به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، پس از فاجعه منا و کشته و مصدوم شدن عده زیادی از حاجیان و زائران بیت الله الحرام، شاهد آن بودیم که در شبکههای اجتماعی متنی را پخش کردند که فاجعه منا و کشتار در آن یکی از علامات و نشانههای ظهور است. گرچه عدهای هم پاسخهایی برای آن منتشر کردند؛ اما از آنجا که لازم است پاسخی در خور شأن آن ارائه شود، خبرنگار خبرگزاری شبستان در قم، گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین محمد حججی، کارشناس مباحث مهدویت داشته است که در ادامه میخوانید:
با توجه به حادثه تأسف بار منا و جان باختن تعدادی از زائران بیت الله الحرام، روایتی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که به فاجعه بزرگی در منا قبل از ظهور اشاره دارد و خواستند با انتشار این روایت، این فاجعه را به عنوان علامت ظهور معرفی کنند، نظر شما در این رابطه چیست؟
چرا عدهای تا حادثهای یا ماجرایی پیش میآید، در صدد آن هستند که آنرا به مهدویت پیوند داده و برایش استناد روایی پیدا کنند که این حادثه مرتبط با علائم ظهور است.
اولاً توجه داشته باشید که اگر در روایت یا روایاتی به موضوعی اشاره شده؛ به تنهایی نمیتوان با آن روایت قضاوت کرد و موضوع را حتمی دانست، بلکه باید با نگاهی جامع به روایات دیگر و ملاحظه عام و خاص، مطلق و مقید و همچنین با توجه به ویژگیهای دیگر که در علم حدیثشناسی مطرح است، درباره آن موضوع اظهار نظر کرد.
ثانیاًٌ بحث علائم ظهور بحثی گسترده با زیر شاخههای زیادی است که به تنهایی با یک علامت نباید به جمعبندی رسید و اساساً علائم ظهور برای آن است که راه را گم نکنیم و در وقت ظهور سره را از ناسره تشخیص دهیم، نه آنکه با یک نشانه به بیراهه برویم و خود و دیگران را به اشتباه بیندازیم.
نظر شما در خصوص روایتی که به فاجعه بزرگی در منا اشاره دارد، چیست؟
اما در خصوص حادثه منا و روایتی که به فاجعه بزرگی در منا اشاره دارد، باید گفت روایت مذکور که در ادامه متن آن آورده میشود، در هیچ یک از منابع روایی شیعی، چه منابع اصلی و چه منابع فرعی نیامده و تنها این روایت، در چند کتاب از کتب اهل سنت آورده شده است و چنانچه در کتبی که نویسنده آن شیعه است، آورده شده به استناد کتب اهل سنت است.
تعدادی از منابع روایی اهل سنت که این روایت را آوردهاند، عبارتند از: فتن ابن حماد، مستدرک حاکم، عقد الدرر، الدر المنثور، القول المختصر، البرهان متقی هندی، کنزل العمال، فرائد فوائد الفکر و ...
روایت مذکور از کتاب «السنن الوارده فی الفتن و غوائلها» جلد 5 صفحه 972 حدیث 529: «عن شهر بن حوشب قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یکون فی شهر رمضان صوت، و فی شوال مهمهة و فی ذی القعدة تحارب القبائل؛ و علامته ینتهب الحاج فتکون ملحمة بمنی فکثیر فیها القتلی و تُسفک فیها الدماء، حتی تسیل دماؤهم علی عقبة الجمرة ...».
ترجمه این متن بدین شرح است: «بانگی در ماه رمضان شنیده میشود، آتش جنگی در ماه شوال برافروخته میگردد، قبیلهها در ماه ذیقعده به جنگ بر میخیزند، و نشانه آن این است که حجاج را غارت میکنند و فاجعه بزرگی در منا روی میدهد و افراد بیشماری کشته میشوند و خونها روان میشود و بر جمرات میریزد ...».
حال با نگاه اجمالی به روایت این سوالات مطرح میشود که: روایت از صیحه و بانگ صدایی در ماه رمضان قبل از فاجعه منا خبر میدهد؛ آیا چنین اتفاقی افتاده است؟ روایت از کشتار در منا خبر میدهد؛ آیا فاجعهای که در منا افتاد، کشتار بود؟
این فاجعه در اثر سهلانگاری و بیکفایتی متصدیان امر بود، نه آنکه حجاج را به قتل برسانند، در صورتی هم که کشتار باشد؛ آیا با این تعداد تلفات عبارت «فکثیر فیها القتلی» تطابق دارد؟ اگر باز چنین باشد روایت خبر از جاری شدن خون و رسیدن آن به جمره عقبه خبر میدهد، در این حادثه آیا خون جاری شد؟ آیا به جمره عقبه رسید؟
پس بیاییم تا اتفاقی افتاد، اگر روایتی درباره ظهور امام زمان (عج) دیدیم، زود و بدون دقت و توجه و غیرعالمانه قضاوت نکنیم و خود و دیگران را به خطا و اشتباه نیندازیم.
نظر شما