ای امام عزیز، مطیع ولایت فقیه هستیم

سیدرضا پاکنژاد در بخشی از نطق پیش از دستور بیان کرده بود: "ای امام عزیز، مطیع ولایت فقیهیم، ای رهبر محترم سرباز شماییم، ای فقیه عالیقدر مقلد شماییم و ای ابراهیم بت شکن زمان، اسماعیل شماییم.

/خبرگزاری شبستان: یزد/

72 تن از شخصیت های سیاسی و مذهبی ایران در هفتم تیر سال 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند، هفتاد و دو نمونه "بودن، جمعی بودند و شمعی داشتند، شمع این جمع، آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی مظلوم بود.

یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطر و روح بخش است، دکتر سیدرضا پاکنژاد مهاجری عاشق از این جمع 72 نفره است که در سوم آذر 1303 در شهر دارالعباده یزد چشم به جهان گشود.

شهیدی که حرص نوشتن داشت، کتاب ها او در دهه های 30 و 40 از بهترین ها در سبک وسیاق خود بودند، وی به مطالعه و نوشتن عشق می ورزید و برگ های کتاب را محلی برای تفریح و به قول خودش شنا می دانست.

سید محمدعلی از فرزندان شهید پاکنژاد با یادآوری خاطرات خود از پدر می گوید، یک روز به باغ مان رفته بودیم که منبع آب هم داشت؛ ما داخل آن شنا می کردیم من از ایشان خواستم ما ار همراهی کند، اما ایشان گفتند، که محل بازی من مجلس و محل شنای من برگ های این کتاب هاست.


زهرا سیمین دخت کنی، همسر شهید دکتر سید رضا پاکنژاد با بیان اینکه کتاب های شهید پاکنژاد کمتر از کتاب های شهید مطهری نیست، می گوید: این شهید بزرگوار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به تألیف کتاب مبادرت ورزید و تا زمان شهادت 42 عنوان کتاب را به پایان رساند و درنظر داشت کتاب های خود رابه 110 جلد برساند که باشهادتش عملی نشد.

وی افزود: دکتر پاکنژاد همیشه حق تألیفی را که از چاپ کتاب هایش دریافت می کرد به کتابخانه ها و افراد نیازمند اهدا می کرد.

 

وی ادامه داد: خانواده دکتر پاکنژاد باتوجه به درخواست های مکرر مردم به ویژه دانشجویان و جامعه دانشگاهی کشور و حتی خارج از کشور مبنی بر چاپ مجدد کتاب های شهید، مصمم است؛ تا با جمع آوری نسخ کامل مجموعه "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" در آینده ای نزدیک باچاپ یک دوره 42 جلدی از کتاب های دکتر سیدرضا پاکنژاد، آن را در اختیار علاقه مندان قرار دهد.

حجت الاسلام والسملیمن معزالدینی از اساتید حوزه و امام جمعه موقت یزد نیز با یادآوری خاطرات خود با شهید پاکنژاد، می گوید: دکتر طبابت می کرد و اگر در فاصله دو مریض وقفه ای می افتاد در این فاصله مشغول نوشتن می شد، حرص نوشتن داشت.

وی ادامه داد: کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر شهید پاکنژاد، بسیار ارزشمند است، شهید پاکنژاد می گفت: "قصد دارم به تبعیت از بحارالانوار علامه مجلسی کتابم را 110 جلد کنم"، اما شهادت مهلتی به وی نداد، این کتاب مرجع بسیار خوبی برای محققین است.


بعد اجتماعی دکتر پاکنژاد

 

شهید صدوقی، شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به شهید پاکنژاد پیشنهاد کرد و سید رضا پاکنژاد به پشتوانه سوابق اجتماعی پیش وبعد از انقلاب در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم دارالعباده یزد به خانه ملت راه یافت، وی در مدت کوتاه نمایندگی در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس عضویت داشت و منشا خدمات بسیاری شد.

دکتر پاکنژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با انتخاب مسئولیت آموزگاری در مدارس شهر یزد، حسابداری و طبابت و سرانجام ریاست بیمارستان هراتی و بیمه یزد،‌ خدمات قابل توجهی را به همنوعان خود ارائه کرد.

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسئولیت های استاد دانشسرای عالی یزد، رئیس بیمارستان امیرالمومنین (ع)،‌ رئیس بهداری سازمان بیمه های اجتماعی،‌ رییس هیئت مدیره گروه فرهنگی علوی در یزد،‌ رئیس هیئت مدیره صندوق جاوید،‌ رئیس هیئت مدیره سازمان خیریه حضرت رضا(ع)،‌ رییس شورای صنایع و ... به خدمت ادامه داد.

برپایی جلسات تفسیر قرآن سیدرضا پاکنژاد،‌ آوازه شهر یزد و موجب جذب نیروهای مذهبی شده بود.


سیدحسن از فرزندان شهید پاکنزاد با اشاره به زندگی اجتماعی پدر می گوید: بخشی از فعالیت های اجتماعی دکتر به سخنرانی در جلسات دینی و مذهبی و هم چنین مدارس می گذشت، ایشان در مدرسه رسولیان یزد و دانشگاه علم وصنعت تهران دوشنبه هر هفته سخنرانی های منظمی داشت و در اکثر موارد درباره خودسازی و زمینه های اخلاقی برای جوانان صحبت می کرد وصرفا به زمینه های مذهبی و دینی نمی پرداخت.

حجت الاسلام معزالدینی نیز با یادآوری سخنرانی های این شهید در مدرسه تعلیمات اسلامی می گوید: شهید پاکنژاد در مدرسه تعلیمات اسلامی سخنرانی می کرد، سوالات مختلفی در زمینه های متفاوت برای پاسخ می آمد و دکتر با مطالعات ودانش وسیعی که داشت، به سوالت پاسخ می داد؛ او علاوه بر مرهم آلام جسمی مردم، مشکلات اعتقادی مردم را پاسخ می داد.

او در بخشی از نطق پیش از دستور یکصد و بیست و چهارمین نشست علنی مجلس شورای اسلامی در تاریخ 24/12/1359 خطاب به بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران چنین می گوید: "ای امام عزیز، مطیع ولایت فقیهیم، ای رهبر محترم سرباز شماییم، ای فقیه عالیقدر مقلد شماییم و ای ابراهیم بت شکن زمان، اسماعیل شماییم؛ یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی انشاءالله من الصابرین."
 

شهید پاکنژاد و ساواک


ساواک در پیش از انقلاب با توجه به فعالیت های گسترده دکتر برای بهره برداری های خاص خود این گونه شایع کرده بود که این شهید بزرگوار ساواکی است!

سیدابوالفضل از فرزندان شهید در این رابطه می گوید: دکتر آنقدر در مسائل اجتماعی و عمومی شهرش دخالت داشت که قبل از انقلاب شایع شده بود که ایشان ساواکی هستند! درحالی که این مطلب اصلا صحت ندارد، در حقیقت به علت منش آقای دکتر، ایشان رابطه خوبی با دولت، ادارات دولتی،مردم، انقلابیون و ساواک داشت که در نهایت به جلوگیری از درگیری های شدید، خون ریزی، دستگیری افراد وختم به خیر شدن عمده قائله ها منجر شد، اما متاسفانه این ذهنیت به وجود آمده بود وساواک هم از این شایعه سوء استفاده می کرد...به جرات می توان گفت که اگر دخالت های شهید پاکنژاد نبود، مسائل بسیار حادی در یزد به وجود می آمد و آمار شهدا و دستیگر شده ها نیز بسیار بالاتر از آنچه بود، می شد.

همسر شهید دکتر سید رضا پاکنژاد نیز در این خصوص می گوید: شهید محراب آیت الله صدوقی، دکتر سید رضا پاکنژاد را از نظر فکری طوری مطمئن و صدیق می دانستند که هرکاری از نظر فرهنگی و سیاسی پیش می آمد با دکتر درمیان می گذاشتند.
 

اندیشه های بلند شهید پاکنژاد

شهید پاکنژاد،‌ انقلاب اسلامی ایران را سر منشاء بیداری جهان اسلام می دانست و اعتقاد داشت با رهبری حضرت امام خمینی که طلیعه دار صدور اسلام به جهان گردید و با رهبری معظم له، انقلاب اسلامی ایران سرآغاز انقلاب های اسلامی دیگر کشورها شد.

این شهید عقیده داشت:‌ ... نمی توان به انقلاب ایران جز به اسلامی بودنش فکر کرد و ستون بزرگ نگهدارنده این دست بت شکن و این دستی که سبب شد در پاسخ گلادستون، قرآن به کرامت و کعبه به شرف مجدد یاد گردد روحانیت است و شهدای عزیز و ملت رزمنده ایران که خود جنبه اسلامی بودن آن است.

همسر شهید دکترسید رضا پاکنژاد نیز در این باره می گوید: دکتر در برخی مواقع غیرمسلمانان را به دین اسلام واهل تسنن را به تشییع دعوت می کرد.
 

بیماران هنوز هم برای درمان بر سر مزارم پدرم می روند

همسر شهید دکتر سید رضا پاکنژاد با تأکید بر شخصیت این پزشک شهید، گفت: مردم یزد و غیریزدی ها با اخلاق و روحیات دکتر سید رضا پاکنژاد آشنا بودند و ایشان را پزشکی نمونه در درمان رایگان بیماران نیازمند می دانستند، هرگاه کودک ونوجوانی به عنوان بیمار به مطب او مراجعه می کرد و بی بضاعت بود آنان رابه تحصیل تشویق می کرد و حتی هزینه تحصیلشان را هم با قول گرفتن از آنها برای ادامه تحصیل پرداخت می کرد.

حجت الاسلام معزالدینی نیز می گوید: وی برای طبابت از فقرا و نیازمندان پولی دریافت نمی کرد، حتی اگر فردی نیازمند به وی مراجعه می کرد بعد از اتمام طبابات، پولی را در بین ویزیت وی برای کمک می گذاشت، وی در کنار مرهم مشکلات جسمی مشکلات اجتماعی مردم را نیز پاسخ می گفت.

سیدحسن از فرزندان شهید نیز می گوید: یادم می آید فردای روزی که پدر شهید شد، بیماران به منزل ما می آمدندن وبا این که می دانستند ایشان شهید شده اند وحتی در تشییع جنازه پدر هم حضور داشتند، اما باز هم به خانه ما می آمدند یا برای درمان به مطب ایشان مراجعه می کردند، حتی هنوز هم افرادی هستند که برای درمان به سر مزار پدرم می روند.

این محقق متعهد،‌ شامگاه هفتم تیر سال 1360 به همراه دیگر برادرش سید محمد که او نیز از اعضاء حزب جمهوری اسلامی بود به خون غلتیدند؛ پیکر غرق به خون و پاره پاره شهید دکتر سیدرضا پاکنژاد در گلزار شهدای یزد به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد. 


گفتنی است، هرساله در ایام شهادت شهیدان پاکنژاد در منزل پدری این شهیدان مجلس بزرگداشتی برگزار می شود که از عموم مردم شهید پرور یزد برای حضور در این مراسم دعوت شده است.
 

پایان پیام/

کد خبر 48619

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha