فلسفه تنها زبان مشترک برای گفتگوی ادیان است

خبرگزاری شبستان: پیروان ادیان هرگز با همدیگر کنار نمی آیند، نژادها به سختی می توانند کنار هم باشند، تنها زبان مشترکی که می تواند همه ادیان و همه آدمیان را کنار هم بنشاند که گفتگو کنند، فلسفه است.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه و استاد دانشگاه تهران در نشست «فلسفه معاصر ایران و ترکیه» که صبح امروز 5 مهرماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، با بیان اینکه دکتر اینام بیشتر از صداقت و صمیمیت صحبت کرد و آنها را از ویژگی های فلسفی دانست، گفت: اما بیش از هر چیزی من این صفات را یعنی صمیمیت و صداقت را در خود ایشان دیدم. همانطور که ایشان تاکید داشت در رابطه فلسفه و زندگی اول و آخر فلسفه و زندگی اول و آخر زندگی است. در اول و آخر زندگی، فلسفه این دو باهم تفاوت ندارند، اما در این میان برخی افراد شاید یک مقدار از اینها فاصله بگیرند.

 

وی افزود: دکتر اینام، چندین خاصیت برای فلسفه برشمرد. من یک ویژگی دیگر اضافه می کنم و آن اینکه فلسفه اشتباه و صواب ندارد. علم، صواب و خطا دارد. در دین حق و باطل وجود دارد اما فلسفه نمی گوید که چیزی حق یا باطل یا درست یا غلط است. فلسفه چیزی را کنار می گذارد و چیزی را انتخاب می کند کنار گذاشتن به معنی بطلانی است و انتخاب کردن به معنی درست بودن آن چیز نیست.

 

دینانی در ادامه سخنانش گفت: چرا چنین است؟ به خاطر اینکه فلسفه آزادی مطلق است. پس این تفاوت اساسی که بین علم و فلسفه و فلسفه و دین از سوی دیگر است، در اینجا پدیدار می شود. فلسفه نه دین است و نه علم. حقیقت فلسفه، آگاهی است و آگاهی همیشه معاصر است. فلسفه که تفکر آزاد است نگاه به یک افق دارد و آن افق بیکرانه است.

 

وی با اشاره به آیه قرآن که می گوید انسان افق دارد و افق آن هم در این عالم و از درون است، ابراز کرد: از اینجا می توانیم تفاوت اندیشه فلسفی و هر اندیشه دیگری را ببینیم. اندیشه فلسفی با آن چیزی که مواجه نشده است، نمایان نمی شود. فلسفه تنها تفکری است که در سطح حرکت نمی کند، همواره از سطح به ژرفا و عمق می رویم. در این آزادی است که آزادی مطلق در فلسفه و در مرحله اول، قدرت ِ گوش دادن است.

 

چهره ماندگار فلسفه اظهار کرد: مولانا می گوید: بشنو از نی چون حکایت می کند. اگرچه تمام کتاب ها با «بسم‌الله» شروع شده‌اند، اما در کتاب مولوی با «بشنو» شروع می کند. چرا مولانا این کار را کرده است؟ مادامی که گوش نباشد اسم خدا شنیده نمی شود. حالا گوش، اول است یا بسم‌لله؟ گوش.

 

دینانی در ادامه سخنانش بیان کرد: قرآن وقتی یک عده ای را می خواهد مزمت کند «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ» می گوید کـَرند و چون کـَرند، پس لالند و اگر کـَرند و لالند، پس بی شعور هم هستند. پس مولانا که حکیم است به پیروی از قرآن برای گوش اهمیت قائل است. چرا وقتی که گوش باشد، زبان هم هست و وقتی که گوش باشد آزادی هم هست و آزادی، راه فلسفه است. پیروان ادیان هرگز با همدیگر کنار نمی آیند، نژادها به سختی می توانند کنار هم باشند، تنها زبان مشترکی که می تواند همه ادیان و همه آدمیان را کنار هم بنشاند که گفتگو کنند، فلسفه است. دین مقدس اسلام یکی از بزرگترین ادیان است که به تفکر و تعقل بسیار دعوت می کند. تنها مردمانی که زیر پرچم اسلام رفته اند و عاقلانه عمل کردند دو کشور ترکیه و ایران هستند، اما کشورهایی که زیر تعقل نرفتند و مسلمان شدند امروزه نمونه آنها را در داعش می بینیم.

 

این چهره ماندگار فلسفه بیان کرد: اسلام اگر با تفکر و تعقل همراه نباشد، آثارش همین است که در طالبان، داعش و بوکوحرام می بینید. خوشبختانه در میان ملت ایران و ترکیه که حس می کنم جز تفاوت زبانی از نظر فرهنگی هیچ تفاوتی ندارند این دو کشور فرهنگ اسلام را نوشتند و بالا بردند و به جهانیان نشان دادند، دیگران فقط خوردند و بردند و ... . واقعا می دانم همان طور که در ایران افراد زیادی داریم که با فلسفه مخالفند در ترکیه هم وجود دارد، اما اینها نمی دانند که اگر فلسفه از انسان گرفته شود انسان جز یک موجود منجمد چیزی بیشتر نیست. نمونه این مطلب که ما امروز و شما هم با آن گرفتارید، وهابیت است که منشعب از تفکرات ابن تیمیه است.

 

وی در ادامه سخنانش با اشاره به کتاب ابن تیمیه اذعان کرد: کتاب بزرگی دارد و در آنجا با توجه به شناختی که از قرآن پیدا کرده می گوید عقل خوب است، اما کارش این است که دست آدم را می گیرد و به دست پیامبر (ص) می دهد و بعد می رود. شما باید از آن بپرسید که آن عقل که بنده و شما را می برد و دست در دست پیامبر(ص) می گذارد، کجا می‌رود و چه کسی می خواهد بفهمد که اگر عقل برود، چه کار باید کرد.

 

استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران در پایان با اشاره به عقل ابزاری و پوزیتیویسم یادآور شد: اگر فلسفه و تفکر عمیق فلسفی نباشد نه دین درست فهمیده می شود و نه زندگی راه درست خودش را می پیماید البته علم راه خود را می رود، اما بدون هدف. یعنی بشر سرگردان و مضطرب بدون تفکر راستین فلسفی خواهد بود.

کد خبر 489245

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha