امامت و ولایت اهل بيت(ع) ميزان و مرز جاهليت از اسلام

خبرگزاری شبستان: از پيامبراكرم(ص) روايت شده كه فرمودند: منفورترين مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زنديق در حرم، دنبال كننده ي سنت جاهلي در اسلام و خواهان خونريزي انسان بي گناه.

خبرگزاری شبستان: قبايل عرب در ايام جاهليت، دائماً با يكديگر در اختلاف بودند و بر هيچ رأي واحدي متفق نمي شدند و دشمني و كينه توزي چهره ي اين عصر را سياه كرده بود. اكنون نيز ما در عصر جاهليت دوم، شاهد اختلاف مسلمانان در ميان خويش هستيم. حاكمان كشورهاي عربي در هيچ موضوعي با هم اتفاق نظر ندارند، به گونه اي كه يكي از بزرگان عرب از اين وضعيت ناگوار اين گونه تعبير مي نمايد، اعراب بر اين موضوع توافق نموده اند كه بر سر هيچ موضوعي توافق نكنند.

 

مبحث اول: دلايلي بر وجود جاهليت دوم "قرآن كريم"

به وجود جاهليتي موسوم به جاهليت دوم، پس از جاهليت اول در بين عامّه ي مسلمانان اشاره مي نمايد، كه از علائم ظهور امام مهدي(ع) است.(1) شواهد قرآني بسياري بر اين موضوع تأكيد دارند، كه از آن جمله مي توان به آيات زير اشاره نمود:

"ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْکُمْ مِّنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً يَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ؛(2)

سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش بخشي بر شما فرود آمد كه گروهي از شما را كه بر اثر پشيماني، دست از فرار برداشته، به سوي پيامبر آمديد، فرو گرفت و گروه ديگر كه حفظ جان هايشان، آنان را پريشان خاطر و غمگين كرده بود، درباره ي خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان هاي جاهليت مي بردند."

"وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِينَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛(3)

در خانه هايتان قرار و آرام گيريد و مانند زنان دوران جاهليت پيشين خود را براي نامحرمان نياراييد و نماز به پا داريد و زكات بدهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد."

"إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ(4)؛

ياد كن هنگامي را كه كافران دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلي آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان فرو فرستاد."

آيات بالا به وجود جاهليت اشاره دارد و از آنجا كه "قرآن" براي همه ي زمان ها نازل گرديده است، اثبات مي شود كه جاهليت دومي، قبل از قيام حضرت مهدي(ع) نيز وجود خواهد داشت.

هنگامي كه به احاديث روايت شده از حضرت محمد(ص) و اهل بيتش(ع) نيز مراجعه كنيم، تأكيد بر وجود اين جاهليت را درمي يابيم.

از پيامبراكرم(ص) روايت شده كه فرمودند:

"من بين دو جاهليت كه دومين آن سخت تر از اولي است، برانگيخته شده ام."(5).

در حديث بالا، اشاره ي آشكاري به وجود جاهليت دوم، پس از بعثت حضرت ختمي مرتبت (ص) وجود دارد، كه سخت تر و بدتر از جاهليت اول است و اين موضوع از سياق اين روايت به خوبي آشكار است و نيز از ايشان روايت شده است كه فرمودند: "منفورترين مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زنديق در حرم، دنبال كننده ي سنت جاهلي در اسلام و خواهان خونريزي انسان بي گناه."(6)

از اينجا پي مي بريم كه اكثر مسلمانان با وجود پذيرش اسلام به عنوان دين خود، از سنت هاي جاهلي و عادات آن پيروي مي كنند؛ در حالي كه مي دانند اين سنت ها مخالف با دين توحيدي اسلام و تعاليم آن است.

شايد تفسير قول پيامبراكرم (ص) كه فرمودند: "من بين دو جاهليت كه دومي آنها خطيرتر از اولي است، برانگيخته شدم". همين باشد؛ زيرا مردم با وجود اسلام آوردن، از عادات جاهليت نرهيدند؛ بلكه همچنان آن را حفظ نموده اند و اين به سبب هواهاي نفساني آنان است، نه به اراده ي خداوند و رسول خدا(ص) و اهل بيتش(ع).

به همين سبب است كه امام مهدي(ع) در دعوت خود، با سختي ها و مخالفت هايي بيش از آنچه رسول خدا(ص) با آن رو به رو شد، مواجه خواهند شد؛ زيرا مردم به طور عموم از پذيرفتن اين دعوت سر باز خواهند زد و با جاهليت پوشيده با اسلام، با آن مقابله خواهند نمود.

از عبدالله بن زراره از محمد بن مروان از فضيل نقل شده است كه از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمودند: "همانا قائم ما از مردم جاهل بيش از رسول خدا(ص) از جهان جاهليت، متحمل رنج و سختي خواهد شد."

گفتم: چطور چنين چيزي ممكن است؟

فرمودند: "رسول خدا(ص) در حالي برانگيخته شد كه مردم سنگ و صخره و چوب هاي تراشيده شده را مي پرستيدند، اما قائم ما هنگامي قيام مي كند كه همه ي مردم براي مقابله با او به تأويل كتاب خدا و احتجاج به آن متوسل مي شوند."(7)

به تعبير ديگر، جاهليت دوم كه در برابر امام(ع) قرار مي گيرد، جاهليت تركيبي است؛ زيرا اين جاهليت به شعارهاي بدون محتوا و مضمون به ظاهر اسلامي چنگ مي زند كه مفهوم خود را از دست داده و جز نام و شعار چيز ديگري از آن باقي نمانده است.

در روايتي رسول اكرم(ص) در وصف اهل آخرالزمان و مسلمانان فرمودند:

"به زودي روزگاري بر مردم فرا مي رسد كه از قرآن جز خط و از اسلام جز نام باقي نخواهد ماند."(8)

و نيز از ائمه معصومان(ع) رواياتي وارد گرديده كه آشكارا بر وجود جاهليت دوم قبل از قيام حضرت مهدي(ع) اشاره مي نمايد. از آن جمله روايتي است كه علقمة بن زيد از امام صادق(ع) و ايشان از پدرشان امام باقر(ع) در تفسير قول خداي تعالي: "وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى (9)؛ فرمودند: جاهليت ديگري وجود خواهد داشت."(10)

و اين موضوع صراحتاً اشاره به وجود اين جاهليت در آخرالزمان دارد. از همين رو، امام مهدي(ع) بر اين مفهوم تصريح فرموده اند و مؤمنان را به برگزيدن روش تقيّه براي دفع شرّ جاهلان امر نموده اند.

از ايشان در توقيع ارسالي براي شيخ مفيد آمده است:

"و اين حكومتي است كه حركت ما و مباشرت شما به امر و نهي ما را نزديك مي كند و خداوند نور خود را كامل گرداند، اگرچه مشركان اكراه داشته باشند. در برابر برافروختن آتش جاهليت توسط امويان براي ترساندن مهدويّون، به تقيه چنگ بزنيد، من نجات آن كس را كه از پنهان كاري دست برندارد، به عهده مي گيرم..." (11)

در خاتمه بيان دلايل وارده از اهل بيت(ع) پيرامون وجود جاهليت در آخرالزمان و قبل از قيام قائم آل محمد(ع) را با ذكر روايتي از اميرالمؤمنين(ع) به پايان مي بريم. از ايشان در حالي كه انگشتان خود را درهم فرو برده بودند، ضمن حديثي طولاني آمده است كه فرمودند: "اين آن يكي را در فتنه به قتل مي رساند و ناكسان فرومايه ي جاهليت باقي مي مانند، جاهليتي كه نه در آن نشانه ي هدايت وجود دارد و نه دانشي كه به وسيله ي آن درك شود كه ما اهل بيت(ع) وسيله ي نجات هستيم، نه داعيان حكومت." (12).

 

مبحث دوم: مصاديق وجود جاهليت دوم در آخرالزمان

پس از اثبات وجود جاهليت در آخرالزمان با استناد به« قرآن » و روايات شريف اهل بيت(ع)، اكنون به بيان مصاديق آن در عرصه ي واقعيت و چهره هاي گوناگون آن مي پردازيم.

منظر اول

جاهليت در لغت از فعل جَهِلَ، جَهلاً و جهالةً، ضدّ عَلِمَ گرفته شده است. از همين مصدر كلمه ي مجاهل جمع مَجهَل مي باشد كه عبارت است از مكان هايي كه هنوز ناشناخته است كه نه نشانه اي در آن وجود دارد و نه هدايتي در آن صورت مي پذيرد.(13)

بديهي است كه دين اسلام، دين حق و دين توحيد خالص براي خداوند است و مردم را به راه خير و صلاح راهنمايي مي كند و از اين رو، خداوند آن را در اين آيه، دين همه ي انسان ها قرار داد:

"إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ(14)؛ همانا دين در نزد خدا، فقط اسلام است."

از آنجا كه دين خالص خداوند تنها در نزد اهل بيت(ع)، تجسم عيني يافته و آنان مصداق هاي عملي براي اين دين هستند، از اين رو، تنها اهل بيت(ع)، هدايتگر مردم و خارج كننده ي آنان از تاريكي جاهليت به سوي نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالي در "قرآن كريم" مي باشند:

"وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا؛ (15) و ما آنان را اماماني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كنند."

و نيز "وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ‌(16)؛ هنگامي كه صبر پيشه كردند و از ميان آنان اماماني را قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند و به آيات ما يقين داشتند."

آنان هستند كه مردم را به راه حق، كه همان راه خداي سبحان است، هدايت مي نمايند تا مصداق اين قول خداي متعال باشند:

"وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌(17)؛

وسيله اي براي حركت به سوي خدا بجوييد و در راه او بكوشيد، شايد رستگار شويد."

در همين باره در حديث شريفي از پيامبر (ص) آمده است كه: "علي با حق و حق با علي است، حق در جايي است كه علي در آنجا است."(18).

به دليل اينكه هر كس به حق جاهل باشد، آن را ضايع نموده است، پس هر مسلماني كه مخالف اهل بيت(ع) باشد و حقّ آنها را تباه نمايد و از فرامين آنان سرپيچي كند، از اهل جهل و جاهليت است و فرقي نمي كند كه در عهد رسول خدا (ص) باشد يا در زمان ائمه اطهار(ع) يا پس از او، تا زمان حضرت مهدي(ع) و اين بدان معناست كه جاهليت دوم در دوران رسول خدا(ص) با مخالفت با فرامين او و دشمني ورزيدن نسبت به اهل بيت(ع) آغاز شد و دليل اين مدعا، سخن خداوند متعال در "قرآن كريم" است كه مي فرمايد:

"إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ(19)؛

ياد كن هنگامي را كه كافران، دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلي آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان نازل كرد."

حضرت فاطمه زهرا(س) در يكي از خطبه هاي خود، خطاب به مهاجران و انصار، به اين معنا اشاره مي فرمايند و مي گويند:

"هجرت جز به سوي ما نيست و نصرت و ياري جز براي ما نيست و تعبيّت به احسان جز درباره ي ما نيست و هر كس از ما روي بگرداند، به جاهليت بازگشته است."(20)

يعني نمي توانيد مدعي باشيد كه ما مهاجر و انصار و تابعان به احسان هستيم، مگر اينكه بر وفق مبادي اهل بيت(ع) عمل نماييد و به دين آنان رفتار كنيد و احكام و فرامين خود را از ائمه اهل بيت(ع) دريافت كنيد.

از همين روست كه روايات شريفي از رسول اكرم(ص) وارد شده كه تأكيد مي نمايد:

"كينه جويي نسبت به عليّ بن ابي طالب(ع) و شك كننده در ولايت او از اهل جاهليت؛ بلكه كافر، به كفر جاهليت است."

همچنين از قيس بن سعمان، از علقمة بن محمد الحضرمي، از ابي جعفر محمد بن علي(ع) نقل شده كه فرمودند:

رسول خدا(ص) از مدينه عازم حج خانه ي خدا شدند و آنگاه ماجراي غدير خم و خطبه ي پيامبر در آن را نقل كردند كه قسمتي از آن اين بود:

"به خدا قسم انبيا و پيامبران الهي بشارت مرا دادند و من خاتم انبيا و پيامبران و حجت خدا بر همه ي اهل آسمان ها و زمين هستم، پس هر كس در اين حقيقت ترديد نمايد، كافر است، به كفر جاهليت اول و هر كس به اين گفته ي من شك نمايد، به همه ي گفته هاي من شك كرده و بنابراين در آتش است."(21)

در حديث ديگري از رسول خدا(ص) نقل شده است كه حضرت علي(ع) را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند:

"اي علي هر كس با كينه نسبت به تو بميرد به مرگ جاهليت مرده و خداوند همه ي اعمالي را كه در اسلام انجام داده، مورد محاسبه قرار مي دهد."(22)

بر اين اساس هر كينه ورزي نسبت به امام علي(ع) و انكاركننده ي ولايت او در اين زمان نيز، اهل جاهليت بوده و كافر به كفر اهلي است و با اين دليل اثبات مي گردد كه ما در زمان جاهليت دوم زندگي مي كنيم.

منظر دوم

از اميرمؤمنان(ع) روايت شده كه فرمودند:[/u]

"رسول خدا(ص) فرمودند: « هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته و به خاطر اعمالي كه در جاهليت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار مي گيرد."(23)

از اين حديث، اثبات مي گردد كه امامت اهل بيت (ع) ميزان و جداكننده ي جاهليت از اسلام است. بنابراين هر كس به امامت حقه ي آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا(ص) معترف نباشد، از اهل جاهليت است. اين موضوع، حتي در مورد كسي كه به امامت همه ي آنها اقرار، اما فقط يكي از آنان را آن گونه كه موافق ترتيب الهي تصريح شده براي پيامبر بشير و نذير، محمد بن عبدالله(ص) منكر شود، نيز صادق است.

هر كس كه امام اين زمان را كه همان مهدي منتظر(عج) است، نشناخته باشد، از اهل جاهليت بوده و در نتيجه منكر دعوت او و از اهل آتش است.

منظر سوم

روايات رسيده از اهل بيت(ع) به اين موضوع اشاره دارد كه هر كس حضرت قائم(عج) را تكذيب نمايد، از اهل جاهليت است. از غياث بن ابراهيم، از امام صادق(ع) و از پدرانش نقل شده كه فرمودند:

"رسول خدا (ص) فرمود: « هر كس قائم از فرزندان مرا [در زمان غيبتش ] انكار نمايد، به مرگ جاهليت مرده است."(24)

چه بسيار كساني كه در اين روزها منكر حضرت مهدي(عج) هستند، گاهي امامت و شايستگي او را براي اين منصب و گاهي وجود و تولد ايشان را و برخي دعوت او يا نزديكي قيام و ظهور شريف ايشان را انكار مي كنند و همه ي اين افراد و گروه ها، اهل جاهليت و از مصاديق آن هستند.

منظر چهارم

اهل بيت(ع) هرگز به ناپاكي هاي جاهليت آلوده نشده اند؛ بلكه از هر ناپاكي و پليدي به دور و در زير چتر اسلام متولد شده اند و اين موضوع نيز به خودي خود بيانگر وجود جاهليت دوم است. جاهليتي كه ائمه ي اطهار(ع) از پليدي هاي آن پيراسته هستند، همان گونه كه حال رسول خدا(ص) و امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) اين گونه بود. در زيارت "ائمه ي بقيع" آمده است كه:

"شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده ايد و او شما را در پشت هاي پاكيزه قرار داد و به رحم هاي پاكيزه منتقل نمود و جاهليت، شما را نيالوده است..."(25)

منظر پنجم

وجود تفرقه، اختلاف، درگيري و منازعه، وجه بارز عصر جاهليت اول بود، اما خداوند سبحان به وسيله ي اهل بيت(ع)، بر آنان منت گذارد و پراكندگي امور آنان را جمع، گسيختگي هاي آنان را ترميم و آشفتگي هاي آنان را نظم بخشيد و دليل اين مدعا، سخن حضرت فاطمه زهرا(س) است، كه فرمودند:

"فرمانبرداري از ما سبب نظام امت و امامت ما خاندان، امان بخش از تفرقه است..."(26).

ما مي دانيم كه امامت، يك كلّ به هم پيوسته است و از اميرمؤمنان(ع) آغاز و به امام مهدي(ع) ختم مي گردد و اين بدان معناست كه اين ذوات مقدسه كه درود خداوند بر آنان باد، از تفرقه اي كه يكي از وجوه بارز عصر جاهليت است، در هر زمان و مكان به وسيله ي اهل بيت(ع) از آن در امان هستند، اما مردم با ترك اميرمؤمنان(ع) به جاهليت بازگشتند.

منظر ششم

احاديث و روايات نقل شده از پيامبر(ص) و ائمه معصومان(ع) به وجود جاهليت دوم و نيز مصاديق آن، كه ما در عصر حاضر در جوامع اسلامي خود مشاهده مي نماييم، اشاره دارد.

از جمله ي اين روايات، حديثي است كه ابان بن تغلب از ابي عبدالله، امام صادق(ع) و ايشان از رسول خدا(ص) نقل مي كند كه فرمودند:

"حال شما چگونه خواهد بود، اي جماعت قريش، آنگاه كه بعد از من كافر شويد و ببينيد كه من در ميان گروهي از لشكريان خودم با شمشير بر چهره ها و گردن هاي شما مي زنم... پس جبرئيل(ع) گفت: يكي براي تو و دومي براي علي بن ابي طالب(ع) و وعده گاه شما سلام است."

ابان گفت: فدايت شوم، سلام كجاست؟

ايشان فرمودند: "در شهر كوفه"(27).

همان طور كه مي دانيد كفر، يكي از مشخصه هاي جاهليت است و اين گروه از قريش با اينكه ظاهراً مسلمان هستند، از سوي رسول خدا(ص) به كفر توصيف مي شوند.

اين معني استراد نمي گردد، مگر به آنچه كه در مورد امامت امام مهدي(ع) ذكر كرديم و آن اين بود كه هر كس امامت وي را منكر شود، كافر و از اهل جاهليت است، اين از يك سو. از سوي ديگر چنين جاهليتي، به طوري كه بعد متذكر آن خواهيم شد، در "مكه" امام مهدي(ع) رخ خواهد داد و اين وعده اي است كه رسول خدا(ص) به مشركان قريش در آخرالزمان داد و آن وعده اين بود كه حضرت خود و همراه با عليّ بن ابي طالب(ع) در « كوفه »، با آنان پيكار خواهد نمود.

اين رويداد به دست وزير امام مهدي(ع)؛ يعني سيد يماني و مؤمنان همراه وي با استعانت از روح جدش امام علي بن ابي طالب(ع) محقق خواهد شد و ايشان كوفه را با هدف مخالفت با جاهليت دوم در "مكه" امام مهدي(ع) فتح مي نمايد، همان طور كه رسول خدا(ص) جاهليت اول را در مكه آن زمان، مورد انكار و نهي قرار داد.

اگر دعوت امام مهدي(ع) را مورد بررسي قرار دهيم، در اين دعوت و روايات مربوط به آن، مصاديق متعددي كه بر وجود جاهليت دوم در زمان ظهور امام مهدي(ع) و قيام مبارك ايشان دلالت مي كند، به دست خواهيم آورد.

مصداق اول

امام مهدي(ع) با امر جديد و كتاب جديد قيام خواهد نمود، همان گونه كه صاحب دعوت او (يعني پيامبراكرم(ص)) مردم را به امر جديد فرامي خواند و اين موضوعي است كه تعداد قابل توجهي از روايات رسيده از سوي اهل بيت(ع) بر آن تصريح مي نمايد.

از ابي بصير نقل شده كه از اباعبدالله، امام صادق(ع) در مورد سخن اميرمؤمنان(ع) كه فرموده بودند:

"اسلام غريبانه آغاز شد و به زودي به غربت باز خواهد گشت، پس خوش به حال غريبان"، سؤال كردم، فرمودند: "اي ابامحمد، داعي از ما اهل بيت دعوت جديدي را اعلام خواهد كرد، همان طور كه پيامبر(ص) به اجابت آن دعوت فراخواند." (28)

معني اين سخن آن است كه قبل از ظهور امام مهدي(ع) جاهليت دومي پا به عرصه ي وجود خواهد گذاشت و اگر اسلام حقيقي وجود داشت، نيازي به دعوت به اسلام جديد يا كتاب جديد پيدا نمي شد.

مصداق دوم

[b] هنگامي كه امام مهدي(ع) قيام مي نمايند، آنچه را كه از جاهليت دوم را كه در برابر ايشان قد علم مي نمايد، نابود مي كند، درست همان گونه كه رسول خدا(ص) نسبت به جاهليت اول عمل كردند.

مصداق سوم

روايات شريف وارد شده از ناحيه ي اهل بيت(ع) به اين موضوع اشاره دارد كه امام مهدي(ع) در زماني قيام مي نمايند كه زمين از ظلم و ستم آكنده گرديده و هيچ امام بر حقّي نيز بر روي زمين وجود ندارد. از حارث بن زياد، از شعيب بن ابي حمزه روايت شده كه گفت:

من به نزد ابي محمد، امام صادق(ع) رفته و به ايشان عرض كردم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ ايشان فرمود: « خير » گفتم: آيا فرزند شما صاحب اين امر است؟ فرمود: "نه"، گفتم: آيا فرزند فرزند شماست؟ باز فرمودند: « نه » گفتم فرزند فرزند فرزند شماست؟ گفتند: « نه ».

گفتم: پس چه كسي صاحب اين امر است؟

فرمودند: "آن كسي است كه زمين را همان طور كه آكنده از ظلم و ستم گرديده، پر از عدل و داد مي نمايد و اين در هنگامي است كه هيچ امام (بر حقي) بر روي زمين وجود ندارد، همان گونه كه رسول خدا(ص) زماني برانگيخته شدند كه هيچ پيامبر و رسولي بر روي زمين وجود نداشت"(29).

معروف است كه حضرت رسول اكرم(ص) در زمان فقدان رسولان يا بعد از گذشتن زماني كه در آن مدت، خداوند هيچ نبي يا رسولي را براي بشريت برنيانگيخته بود، به رسالت مبعوث شدند و در خلال اين مدت، اكثر مردم به جاهليت و پرستش بت ها روي آورده بودند و رسول خدا(ص) آمدند تا آنان را از اين جاهليت نجات بخشند و وارد نور اسلام و ايمان نمايند.

چنين چيزي به طور نسبي نيز براي امام مهدي(ع) رخ خواهد داد؛ زيرا ايشان نيز در هنگام فقدان امام، خروج مي نمايند.

مقصود اين است كه مردم پس از غيبت امام مهدي(ع) از نعمت وجود امامي آشكار كه او را مشاهده نمايند و كلامش را بشنوند، محروم گرديدند. قول خداوند متعال در "قرآن كريم"، مصداق همين واقعيت است:

"قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيکُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ‌ (30)؛

بگو اگر آب شما به زمين فرو رود، پس از آن چه كسي به شما آب گوارا خواهد داد."

امام باقر(ع) در تفسير آيه ي فوق مي فرمايند:

« اين آيه در مورد حضرت قائم است؛ يعني اگر امام شما غايب شود، به گونه اي كه از مكان او اطلاع نداشته باشيد، چه كسي امام ظاهر و‌ آشكار، كه شما را از اخبار آسمان و زمين و حلال و حرام خدا آگاه نمايد، خواهد آورد؟ » (31).

در فاصله ي زماني تصدّي امر امامت از سوي امام مهدي(عج) پس از وفات پدرشان امام حسن عسكري(ع) تا هنگام قيام ايشان در "مكه ي مكرمه" كه موسوم به فترت غيبت مي باشد، مردم بار ديگر به جاهليت روي مي آورند و تنها تفاوت اين جاهليت با جاهليّت ايشان اين است كه برخلاف جاهليت اول، نقابي از اسلام بر خود دارد، اين همان جاهليتي است كه امام مهدي(ع) براي از بين بردن آن و محقق نمودن دين حقيقي مورد رضايت خود و خداوند، قيام خواهند نمود و شروع ديني جديد توسط امام مهدي(ع) به همين معناست، به عبارت ديگر، ايشان دين را بر اساس و وضعيت اول آن، كه مورد اراده ي خداوند متعال بوده و بر اثر مرور ايام از روح اسلام حقيقي به دور افتاده، احيا خواهند نمود.

مصداق چهارم

روايات شريف اشاره بر اين موضوع دارند كه امام مهدي(ع)، اسلام را به ظهور خواهد رساند و آنچه را از ركود و سستي وجود دارد، از بين خواهد برد، درست به همان گونه كه رسول اكرم(ص) نيز اسلام را ‌آشكار و آنچه از جاهليت در آن جامعه وجود داشت، از بين برد.

از محمد بن عبدالله بن هلال، از علاء بن محمد نقل شد كه:[/b]

از اباجعفر، امام محمدباقر(ع) پرسيدم: هنگامي كه قائم(ع) قيام نمايد، با چه روش و سيره اي با مردم رفتار خواهد نمود؟ فرمودند: "به سيره و روش رسول الله(ص) رفتار مي كند تا اسلام را ظاهر و آشكار نمايد".

پرسيدم: سيره ي رسول خدا(ص) چه بود؟

فرمودند: "آنچه از جاهليت وجود داشت، بي اعتبار و با مردم به عدالت رفتار نمود، به همين گونه هنگامي كه قائم قيام نمايد، آنچه را از سكون و سستي و كژي در ميان مردم است، نسخ و با آنها به عدالت رفتار خواهد كرد"(32).

ركود و سستي اشاره شده، همان فترت است كه مردم در آن، به جاهليت باز مي گردند و امام(ع) براي برچيدن آن، اقدام خواهد نمود. حقيقت اين است كه در روايات ذكر شده، چيز غريبي وجود دارد. اگر سخن امام باقر(ع) در روايت اخير را مورد ملاحظه قرار دهيم، به عبارت حتي يظهر الاسلام برمي خوريم. معناي اين عبارت اين است كه قبل از ظهور حضرت مهدي (عج)، اسلام رو به محو شدن و مندرس گشتن خواهد رفت و فضل خداوند به وسيله ي خروج حضرت مهدي(ع) شامل حال مردم و جامعه خواهد گرديد و از آن جلوگيري خواهد نمود.

همچنين از روايت ياد شده آشكار مي گردد كه در دوره ي غيبت امام مهدي(ع) كه از آن به الهدنة تعبير مي گردد، اساس زندگي مردم همان جاهليت دوم است، كه امام مهدي(ع) پس از ظهور، امور تحريف شده و قوانين وضع شده اي را كه خداوند هيچ سلطاني براي آن قرار نداده است، باطل نموده و دين حقيقي اصيل و فرامين اصلي قيّم را براي اتمام نور الهي، با وجود كراهت مشركان، به منصه ي ظهور خواهد رساند.

اين بحث را با روايتي از اميرمؤمنان(ع) به پايان مي بريم. ايشان فرمودند:

"اي مردم به علم يقين بدانيد، آن كس كه با جاهليت مرسوم در ميان شما به استقبال قائم ما برود، با آن كس كه با جاهليت اول، به استقبال رسول خدا(ص) رفت، تفاوتي ندارد و دليل آن اين است كه در آن روز همه بر رسم و روش جاهليت زندگي خواهند كرد، مگر آن كس كه مورد رحمت خداوند، قرار گيرد."(33)

 

پی نوشت ها:

1. منبع: كتاب موسوعة القائم(عج) من فكر السيد ابي عبدالله الحسين القحطاني، بخش عصر الجاهلية في آخرالزمان، ج3، صص 11-55.

2. سوره ي آل عمران(3)، آيه ي 154.

3. سوره ي احزاب(33)، آيه ي 33.

4. سوره ي فتح(48)، آيه ي 26.

5. العقل و الجهل في الكتاب و السنة، ص 273.

6. مستدرك الوسائل، ج18، ص 209؛ عوالي اللآلي، ج1، ص 176.

7. بحارالأنوار، ج52، ص362؛ غيبة نعماني، ص 269.

8. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج8، ص 307؛ العدد القويه، ص81.

9. سوره ي احزاب(33)، آيه ي33.

10. بحارالأنوار، ج22، ص 189؛ تفسير قمي، ج2، ص 193.

11. بحارالأنوار، ج53، ص 175؛ احتجاج، ج2، ص 495.

12. كتاب سليم، ص 715.

13. المنجد، ج1، ص 108.

14. سوره ي آل عمران(3)، آيه ي 19.

15. سوره ي انبيا(21)، آيه ي 73.

16. سوره ي سجده(32)، آيه ي 24.

17. سوره ي مائده(5)، آيه ي 35.

18. بحارالأنوار، ج29؛ اعلام الوري، ص 159.

19. سوره ي فتح(48)، آيه ي 26.

20. بحارالأنوار، ج29، ص 197.

21. مستدرك الوسائل، ج18، ص 184.

22. بحارالأنوار، ج35، ص 49.

23. بحارالأنوار، ج18، ص 176.

24. همان، ج51، ص 73.

25. كافي، ج4، ص 559.

26. بحارالأنوار، ج29، ص 223.

27. همان، ج53، ص 66.

28. همان، ج8، ص 12؛ تفسير قمي، ج2، ص 303.

29. كافي، ج1، ص 341.

30. سوره ي ملك(67)، آيه ي30.

31. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ص 320.

32. بحارالأنوار، ج52، ص 381؛ وسائل الشيعه، ج15، ص 77.

33. بحارالأنوار، ج51، ص 120.

منبع مقاله: شفيعي سروستاني، اسماعيل، (1389)، جاهليت مدرن در رويارويي با امام زمان(ع)، تهران: نشر موعود عصر(عج)، چاپ سوم

کد خبر 486446

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha