خبرگزاری شبستان:«بازگشت به عقب» شاید این عبارت جامعهترین ادبیاتی باشد که میتوان برای انحلال جهاد سازندگی استفاده کرد، جهاد سازندگی در ابتدای پیروزی انقلاب با دستور امام خمینی(ره) تشکیل شد اما پس از مدتی، حدود 11 سال پیش توسط برخی تصمیم گیران کشور منحل شد.
یکی از موفقترین وزارتخانههای اقتصادی کشورمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وزارت جهاد سازندگی محسوب میشد. نمونهای عینی از الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، وزارتخانهای که ساختار اولیه و اساس نامهاش چهار ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با فرمان حضرت امام(ره)در 27 اردیبهشت 1358 تصویب و بنیان نهاده شد.
واقعیت آن است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ضرورت تشکیل و پیریزی نهادی مستقل برای زدودن آثار ستم شاهی از چهرهی روستاها و مناطق محروم کشور به صورت یک خواست عمومی مطرح شد. این ضرورت از آنجا ناشی میشد که تشکیلات اداری و دوایر دولتی که در رژیم پهلوی بناشده بود، بر اساس توسعهی نظام شهری پایهریزی گردیده بود و اصولاً در الگوی توسعهی اقتصادی رژیم شاه، تشکیلات و سازمانی برای رفع نیازهای روستاییان که تأمین کنندهی امنیت غذایی کشور و به ویژه تولید کنندگان فرآوردههای زراعی و دامی بودند، پیشبینی نشده بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ضرورت بازسازی روستاها و احیای کشاورزی به عنوان نخستین گام در دستیابی به آرمان و اهداف انقلاب مطرح و منجر به تأسیس نهادی مستقل و مردمی تحت عنوان «جهاد سازندگی» شد. امام(ره) در این فرمان، بر نکاتی قابل تأمل تأکید کردند: «... این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت این دیوار خرابیهای زیادی هست و ناچاریم که برای سازندگی، به ملت متوجه بشویم. برای اینکه خرابیهایی را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است ترمیم کنیم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی مهیا بودن خود را اعلام کردند. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاریان،کشاورزان همهی قشرهای ملت داوطلباند که ایرانی که به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند. از این جهت باید ما این جهاد را به سازندگی موسوم کنیم.»
امام(ره) حتی ثواب این جهاد را بالاتر از زیارت مکه و مدینه دانستند و گفتند: «من از اشخاصی که برای زیارتهایی مثل زیارت مکهی معظمه و مدینهی منوره میخواهند به طور استحباب بروند، از آنها میخواهم و تقاضا میکنم که شما که برای ثواب میخواهید به مکه مشرف بشوید و یا میخواهید به مدینهی منوره و یا به عتبات عالیات مشرف بشوید،امروز ثوابی بالاتر از این نیست که به برادران خودتان کمک کنید و این سازندگی را همه با هم شروع کنیم که ایران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجاتیابند.»
با تشکیل نهضت جهاد سازندگی و آثار شگفت انگیز این تفکر جهادی برآمده از مردم در آبادانی کشور، در 7 آذر 1362 هجری شمسی و در اوج جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق برضد ملت ایران، با تصویب طرحی در سه فصل شامل اهداف، وظایف و مقررات عمومی در 11 ماده و 5 تبصره، قانون تشکیل وزارتخانهی جهاد سازندگی از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب و در عمل این تفکر جهادی فعالیت جدید خود را در قالب تشکیلاتی مدون آغاز کرد.
در خصوص برکات و نقش این وزارتخانه در طول سالیان سخت 8 سال دفاع مقدس ذکر همین نکته کافی است که شاهدیم تصمیم گیرندگان اصلی انحلال این وزارتخانه در سال 1379، هم اکنون اقدام نادرست خود را اشتباهی بس بزرگ و آن را به منزلهی «جوان مرگ شدن جهاد سازندگی» میدانند زیرا وزارت جهاد سازندگی افزون بر نقش بیبدیل و مثال زدنی خود در طول 8 سال دفاع مقدس، مؤثرترین بازوی اجرایی و عملیاتی انقلاب اسلامی در توجه به توسعهی مناطق محروم و آسیب دیده و تحقق اهداف عالیهی جهادی حضرت امام(ره) همچون فقرزدایی و عدالت گستری در این مناطق داشته است. همچنین جهاد سازندگی در دوران جنگ نیز نقش تأثیرگذاری از خود نشان داد که متأسفانه با گذشت سالها هنوز این نقش به درستی تبیین نشده است. تلاش برای عبور رزمندگان ایران از رودخانهی مرزی اروند و غافلگیری نیروهای ارتش متجاوز صدام در عملیات والفجر 8 در سال 1364 ، تنها یکی از شاخصترین فعالیتهای مهندسی، رزمی جهادسازندگی محسوب میشود.
لقب «سنگرسازان بیسنگر» از سوی حضرت روح الله به نیروهای جهادی، بیانگر عمق فداکاری آنان است که بر اساس اسناد موجود، زیر باران گلوله و دید مستقیم دشمن، به احداث خاکریز، پل، سنگر و استحکامات میپرداختند. اما به راستی چه تفکراتی سبب شد تا چنین وزارتخانهی پر برکتی به رغم برخورداری از شاخصههای انقلابی و جهادی خود و حمایتهای بیدریغ رهبر معظم انقلاب، به یکباره به بهانهی برنامهی سوم توسعه منحل و با وزارتخانهی کشاورزی ادغام گردد؟! آیا یادگار ارزندهی حضرت روح الله (ره) منافع باندی و گروهی جریان خاصی را با خطر مواجه ساخته بود؟! و بالاخره چه کسانی در طول این 11 سال از انحلال جهاد سازندگی منفعت برده و میبرند؟!
برای پاسخ به این پرسشهای کلیدی میبایست به 11 سال پیش بازگردیم و روند انحلال جهاد سازندگی را به مرور بنشینیم:
واقعیت آن است که پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ تحمیلی عراق برضد ایران، به یکباره جریانهای اقتصادی فعال شدند و جریانهای فرهنگی در انزوایی مظلومانه قرار گرفتند و پس از مدت کوتاهی، فرهنگ تابع اقتصاد لیبرالی شد. در این شرایط، اقتصاد لیبرال زدهای که دولت وقت به عملیاتی شدن آن به شدت اهتمام میورزید، مشوق فرهنگ لیبرالی گردید و کارگزاران آن، تغییر چهره و ساخت اداری کشور با ظرفیتی منفعل را دنبال کردند. به دلیل شرایط حاکم بر وزارت جهاد سازندگی، طیفی خاص از جریان سیاسی مورد اشاره در این وزارتخانه نیز حاکم شد. این طیف با تفکراتی خاص موضوع انحلال وزارت جهاد سازندگی را با همان تفکری که «بنی صدر» برای مقابله با این نهاد انقلابی در سر میپروراند، دنبال کرد البته باید به این نکته نیز اشاره نمود که برخی منافع و رانتهای اقتصادی نیز در کنار این تفکر وجود داشت که طی سالهای پس از جنگ توسط تیم اقتصادی کارگزاران در این وزارتخانه دنبال میشد. در فاصلهی کوتاهی پس از پایان جنگ تحمیلی، «اکبر هاشمی رفسنجانی» سکان هدایت کشور را بر عهده گرفت و اجرای نخستین برنامهی 5 سالهی توسعهی اقتصادی پس از انقلاب آغاز شد. در این دوره، همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و دریافت وامهای خارجی، با نفوذ طیف لیبرالها در تیم اقتصادی دولت و چراغ سبز رییس جمهور وقت، سیاست درهای باز اقتصادی عملیاتی شد.
پس از این دوران و روی کار آمدن دولت اصلاحات، نیروهای نهادینه شده در وزارت جهاد سازندگی، تحرکات خود برای انحلال این وزارتخانه را سرعتی بیشتر بخشیدند و عاقبت با فشار به وزیر وقت (محمد سعیدیکیا)، وی را وادار به امضای طرح ادغام وزارت جهاد سازندگی با وزارتخانهی کشاورزی کردند. پس از انحلال جهاد سازندگی، وزارتخانهی جدید تحت عنوان وزارت «جهاد کشاورزی» تشکیل شد که این موضوع با مخالفتهای بسیاری روبهرو گردید. رهبر معظم انقلاب نیز با نارضایتی از این ادغام در سخنانی فرمودند: «باید ویژگیهای مثبت جهاد سازندگی و روحیهی جهادی در وزارتخانهی جدید حفظ شود و گسترش یابد تا مشکلات کشاورزی، روستاها و مسألهی مهاجرت حل گردد.»
اما برخلاف این توصیهی رهبری، وزارتخانهی جدید با تفکراتی انحرافی تشکیل شد. «محمود حجتی» که از سوی «سیدمحمد خاتمی» به عنوان وزیر وزارتخانهی جهاد کشاورزی به مجلس معرفی شده بود، در جریان اخذ رأی اعتماد آشکارا اعلام کرد که من مقلد «آیتالله منتظری» هستم. وی پس از اخذ رأی اعتماد، با حذف نیروهای انقلابی از این وزارتخانه، تیم مورد نظر خود را که عمدتاً از باند «عبدالله نوری»، وزیر کشور دولتهای کارگزاران و اصلاحات بود را در این وزارتخانه، حاکم کرد. این تیم که سالها انتظار چنین فرصتی را میکشید، در مدت کوتاهی توانست با حاکم شدن بر بخشهای استراتژیک این وزارتخانه، صادرات و واردات بسیاری از بخشها نظیر واردات پروتئین، لبنیات، میوه و علوفهی کشور را در دست بگیرد و ثروت عظیم و باد آوردهای را به جیب باندها و جریانهایی خاص بریزد.
با آغاز به کار دولت نهم و معرفی «محمدرضا اسکندری» به عنوان وزیر جهاد کشاورزی از سوی احمدی نژاد، بار دیگر تفکر مدیریت جهادی سالهای جنگ بر این وزارتخانه حاکم شد و این بارقهی امید را به وجود آورد که «ساختار انطباقپذیر همراه با بعد ارزشی قوی» در این وزارتخانه تشکیل شود. به حق نیز باید اذعان کرد که با ورود اسکندری به این وزارتخانه و برخورد شدید وی با تیم «عبدالله نوری» و قلع و قمع تیم خانهی کشاورز که در عمل به مشکل درجه یک و گلایهی کشاورزان تبدیل شده بود و به کارگیری نیروهای مؤمن، انقلابی و متخصص، این وزارتخانه بهترین دوران خود را پشت سر گذاشت که آثار خود را در دو سال پایانی مأموریت اسکندری با زدودن فقر و محرومیت از روستاها، حرکت به سمت استقلال و خودکفایی کشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی روستاها و مناطق عشایری و از راه توسعهی کشاورزی، دامداری، صنایع روستایی و مهمتر از همه بسیج اقشار مختلف مردم جهت سازندگی روستاها و فراهم کردن امکان تلاش برای رشد و تکامل آنها نشان داد.
احمدی نژاد رأی بالای خود در دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در روستاها و شهرهای کوچک را به گونهای مدیون پاسخ دادن این روحیهی جهادی در روستاها بود. پس از دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، وزارت جهاد کشاورزی بار دیگر دستخوش تغییرات شد و «صادق خلیلیان» به عنوان وزیر جدید معرفی گردید. خلیلیان با ایجاد تغییرات عمده در این وزارتخانه و رایزنی گسترده با خانهی کشاورز، در عمل نیروهای با تفکر جهادی را کنار گذاشت و با چراغ سبز جریان انحرافی مستقر در دولت، طیف متنوعی از نیروهای مشارکتی، دوم خردادی و خانهی کشاورزی را بر این وزارتخانه دوباره حاکم کرد که این روال تا به امروز همچنان ادامه دارد. به هر حال 11 سال از تصمیم نادرست انحلال وزارت جهاد سازندگی میگذرد. طی این سالها، در کشور انواع مدلهای اقتصادی را تجربه و به روایتی آزمون و خطا کردهایم. هم اکنون در دههی چهارم انقلاب اسلامی که دههی پیشرفت و عدالت نام گرفته است، برای رسیدن به اهداف عالیه و اسناد بالادستی نظام، به فرمودهی رهبر بصیر انقلاب نیازمند الگوی اسلامی - ایرانی هستیم. آزمودن الگوهای غربی و شرقی در کشور و نتیجه بخش نبودن آن در طول سالهای گذشته این باور را تقویت کرده است که دیگر الگوهای مبتنی بر آموزههای غربی و شرقی جواب نمیدهد. جهاد سازندگی بهترین تجربهی عینی ما در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که بازخوانی عملکرد مدیریتی آن در مدت کوتاه سالهای سخت پس از انقلاب، بسیاری از واقعیات را به رخ میکشد.
*منبع: گروه اقتصادی برهان- نویسنده: بابک اسماعیلی؛
نظر شما