گروه قران و معارف خبرگزاری شبستان: «حج» تحت شرايطى كه بعداً بيان مى شود در عمر، يك بار واجب مى شود و آن را «حجّة الإسلام» مى گويند و شرط آن استطاعت است.
بر شخص مستطيع لازم است در نخستين سال استطاعت، حج را به جاى آورد و تأخير آن جايز نيست و اگر سال اوّل نرفت، بايد سال دوم برود و اگر نرفت در سال بعد.
هرگاه مكلّف استطاعت مالى پيدا كرد، بايد به دنبال تهيۀ مقدمات حج برود، مانند ثبت نام و ديگر امورى كه رفتن به حج به آنها بستگى دارد و اگر سعى و كوشش كرد و در سال اوّل نتوانست به حج برود و استطاعت بدنى و يا مالى او از بين رفت، در اين صورت حج بر او واجب نشده است و در حال حاضر كه مستطيع مالى بايد چند سال در نوبت بماند، تا نوبت او برسد، احتياطاً به اندازه زمان انتظار صبر کند و خود را از استطاعت نيندازد.
شرايط وجوب حجة الإسلام
حجة الإسلام، با چند شرط واجب مى شود:
اوّل و دوم : بلوغ و عقل؛ حج بر كودك و ديوانه هر چند استطاعت مالى داشته باشند، واجب نيست.
هر گاه كودك مميّز يا غير مميّز محرم شد، بايد ولىّ او يا مادر، او را از محرّمات احرام باز دارد و اگر محرمات احرام را انجام دهد و «ولىّ» از آن نهى نكند، كفّارۀ آن بر كسى واجب نيست مگر اين كه صيد كند، در اين صورت كفّارۀ آن بر عهدۀ ولى است.
هزينۀ قربانى حج بر عهدۀ «ولىّ» و يا مادر طفل است و بر مال طفل- اگر مالى داشته باشد- تعلق نمى گيرد. [اگر چه مادر مى تواند طفل را محرم كند ولى هزينۀ قربانى و كفارۀ صيد بر عهدۀ ولىّ است مگر اين كه خود مادر قبول كرده باشد.]
بر ولىّ و مادر طفل لازم است مراقب باشد كه او اعمال عمره و حج را انجام دهد و اگر به خاطر كوچكى نتواند، به نيابت از او اعمال را انجام دهد.
اگر طفل پيش از حضور در ميقات يا پيش از مُحرم شدن، بالغ گردد، حج او «حجة الإسلام» است.
شرط سوم: استطاعت؛ توانايى بدنى و مالى، باز بودن راه، امن بودن آن و فرصت كافى براى رسيدن به حج، همگى از شاخه هاى استطاعت هستند.
مقصود از استطاعت بدنى اين است كه مريض، بيمار و ناتوان نباشد و بتواند به هر وسيله ممكن به حج برود و اعمال را انجام دهد و بازگردد؛ و اگر در خود احساس ناتوانى كرد، يا پزشك او را ناتوان تشخيص داد، در صورتى كه مأيوس از توانايى مجدد باشد، نائب مىگيرد. مقصود از توانايى مالى، پول و يا كالايى است كه با فروش آن مى تواند هزينۀ رفت و برگشت و اقامت در مكه و مواقف و مشاعر را تأمين كند.
يكى از شاخه هاى استطاعت اين است كه ضروريات و نيازمندى هاى زندگى را- در حدّ شأن خود- داشته باشد، مانند خانۀ مسكونى، و وسيلۀ نقليه و ... و مسلّماً شؤون افراد و محيط زندگى در تعيين حدود ضروريات مؤثر است، بنابراين، هر گاه زندگى در خانۀ غير ملكى، مطابق شؤون او باشد و امكان مالى را در خريد مسكن، صرف نكند، حج بر او واجب مى شود. اگر با وجود احتياج و نياز به ضروريات زندگى، امكان مالى خود را در حج مصرف كند، از حجة الاسلام كفايت نمى كند.
يكى از شرايط استطاعت مالى اين است كه فرد مستطيع گذشته از داشتن هزينه هاى سفر حج، پس از بازگشت از حج آبرومندانه زندگى كند، مثلاً از طريق تجارت يا كشاورزى و يا صنعت و يا مستغلّات و يا كسب و كار، درآمدى براى زندگى خود داشته باشد و در اصطلاح فقها به آن «رجوع به كفايت» مى گويند؛ و اگر پس از بازگشت با عُسرت و سختى زندگى كند، چنين فردى مستطيع نمى باشد.
ازدواج مقدم است یا حج
كسى كه امكان مالى براى حج دارد، ولى ازدواج نكرده و به آن نيازمند است، ازدواج براى او مقدّم بر حجّ است، خواه زندگى بدون ازدواج براى او سخت باشد يا نباشد.
هر گاه تمام شرايط استطاعت را داشته باشد و فقط از نظر توانايى مالى، از كسى طلب دارد كه وقت آن رسيده است و گرفتن آن چندان مشكل نيست در اين صورت بايد طلب خود را مطالبه كند و به حجّ برود، مگر اين كه بدهكار، طلب او را نپردازد.
نظر شما