسلما از حال و هوای اصل سخنان آن استاد مبرز اخلاق خیلی دور است چرا که این استاد بزرگوار با یک شور و علاقه ی به نجات و فلاح مردم، موعظه می کرد که امکان انعکاس آن در کتاب نیست، ایشان بارها در ضمن موعظه از خوف یا شوق گریه می کرد و یا به درگاه کرم الهی التماس و تضرع داشت و یا خوف از مرگ و قیامت و حساب در گفتارشان دیده می شد. این حالات در اصل سخنان ایشان بروز و ظهور دارد، اما آن را در نوشته های چاپ شده کمتر می توان یافت که چاره ای هم نیست.

 

کتاب « مواعظ» از روی نوارها و سخنان ضبط شده مرحوم آیت الله حق شناس پیاده و تلاش شده است تا حدودی که ساختمان اصلی سخن تخریب نشود، جملات از صورت گفتاری و شفاهی به صورت نوشتاری تغییر یابد. اما در مواردی هم اصل گفتاری سخن حفظ شده است.

 

در ابتدای پاره ای از دروس، مساله شرعی ذکر شده که عموما بر اساس فتاوای حضرت امام خمینی (ره) است. البته جوانان امروزی چون دوره ایشان را درک نکرده اند و از ایشان تقلید نمی کنند نمی توانند بر اساس آن عمل کنند اما چون توضیح و تبیین خوبی از مساله و حکم شرعی ارائه شده و به فهم مسایل فقهی کمک می کند، غنیمت شمرده شده  و در کتاب آمده است.

 

همچنین استاد بزرگوار چندین بار در ضمن درس ها، رویاهایی را نقل کرده اند و بخشی از صحبت ایشان بر این اساس بوده، اما مخاطبان فهیم می دانند که خواب حجت شرعی نیست و یعنی اگر در خواب به شما بگویند نماز صبح سه رکعت است یا غیبت کردن حرام نیست، هیچ اعتباری ندارد و قابل اعتنا نیست؛ ما دین خود را از قران و سنت معصومین علیهم السلام و عقل می گیریم هیچ چیز دین را از خواب نمی توان گرفت و این یک مساله کاملا روشن و واضح است.

 

 هرچند پاره ای از خوابها از سوی صاحب شرع تایید شده و این تایید در آیات و روایات متعدد و به صورت های مختلف آمده است. جمع بین این دو دسته دلیل به این شکل ممکن است که به وسیله رویا هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی  نمی توان به یک حقیقت تازه ی شرعی یعنی چیزی که تا آن روز در دسترس نبوده چه در زمینه ی معارف و عقاید و چه در زمینه اخلاق و احکام  رسید. اما خواب های قابل اعتنا که می تواند در زندگی خواب بیننده و یا دیگران به نحوی تاثیرگذا باشد، اقسامی دارد که در این مجال نمی گنجد.

 

آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس تهرانی در سال 1298 شمسی در خانواده ای متدین در تهران متواد شد. نام پدر ایشان علی و نام خانوادگی صفاکیش است. منزل مسکونی پدر در خیابان عین الدوله یا ایران کنونی قرار داشت که جزء محلات نجیب تهران بود.  پدر در ایام صباوت فرزندان خویش وفات یافت؛ ولی مادر تا آن زمان که استاد به سن پانزده - شانزده سالگی برسند، در قید حیات بوده است.

 

استاد از مادر بزرگوارشان یاد کرده و خود را وامدار او می دانستند و می فرمودند : مادر سواد خواندن و نوشتن نداشت اما به خوبی قران و مفاتیح را می خواند و حتی آیا ت مبارکه قران را در میان کلمات دیگر تشخیص می داد  و این را به خوابی که از امام امیرالمومنین علیه السلام دیده بود، مربوط می دانست. در مورد دقت و مواظبت پدر و مادر در امر تربیت فرزندان و توجه به سرنوشت آنها تقدیر کرده و می فرمود زحمات ایشان مایه تربیت ما بود.     

 

پس از وفات مادر با وجود این که عموها در قید حیات بودند و ممکن بود همه بچه ها به خانه ی عموها بروند ولی دایی بزرگ حاج میرزا علی سودبخش مقدم، پیش قدم شده و گفته بود از میان بچه ها، کریم به منزل ما بیاید.

 

بدین ترتیب عبدالکریم دو سه سالی در منزل دایی به سر برد که در این دوره به دبیرستان دارالفنون می رفت. دایی دوست داشت ایشان بعد از دوره ی درس به بازار برود و به کسب و کار بپردازد، و شاید با خانواده ی ایشان پیوندی پیدا کند.  دارلفنون هم دانشگاه و هم ادارات دولتی را نوید می داد ؛ راهی که برادران ایشان به آن راه رفتند. اما تقدیر چیز دیگری می خواست و ایشان در اواخر دوره دبیرستان به چیز دیگری دل بسته شده بود.

 

 

این که آن انقلاب روحی که ایشان را از جمع فارغ التحصیلان دارالفنون جدا و شیفته ی مسایل معنوی و علوم دینی کرد، چه بود؟ هیچ کس از آن اطلاعی ندارد! اماخود ایشان فرموده بود: من در همان سنین  از مادر مرحومه ام خوابی دیدم.... و به نظر می رسد به دنبال همین خواب به درک محضرعالم عامل ثقه الاسلام شیخ محمد حسین زاهد رحمه الله موفق می شوند.  شیخ وقتی از اوضاع زندگی ایشان آگاه می شود می فرماید: برای مومن شایسته نیست که دست بر سفره دیگران داشته باشد و بدین ترتیب عبدالکریم از خانه دایی خارج شده و به دنبال کار بر می آید.

 

در بازار راهی بازمی شود و ایشان که ریاضیات جدید و زبان فرانسه را به خوبی می دانست قبول می کند کار حساب و کتاب یکی از تجار را به عهده بگیرد. حساب و کتاب دو نوع بود: حساب عادی و حساب دوبل؛ ایشان با وجود این که حساب دوبل هم بلد بود و این حساب پیشرفته تر و حقوق آن بیشتر بود آن را رد کرده و همان حساب ساده را به عهده می گیرد. بر سر حقوق ماهانه هم صحبت می شود و ایشان از مقدار حقوق می پرسد، آن ها بین 20 تا 25 تومان می گویند و ایشان پیشنهاد سه تومان می دهد،  تعجب می کنند ومی پرسند چرا؟

 

می فرماید: من حقوق کمتری می گیرم تا بتوانم نماز و درسم را سر وقت به جا آورم. در رابطه با مقطعی از دوران زندگی خود که در قم و مدرسه دارالشفاء بودند می فرمود: یک سال همراه کسی در حجره بودم که او از بیداری قبل از اذان صبح امتناع داشت و به من اجازه نمی داد ساعت را قبل از اذان کوک کنم چاره ای نداشتم، آزار هم حجره هم که جایز نبود. تمام آن یک سال ، نماز شبم را در طول روز قضا خواندم... درنتیجه این صبر، سال آینده خداوند متعال توفیق فرمود با امام رحمه الله هم حجره شدم که این یک فوز بود.  

 

بر روی جلد این کتاب فرازی از توصیه ها و تاکیدات اخلاقی این استاد بزرگ اخلاق نگاشته شده که در آن چنین می فرماید: تمام افکاری که انسان در حال حیات دارد، در لحظه مرگ جلوه می کند. شما دیده اید که وقت خواب - خصوصا اگر قدری هم مزاج انسان ضعیف باشد-  افکار روز در فکر انسان جلوه گری می کند؛ موت هم شبیه به این است و تمام افکاری که زننده ، خلاف و ناروا است در آن هنگام تجسم پیدا می کند. حال کسی که نمی توانسته در بیداری این خیالات را از خود دور کند، الان می تواند در لحظه جان دادن و تحت فشار شدید مرگ و وساوس شیطانی، از این تفکرات رها شود؟ لذا با توجه به این افکار جان می سپارد! این هم یکی از علل سوء خاتمه است. این است که من تذکر می دهم به آقایانی که تحصیل می کنند که مواظب خطورات ذهنشان باشند.    

 

کد خبر 492850

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha