به گزارش خبرنگار کتاب شبستان ،اهل کاشان است و روزگارش بد نیست، تکه نانی دارد، خرده هوشی سرسوزن ذوقی، مادری دارد بهتر برگ درخت و دوستانی بهتر از آب روان و خدایی که در این نزدیکی است لای این شب بوها، پای آن سرو بلند. اری اینها حرفی مردی از جنس باران است مردی که هنوزهم وقتی به نیمه مهر ماه می رسی صدای پای او را می شنوی که در خانه ای بزرگ در کاشان متولد می شود، گریه کودکی اش از جنس شعر ناب است و نامش «سهراب» است.
بعدها که بزرگ می شود با تپش پنجره ها وضو می گیرد و نمازش را وقتی می خواند که اذانش را باد گفته باشد سر گل دسته سرو. او نقاشی هم می کشد ، فلسفه می خواند اما بیشتر به شاعری شهره می شود تا به نقاشی، آخر او نقاشی هایش همه شعراست و ادبیات مادرهمه هنرها و او شاعر دلهاست که صدای پای آب را می شنود وبه نجوای گلها در هجوم باد گوش فرا می دهد.مردی از جنس آبی زلال که روحی به بلندای سپهر جاویدان دارد.
سهراب را همه می شناسد شاید کمتر کسی باشد که صدای پای آب را نخوانده باشد. آنقدر تاثیر گذا است که حتی اشعار را در کتابهای درسی همه آورده اند و کلمات نابش زمزمه دل انگیز دختران و پسرانی است که دل در گرو ادبیات ناب این مرز و بوم نهاده اند. آخر او شاعری از تبار بهترین گلاب ها است و شعرش گل سرخ اشعار معاصر،که دل به یغما می برد. و شاید همین است که اشعارش آنچنان مقبول طبع واقع می شوند که به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدهاند.
سهراب قصه ما روحی نا آرام دارد و از این روست که سفرهای بسیاری به کشورهایی چون هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین می کند . او حتی مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه پیدا می کند از این رو ترجمههایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد که نشان از استعداد بسیار او در زمینه های مختلف دارد.
پاریس ولندن را هم می بیند و گاهی برای تامین مخارج زندگی مجبور به انجام کارهای دشوار می شود اما با همه اینها هیچ گاه از شعر و نقاشی کناره نمی گیرد.
به واقع سهراب هنرمندی جستجوگر، تنها، کمالطلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانهاش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسیهایی همراه بودهاند. برخی از کتابهای او عبارت اند از : «تا انتها حضور»، «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم»، «بیدل، سپهری و سبک هندی»، «تفسیر حجم سبز»، «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری».
درباره سبک شعری سهراب باید گفت که او در ابتدا به سبک نیمایی شعر میسرود ولی بعدها رویه خودش را باز شناخت. در این شیوه جدید سهراب سپهری بر دیدگاه انسان مدارانه و آموختههایی که از فلسفه ذن فرا گرفته بود به شیوه جدیدی دست یافت که «حجم سبز» شیوه تکامل یافته سبکش محسوب میشود. وی عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهاییهایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود.
شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازهاست که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویر سازی میکند. از معروفترین شعرهای وی میتوان به: «نشانی»، «صدای پای آب »و «مسافر» را نام برد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است.
کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی توسط انتشارات زبانکده منتشر شد.
بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب «حجم سبز» و «شرق اندوه» با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «کلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد.
در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات« YKY »در کشور ترکیه منتشر شد.
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
نظر شما