خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: طفل چگونه می تواند امام باشد با آن که معامله با او صحیح نیست؟ طفل چگونه می تواند امام باشد در حالی که عقد او باطل است؟ طفل چگونه می تواند امام باشد در حالی که شهادت او جز در موارد خاص باطل است؟ طفل پنج ساله چگونه نمازش بر جنازه امام صحیح است؟منشأ تمام این اشکالات این است که امام را با دیگران مقایسه کرده ایم و برای او امتیاز خاصی قائل نیستیم، ولی اگر معتقد شدیم که امام اگرچه کودک باشد، کسی است که با معجزه و نصّ امامتش ثابت شده و عقلش به عنایت الهی کامل گردیده است دیگر او را با مردم عوام مقایسه نکرده و احکام آنان را بر او تطبیق نمی کنیم. از آنجا که کودک و کسی که به حد بلوغ نرسیده عقلش رشد نیافته و هنوز مصالح و مفاسد خود را درک نمی کند لذا از یک سری کارهای اجتماعی ممنوع شده است ولی امام از ابتدا مورد توجه خاص خداوند متعال قرار گرفته و عقلش کامل شده است تا بتواند دیگران را دستگیری کرده و به کمال رساند همان گونه که سراسر زندگانی امام و قضایایی که اتفاق افتاده بر این مطلب گواهی می دهد.
آنچه در ادامه می آید برگرفته از مباحث کتاب "امام شناسی و پاسخ به شبهات" تألیف علی اصغر رضوانی است.
دیدگاه شیخ مفید درباره شبهه امامت کودک
شیخ مفید می گوید شاید به شیعیان گفته شود که شما چطور اعتقاد به امامت دوازده امام دارید و حال آن که می دانید در میان آنان کسانی هستند که پدران شان آنان را در کودکی - در حالی که به حد رشد و بلوغ نرسیده اند – جانشین خود قرار داده اند. همانند ابی جعفر، محمد بن علی بن موسی که هنگام وفات پدرش - نزد اکثر مورخان – پنج ساله بوده است و ما به جهت عادتی که در هیچ زمانی نقض نشده می دانیم شخصی در چنین سنی به حد رشد نمی رسد. خداوند متعال می فرماید: "وابتلوا الیتامی اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم" و اگر خدانود متعال کسی را که به حد بلوغ نرسیده از تصرف در اموالش منع می کند پس چگونه ممکن است او را امام قرار دهد زیررا امام ولی بر خلق در تمام امور دین و دنیا است؟ و صحیح نیست که والی و سرپرست تمام اموال از قبیل صدقه ها و خمس ها و امین بر شریعت و احکام، امام فقیهان، قاضیان و حاکمان و مانع کثیری از صاحبان خرد در کارها کسی باشد که ولایت بر درهمی از اموال خود هم ندارد ....
هم او در پاسخ می گوید: این اشکال از کسی صادر می شود که بصیرتی در دین ندارد زیرا آیه ای را که مخالفان در این باب به آن اعتماد کرده اند خاص است و شامل امام معصوم نمی شود زیرا خداوند متعال با برهان قیاسی و دلیل سمعی، امامت آنان را ثابت فرموده و این می رساند که امام مخاطب آیه فوق نمی باشد و از زمره ایتام خارج است و هیچ اختلافی بین امت نیست که این آیه مربوط به کسانی است که عقل شان ناقص است و هیچ ربطی به آنان که عقل شان به عنایت الهی به حد کمال رسیده ندارد اگرچه کودک باشد. لذا آیه شریفه شامل ائمه اهل بیت نمی شود.
امامت یک کودک و قیاس هایی که مع الفارق است
از این جا پاسخ پرسش های دیگر نیز درباره امامت کودک داده می شود مثل این که طفل چگونه می تواند امام باشد با آن که معامله با او صحیح نیست؟ طفل چگونه می تواند امام باشد در حالی که عقد او باطل است؟ طفل چگونه می تواند امام باشد در حالی که شهادت او جز در موارد خاص باطل است؟ طفل پنج ساله چگونه نمازش بر جنازه امام صحیح است؟
منشأ تمام این اشکالات این است که امام را با دیگران مقایسه کرده ایم و برای او امتیاز خاصی قائل نیستیم، ولی اگر معتقد شدیم که امام اگرچه کودک باشد، کسی است که با معجزه و نصّ امامتش ثابت شده و عقلش به عنایت الهی کامل گردیده است دیگر او را با مردم عوام مقایسه نکرده و احکام آنان را بر او تطبیق نمی کنیم. از آنجا که کودک و کسی که به حد بلوغ نرسیده عقلش رشد نیافته و هنوز مصالح و مفاسد خود را درک نمی کند لذا از یک سری کارهای اجتماعی ممنوع شده است ولی امام از ابتدا مورد توجه خاص خداوند متعال قرار گرفته و عقلش کامل شده است تا بتواند دیگران را دستگیری کرده و به کمال رساند همان گونه که سراسر زندگانی امام و قضایایی که اتفاق افتاده بر این مطلب گواهی می دهد.
