لا اله الا الله به یک شرط، قلعه روح انسان می شود

خبرگزاری شبستان:"لا اله الا الله" حصن و بارو و قلعه است و انسان را محافظت می کند اما این رهیدن از عذاب و ورود به حصن شرط و شروطی هم دارد که آن شرط پذیرش امامت و ولایت است.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: آقا امام رضا علیه السلام زیر آیه "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَگ می فرمایند این فطرت الله شامل شهادت لا اله الا الله و اَنّ محمد رسول الله و اَنّ علی ولی الله است. این جاست که امام رضا علیه السلام می فرماید توحید تا این جاست. در آن قضیه مرو  و نیشابور هم که معروف است وقتی صدها نفر که بسیاری از آن ها از بزرگان اهل سنت بودند، دور امام رضا علیه السلام گرد آمده بودند آن حدیث "سلسله الذهب" را می فرمایند که "لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا." امام در این حدیث به صراحت می فرماید "لا اله الا الله" حصن و بارو و قلعه است و انسان را محافظت می کند و هر کس در این حصن وارد شد، از عذاب الهی در امان است اما این رهیدن از عذاب و ورود به حصن شرط و شروطی هم دارد که آن شرط پذیرش امامت و ولایت است.

آنچه در ادامه می آید بخش سوم گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمود اباذری، کارشناس امامت درباره موضوعات مربوط به این اصل و رکن تشیع است.

قرآن کریم از موضوع امامت فروگزار نبوده و به انحای مختلف در لابلای آیات به این اصل توجه داشته است. دیدگاه تان در این باره چیست؟

مسلما آنچه که از طرف خدا نازل شد برنامه کاملی بود. خداوند می فرماید: "يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ / ای پيامبر ، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان ، اگر چنين نکنی امر رسالت او را ادا نکرده ای. خدا تو را از مردم حفظ می کند که خدا مردم کافر را هدايت نمی کند."

در این آیه و شأن نزول آن صراحتا بحث امامت را پیش می کشد. این که خداوند به حضرت رسول (ص) می فرماید آن امانت را به جا بیاورد و از مردم بیعت بگیرد و رسما اتمام حجت شود.

همچنان که اشاره شد امامت در شیعه،  بحث توحید و شرک است. وقتی شما می گویید "لا اله الا الله" یعنی من "الله" را می شناسم و مطیع و فرمانبردار او هستم و از طرف دیگر بر این آیه الهی باور و اعتقاد دارم که "النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ" وقتی هم کسی بر این باور شد که رسول (ص) بر مؤمنین از خودشان اولی تر است، بنابراین از او اطاعت و فرمانبرداری بی چون و چرا می کند وگرنه از راه توحید خارج می شود.

لذا شما می بینید که آقا امام رضا علیه السلام زیر آیه "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَگ می فرمایند این فطرت الله شامل شهادت لا اله الا الله و اَنّ محمد رسول الله و اَنّ علی ولی الله است. این جاست که امام رضا علیه السلام می فرماید توحید تا این جاست. در آن قضیه مرو  و نیشابور هم که معروف است وقتی صدها نفر که بسیاری از آن ها از بزرگان اهل سنت بودند، دور امام رضا علیه السلام گرد آمده بودند آن حدیث "سلسله الذهب" را می فرمایند که "لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا." امام در این حدیث به صراحت می فرماید "لا اله الا الله" حصن و بارو و قلعه است و انسان را محافظت می کند و هر کس در این حصن وارد شد، از عذاب الهی در امان است اما این رهیدن از عذاب و ورود به حصن شرط و شروطی هم دارد که آن شرط پذیرش امامت و ولایت است.

آیه مهمی در رابطه با امامت وجود دارد. آیه 53 سوره نسا می فرماید: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً /  اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولوالامر خویش فرمان برید. و چون در امرى اختلاف کردید اگر -به خدا و روز قیامت ایمان دارید- به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این خیر شماست و سرانجامى بهتر دارد."  چه شرح و تفسیری برای این آیه می توان در نظر گرفت؟

در این آیه خدای حکیم، اطاعت محض از رسول خدا و اولی الامر را خواسته است. از اینجا معلوم می شود که اولی الامر هر کسی نمی تواند باشد چون اگر قرار باشد دایره اولی الامر را آن قدر گسترش دهیم که هر کسی وارد این دایره شود، چه بسا چنین شخصی چنان بگوید و چنان موضع بگیرد و رفتار کند که برخلاف مشی و گفتار و رفتار رسول الله (ص) باشد، در حالی که دور از حکمت خداوند است که اطاعت بی چون و چرا از چنین شخصی را از ما خواسته باشد.  پس معلوم می شود اولی الامر باید کسی باشد که سخن و اراده و عزم او خلاف سخن و اراده و عزم رسول الله (ص) نباشد. پس این اولی الامر را همان خدایی باید تعیین کند که رسول الله (ص) را تعیین کرده است.

از طرف دیگر توجه کنید که قرآن، اصول و کلیات را می گوید و تبیین را به معصومان می سپارد. همچنان که خطاب به پیامبر می فرماید: "وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ" شأن تو این است که این آیات را تبیین و حقیقت این آیات را برای مخاطان تشریح کنی.

حالا این اولی الامر چه کسانی هستند؟

روایات متعددی داریم که اولی الامر از گناهکاران و مشرکان نیستند. خداوند در آیه 35 سوره یونس می فرماید: "قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ يَهْدي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدي‏ فَما لَکُمْ کَيْفَ تَحْکُمُونَ/  بگو: آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو: تنها خداست که به سوی حق هدایت می کند پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوارتر است که از او پیروی شود یا آن کس که خودش را هم تا هدایت نکنند هدایت نمی یابد؟ شما را چیست؟ چگونه قضاوت می کنید؟!"

این آیه درباره امامت و رهبری است. خداوند در این آیه عقل و خرد آدمی را برای قضاوت مخاطب قرار می دهد که ببینید و داوری کنید که چه کسی لیاقت و شایستگی رهبری جامعه را دارد. قرآن کریم در این آیه می فرماید آیا کسی که به سوی حق دعوت می کند، شایسته پیروی و اطاعت است یا کسی که خودش را هدایت نکنند هدایت نمی یابد. یعنی او خود نیازمند امام و رهبری است تا به راه راست هدایت شود. در این آیه در واقع خداوند دو گزینه را در برابر ما قرار داده است: گزینه اول "من یهدی الی الحق" است و گزینه دوم آن کسی که هدایت نمی شود مگر این که تحت هدایت یک هادی قرار بگیرد.

اما آن دومی که می گوید "أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدي / هدایت نشود مگر این که تحت هدایت یک هادی قرار گیرد" شامل چه کسانی می شود؟

طبیعتا تمام انسان ها از فیلسوف و آیت الله بگیرید تا دیگران و افراد عامه که وقتی از بطون مادران شان به دنیا آمدند چیزی نمی دانستند اما کم کم عقل شان رشد کرد و تحت هدایت هادیان قرار گرفتند.  اما گزینه اول درباره کسانی است که پیوسته تحت هدایت الهی قرار دارند یعنی از زمانی که به دنیا آمده اند آن پرتو دانش در آن ها وجود دارد که نمونه قرآنی اش حضرت عیسی (ع) است که قرآن از زبان ایشان وقتی در گهواره بودند می فرماید "قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا."

 

کد خبر 492715

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha