به گزارش خبرگزاری شبستان از اصفهان، به نقل از روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان، پانزدهم مهرماه سالروز تولد شاعر طبیعت گرای معاصر ، سهراب سپهری است. سپهری مانند بسیاری ازشعرای بزرگ کشورمان همچون مولوی ، منوچهری و نیما به پدیده های طبیعی نگاه قدسی دارد و سعی می کند به راحتی از کنار هر عنصر طبیعی عبور نکند. او به زادگاهش کاشان علاقمند است و عاشق سادگی و صفای روستا است به طوریکه طبیعت روستا را به تمدن شهری ترجیح می دهد.
عده ای سهراب را پیرو مکتب رمانتیک می دانند. آنها عاشق طبیعت اند و از تمدن مدرن بیزارند. از طبیعت الهام می گیرند و هنر آفرینی می کنند. اما سهراب گر چه ممکن است این گونه باشد ولی طبیعت در شعر او مسجدی است که قبله اش گل سرخ، جانمازش چشمه و مُهر او نور است. سپهری اذانش را با باد بر سر گلدسته ی سرو می خواند و علف در اشعارش مشغول گفتن تکبیره الاحرام است .
«من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه ، مُهرم نور
دشت سجاده ی من
من وضو با تپش پنجر ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد ، گفته باشد سرگل دسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم
پی قد قامت موج»
سهراب انسان و طبیعت را در مسیری پیوند می دهد که به وحدت می رسند و رابطه ای معقول، علمی و عاطفی برقرار می کنند.
آنچه امروز شاهد آن هستیم که آدمی از طبیعت بهره کشی می کند و بر گرده آن سوار می شود، بالعکس سپهری از این تفکر بیزار است و طبیعت را همدل و مونس انسان معرفی می کند.
برگ درخت و آب روان در شعر سپهری نماد صفا و مهربانی است. گل شب بو بیانگر عشق و زیبایی است و چشمه نماد جوشش و حرکت است وهمه این عناصر در مسیری واحد در حرکت اند و خدای خود را نزدیک تر از رگ گردن حس می کند.
«اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم ، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی
مادری دارم ، بهتر از برگ درخت
دوستانی ، بهتر از آب روان
و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه»
سپهری در شعرهای خود از واژه های عامیانه ولی زیبا و دلنشین استفاده می کند. گزینش این کلمه ها حسی لطیف، آرام و دلنشین به انسان می دهد. به کار گیری عناصر طبیعی مانند آب، خاک، نان، درخت، گل، برگ، باد و چشمه بیانگر تفکر و گرایش غالب او به طبیعت و مظاهر طبیعی را نشان می دهد. سهراب این عناصر را تجلی جمال حق می داند که برای نیل به هدفی روشن در تعامل اند و هر کدام رسالتی دارند تا مجموعه هستی را تکمیل کنند. این دیدگاه، او را به هنرمندی نقاش تبدیل نموده است یعنی در شعر طبیعت شوریده است و با نگاهی زیباپرستانه طیبعت را نقاشی کرده است.
اکنون در شرایطی قرار داریم که دنیا با چالش های بزرگ زیست محیطی مواجه است به طوریکه تغییر اقلیم، کمبود آب شیرین و پدیده بیابان زایی رتبه های اول تا سوم این چالش ها را دارا هستند. نرم بیابان ها در دنیا 10درصد،در کشورمان 20درصد و در استان اصفهان 30درصد از مساحت استان را به خود اختصاص داده است. از طرفی وجود آلاینده ها زندگی ما را فراگرفته و طبیعت دستخوش نامهربانی آدمیان قرارگرفته است لذا تصمیم گیران در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست همچنین تمامی مخاطبان طبیعت اعم ازفعالان صنعت و معدن، پیمانکاران و شرکت های عمرانی و همه آحاد جامعه به طور حتم محتاج دیدگاه سهراب به طبیعت اند تا هرچه سریعتر زخم های وارده را التیام بخشند و محیط زیست سالمی را برای آدمیان تجدید کنند.
«به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من»
یادداشت از رضا خلیلی
نظر شما