با این بیان برخی دیگر از پرسش ها نیز پاسخ داده می شود مثل این که می گویند هدایت جامعه از وظایف امام است و هدایت انواع و اقسامی دارد مثل هدایت تکوینی، تشریعی و باطنی. چگونه طفل می تواند انواع و اقسام این هدایت ها را بر عهده بگیرد در حالی که هر یک از آن ها وظیفه بسیار سنگینی است که احتیاج به قابلیت های خاص دارد؟
پاسخ همان است که اشاره شد زیرا اگر خداوند متعال به کسی مقام هدایت و امامت می دهد قابلیتش را نیز عنایت می فرماید. عقل او را به حد اعلای رشد و کامل می رساند اگرچه خود نیز در رسیدن به کمال دخیل است ولی همه به لطف و عنایت الهی است و واقعیت خارجی این امر را تصدیق می کند همان گونه که حضرت عیسی در گهواره با مردم سخن گفت
طفل چگونه می تواند امام باشد وقتی تکلیف ندارد؟
گاهی سؤال می شود که طفل چگونه می تواند امام و رهبر باشد در حالی که تکلیف ندارد و به حد بلوغ نرسیده است و چون بر اعمالش عقوبت مترتب نیست، ممکن است که لغزش هایی از او سر بزند که این با مقام و شأن امامت سازگاری ندارد؟
پاسخ این است که بلوغ در حقیقت رسیدن به حد رشد عقلانی است و این که برای نوجوانان، سن بلوغ را 15 سال قرار داده اند برای این است که غالبا در این سن نوجوان ها به رشد عقلانی می رسند و لذا می توانند مورد خطاب خداوند متعال قرار گیرند و صلاح و فساد خود را درک کنند. خداوند متعال می فرماید: "وابتلوا الیتامی اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم / یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده تمایل به نکاح پیدا کنند. اگر دیدی آن ها قادر به درک مصالح زندگی خود هستند اموال شان را به آن ها باز دهید."
ولی اگر افرادی در کودکی به یقین و قطع به حد اعلای کمال و رشد رسیدند - که باید هم رسیده باشند وگرنه امامت و نصب آن ها بی معنی خواهد بود – قطعا مورد تکلیف خواهند بود و از آن جا که عقل کاملی داشته و از مقام عصمت بهره مندند هرگز کار ناشایست انجام نخواهند داد.
از این جا پاسخ اشکال برخی از علمای اهل سنت درباره ایمان و اسلام امام علی (ع) قبل از بلوغ نیز داده می شود. آنان می گویند علی بن ابیطالب به حد بلوغ نرسیده بود و لذا اسلامش ارزش ندارد. اسلامی که بدون تعقل و فهم و شعور عقلانی باشد چه فایده ای دارد؟ در حالی که اسلام ابوبکر در سنین بالا بوده است و اسلام در این سن با تعقل همراه بوده و ار این رو دارای ارزش خاصی است.
پاسخ این اشکال این است که: حضرت علی علیه السلام اگرچه قبل از بلوغ اسلام آورد ولی او از کمال و عقلانیت کافی برخوردار بود. دوره کودکی حضرت علی (ع) با همراهی رسول خدا (ص) سپری شد و لذا رسول خدا را بر دیگران ترجیح داده، تحت تربیت خاص او قرار گرفته بود و با بصیرت کامل اسلام را برگزید و در حقیقت باید گفت اسلام و شهادتین را به زبان جاری کرد زیرا او کسی بود که از هنگام ولادت، ذکر توحید را بر زبان داشت و به نبوت پیامبر اسلام معتقد بود زمانی که دیگران مشغول بت پرستی بوده و از توحید رویگردان بودند. پس حقیقتا حضرت علی علیه السلام اولین مؤمن و مسلمان است.
نظر شما