خبرگزاری شبستان: نشانههای فراوانی از تأثیر باورداشت مهدویت در شكلگيري و پیروزی جنبش شیعی حزبالله مشاهده ميشود که در ادامه به مواردی از آن اشاره میکنیم:
الف) عدالتگرایی و ظلمستیزی
تحقق عدالت، مقابله با حکومت ستمگران و نامشروع دانستن همکاری و همراهی با آنها، از محورهای اساسی گفتمان مهدویت است. بر همین اساس، معتقدان به مهدویت در عصر انتظار سعی ميکنند در راه اجرای عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بیداد قدم بردارند و از این طریق جامعه را برای ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهیا سازند.
متجاوز از 250 آیه در قرآن ظلم، ظالم، پذیرش و تحمل ظلم و سازش و ارتباط با ظالمان را تقبیح و محکوم کرده است؛ چنانکه بسیاری از بلاها و مشکلات و تلخیهای جامعه را از آثار شوم ظلم معرفی ميکند.
انتظار و اعتقاد به مهدویت درفش بنیادگر مقاومت در برابر ستم است. بر همین اساس، در قاموس مکتب منتظران واقعی، سازش و تسلیم در برابر حاکمیت ظالمانه اباطیل و طواغیت جایی نداشته و همراهی و همنوایی با مفسدان و ستمگران و سکوت در برابر مظالم و مفاسد بسیار مذموم شمرده ميشود. منتظر حقیقی با تکیه بر وعده حق الهی، در مسیر رفع ظلم و مبارزه با حاکمیت مستکبران مقاومت مینماید و نوید فتح نهایی مستضعف بر مستکبر را به اثبات میرساند.
پایداری بر اصل تأیید شده مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم از بارزترین مؤلفههای تأثیرپذیری حزبالله از گفتمان مهدویت است. جنبش حزبالله با تأسی به این اندیشه، سلطه ظالمان اشغالگر را نپذیرفته و میکوشد ریشه دشمن تجاوزگر را برکنند.
اندیشه ظلمستیزی و مقاومت که با اقدامات امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران تحولی شگرف یافته بود، پس از شكلگيري حزبالله وارد مرحلهاي جدید گشته و در بین عامه مردم این منطقه فراگیر شده است. حزبالله در حرکت ظلمستیزی خویش بیشترین بهرهبرداری را از آموزههای مهدوی نمودند. بر این اساس آنها به مبارزه با فرآیند سازش و تحمیل اراده و هژمونی دشمن پرداختند و با پافشاری بر همین اصل ظلمستیزی، موجب اخراج نیروهای بیگانه و عقب راندن دشمن زبون شدند.
سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان، در پی عقبنشيني اسرائیل از جنوب لبنان اعلام داشت:
اما (اگر) زمانی دولت لبنان (هم) با اسرائیل صلح کند و پرچم این رژیم بر فراز سفارتش در بیروت به اهتزاز درآید، طبیعی است که من با اسرائیل صلح نميکنم و به عناصر و نیروهای خود خواهیم گفت: ما اراضی جنوب لبنان را آزاد کردیم. این بخشی از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل وجود دارد، ما باید با آن مقابله کنیم و این بخشی دیگر از مبارزه ما با دشمن است.
این تفکر جهادی حزبالله را ميتوان در نامه سرگشاده آنان كه در آن به معرفی مواضع سیاسی خود ميپردازند، به وضوح لمس کرد. در بخشی از این نامه آمده است:
ما با صراحت و روشنی اعلام ميکنیم امتی هستیم که جز از خداوند از کسی نميترسیم و ظلم و تجاوز و ذلت را نميپذیریم.
در بخش دیگری از این نامه آمده است:
مبارزه با اسرائیل اشغالگر از باورهای اعتقادی و تجربه تاریخی نشئت گرفته... [بر این اساس] امضای هرگونه توافقنامه آتشبس، توقف عملیات مسلحانه بر ضد اسرائیل و یا امضای قرارداد صلح یکجانبه و چندجانبه با این رژیم را به رسمیت نميشناسیم.
بیشک توجه و اعتقاد راسخ به این اصول و باورهای ارزشمند است که رهبر معظم انقلاب، حزبالله امروز را خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملتهای منطقه دانسته، ميفرمایند:
ایستادگی ملت لبنان و مجاهدت قهرمانانه حزبالله و اقتدار برخاسته از ایمان و توکل آنان، نماد دیگری از بیداری دنیای اسلام و عزم راسخ آن در برابر دشمنیها و کینهتوزیهاست.
ب) امیدبخشی به آینده
در مقوله مهدویت، سخن از آینده امیدبخش و روشنی مطرح است که با مزایای خاص خود پدیدار خواهد شد. انتظار در لغت از کلمه نظر به معنای مترقب بودن و چشم به راه بودن گرفته شده که نوعی امید به آینده از آن برميآید. امیدی که از انتظار نشئت ميگیرد، امید واهی نیست، بلکه امیدی واقعی همراه با پایه و اساس منطقی است و از باورهای دینی و ارزشهای مبتنی بر وحی سرچشمه میگیرد. در این نگرش، حقیقت و اصالتی نهفته است که هیچ تردیدی در این زمینه نباید به دل راه داد. فرد منتظر ایمان دارد که دوران ظلم و فساد و تباهی برچیده خواهد شد و استقرار عدالت اجتماعی امری قطعی است؛ روزی خواهد رسید که خورشید عدل و حق در آسمان بشریت طلوع میکند و به نور خویش سرتاسر گیتی را روشنایی ميبخشد. بر این اساس، اندیشه مهدویت مانند قوهای مبقیه، طرفداران حق و عدالت را در برابر تمام دستگاههاي باطل مقاوم و پایدار ميسازد و با نوید نصرت الهی بر روشنی چراغ امیدواری و ثبات قدم آنها ميافزاید.
الهامگیری از این اندیشه، روح امید را در بین حزبالله زنده نگاه داشته و ایمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسختر نموده است. آنها به آینده روشن و پیروزی قطعی خویش اعتقاد قلبی دارند.
سیدحسن نصرالله، پس از آغاز تهاجم صهیونیستها در «نبرد 33 روزه» در اولین پیام خود در شبکه المنار (23/4/85) خطاب به صهیونیستها چنین گفتند:
شما نميدانید امروز با چه کسی ميجنگید. شما با فرزندان محمد (ص)، علی، حسن، حسین و با اهل بیت رسول خدا و اصحاب او (علیهم السلام) وارد جنگ شدهايد، شما با قومی ميجنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسانهای این کره خاکی دارد... به امید و یاری خدا روزهای آینده را میان ما و شما خواهیم دید.
ایشان سپس به مردم لبنان وعده داد:
من با توکل و اعتماد به خداوند سبحان و با اعتماد به مبارزان و به شما و با شناختی که از این ملت و این دشمن دارم، همچنانکه بارها وعده دادهام، باز هم به شما وعده پیروزی ميدهم... به یاری خدا پیروزی محقق است.
رهبر دلیر حزبالله در دومین پیام خود نیز به مردم لبنان گفت:
مردم عزیز لبنان... من به شما اطمینان ميدهم که ما پیروز خواهیم شد... شما از مشاهده این ویرانی ناامید نشوید... مهم این است که هم اکنون پایداری کنیم تا پیروزی را در آغوش گیریم.
دکتر صفیالدین نماینده حزبالله در تهران قبل از اتمام این جنگ در مصاحبهاي چنین ابراز داشتند:
ما در این جنگ پیروزیم. تاکنون پیروز میدان بودهايم و پیروزی نهایی نزدیک است، اگرچه مثل جنگ احزاب کمی طولانی شود.
سیدحسن نصرالله در سخنرانی دیگری با اشاره به اینکه انقلاب ایران مقدمه ظهور امام زمان (عج) به شمار ميآید، ميگوید:
دولت عدل مقدسی که به وجود آمده، در محدوده جغرافیایی آن محصور نخواهد ماند، بلکه این دولت، فجر و سپیدهدمی است که نهایتاً به ظهور مهدی موعود(عج) خواهد انجامید. اوست که وطن بزرگ اسلامی را در کره زمین برپا خواهد کرد.
گذشته از این گفتهها، دبیر کل حزبالله، آیه معروف (فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ) که بر پرچم و رایت حزبالله نقش بسته است، به طور مشخص ایده و باور آنها را به این اصل اثبات ميکند. آنها به پیروزی خویش ایمان و باور دارند و این عقیده جز از باور آنها به مهدویت و امید به آیندهاي روشن نشئتپذیر نیست.
از تفسیر آیه (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)، چنین برميآید که اراده و مشیت الهی بر پیروزی مستضعفان تعلق گرفته و این بشارتی است برای انسانهای آزاده و خواهان حکومت عدل و داد که بالاخره حق بر باطل و ایمان بر کفر غلبه خواهد کرد. حزبالله لبنان در گفتمان خویش با تأسی به این آیه و باور به آینده روشن، به مسلمانان و ملل ضعیف جهان به دید «مستضعفان» نگریسته که پیروزی نهایی آنان بر مستکبران امری قطعی و تردیدناپذیر است.
ج) تأکید بر اندیشه حکومت جهانی
در ابتدای بحث لازم است بیان شود که مهدویت برنامهاي فردی نیست و تنها به زندگی شخصی اختصاص ندارد. آنهایی که صرفاً به حیات مهدوی و حضور این اندیشه در زندگی فردی بسنده کرده و در عرصههای اجتماعی و جمعی، اصول و پایههای فکری مهدوی را در نظریهپردازیهای خود نميگنجانند، ناخودآگاه دچار تعارض خواهند شد؛ زیرا امکان ندارد کسی به حیات مهدوی معتقد باشد، اما حضور اجتنابناپذیر مهدویت را در عرصههای جمعی و کلان نپذیرد. جامعهاي که ميخواهد به سوی حیات مهدوی حرکت نماید و در این مسیر قدم بردارد، ناگزیر باید در سطح اجتماعی و جهانی نظریهپردازی کند.
اسلام دینی جهانی و مخاطبش کل بشریت است: بر این اساس، علاوه بر تأیید و پذیرش جامعه جهانی، بر تشکیل آن در قالب امت واحده بر مبنای اندیشه مهدویت تأکید شده؛ زیرا در اندیشه مهدویت رسیدن جامعه بشری به مرحله تشکیل امت واحده و جایگزینی نظام امامت و نفی دولتهای مبتنی بر اقتدار یکطرفه جزء مقولات اصلی به شمار ميآید. حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، تمام دنیا را مسخر ميکند و همه را تحت اختیار خویش قرار ميدهد. اندیشه و فلسفه حکومت جهانی از مباحث اساسی گفتمان مهدویت است که از قرآن و روایات سرچشمه میگیرد.
در فرهنگ گفتمانی حزبالله به این موضوع توجه ویژه شده است. نگاه حزبالله محدود نیست که تنها در پی آزادی خود لبنان از چنگال دژخیمان باشد؛ حزبالله در اندیشه پیروز ساختن اسلام بر کفر جهانی و فراهم ساختن پایههای حکومت جهانی موعود است.
حسین موسوی (ابوهاشم)، از رهبران تشکیلات حزبالله، در این خصوص می-گوید:
حکومت اسلامی در لبنان، [تنها] چیزی نیست که خواستار آن هستیم. هدف ما، [صرفاً] برپایی حکومت اسلامی در یک کشور نیست، بلکه تأسیس وطن فراگیر و بزرگ اسلامی که لبنان را نیز دربرگیرد، هدف ما را پدیدار میسازد.
شیخ صبحی طفیلی، اولین دبیرکل حزبالله نیز گفته است:
ما در محدوده لبنان فعالیت و یا در چارچوب آن فکر نميکنیم. لبنان، یک بازیچه هندسی کوچک به شمار میآید که به وسیله امپریالیستها به وجود آمده است. ما تلاش داریم که در کلیه نقاط گیتی از مسلمانان دفاع کنیم.
بدین ترتیب مشاهده ميشود که حزبالله به هیچ وجه خود را یک جنبش صرفاً لبنانی ندانسته، بلکه امتداد جنبش جهانی اسلام ميداند که باید در جهت رهنمودهای اسلام، که رهبرانی چون امام عرضه کردهاند، به پیش رود. خمینی
حزبالله نگاهی عمیق و دوراندیشانه به مسئله دارد؛ نگاهی که برگرفته از آموزه-های مهدوی است و اصلاح کل جهان و استقرار حکومت واحد جهانی را دنبال میکند.
برای تکمیل بحث به بخشی از نامه سرگشاده حزبالله میپردازیم:
ما فرزندان حزبالله، خود را بخشی از امت اسلامی در جهان ميدانیم... ما یک سازمان حزبی بسته و یا یک تشکیلات تنگ سیاسی در لبنان نیستیم. ما خود را امتی ميدانیم که با مسلمانان سراسر جهان ارتباط عقیدتی و سیاسی استوار در چارچوب اسلام دارد.
در بخش دیگری از این نامه آمده است:
ما ضرورت تشکیل جبهه جهانی مستضعفان متشکل از تمامی جنبشهای رهاییبخش با هدف همآهنگی هرچه بیشتر برای آغاز یک حرکت فعال و متمرکز بر نقاط ضعف دشمنان را یادآور ميشویم.
د) پیوند با مقام ولایت
امامت و ولایت در اعتقاد شیعه جوهره سیاست است. از این رو، هویت سیاسی مذهب شیعه با وجود امام شناخته ميشود. غیبت امام در عینیت جامعه، حیات سیاسی شیعه را در فرآیند پرپیچ و خمی از زیست منتظرانه قرار داده است. بر مبنای اصول اعتقادی شیعه، مهدویت استمرار خط امامت محسوب میشود؛ زیرا در فرآیند طولانی عصر غیبت که عالم از ظهور موعود بیبهره است، رسالت حفظ مکتب و هدایت امت و مسئولیت سامانبخشی سیاسی تداوم ميیابد. این وظیفه برعهده عالمانی است که حجت امام زمان(عج) بر مردم معرفی شدهاند. بر این اساس نظام ولایت فقیه از آثار و برکات عقیده مهدویت و باور به ولایت است.
اعتقاد به ولایت فقیه و التزام قلبی و عملی به آن از مقدمات فکری و عملی حزبالله به شمار میآید. این مسئله اصلیترین ویژگی حزبالله در مقایسه با گروههای اسلامگرا در جهان است که بر تمام ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههاي حزبالله سیطره افکنده و از عوامل اصلی تشکیل این حزب به شمار ميآید.
سیدحسن نصرالله در اینباره ميگوید:
به نظر من هرگونه مقابله، مبارزه، مقاومت و جهاد بدون ولایت و امامت و اطاعت از رهبری میسر نخواهد بود.
دکتر صفیالدین نماینده حزبالله در تهران نیز در تحلیل دلایل موفقیت حزبالله ميگوید:
ما هرچه داریم از انقلاب اسلامی، امام (ره)، مقام معظم رهبری و ولایت مطلقه فقیه است و هر چه داریم از اطاعت محض از ولایت فقیه است.
پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و حاکم نمودن آن بر شئونات مردمی و سازمانی، مبنا قرار دادن آن در همگرایی و واگراییها، ملاک دانستن و انطباق بایدها و نباید-های خود با آن، لحاظ نمودن جایگاه علمای دینی و روحانیان در رفتارهای سازمانی و جهتگیریهای مقاومتی، نمونههایی از حلقههای وصل حزبالله با مقام ولایت است.
حزبالله لبنان در کتابچهاي که در خصوص تاریخچه و دیدگاههاي خود انتشار داده است، چنین بیان ميدارد:
در خصوص ولایت امر، ما خود را به ولایت مرجعیت رشیدی پایبند ميدانیم؛ ولایت در ولیفقیه جامعالشرایطی که عدالت، اعلمیت، کفایت، آگاهی به مسائل روز، مدیریت، تقوا و دیگر صفات لازم در او تجلی یافته است. این ولایت فقیه و مرجعیت دینی، شایستگی زعامت دینی، سیاسی و رهبری مسلمانان را دارد. این مرجعیت، از راه نامزدی در انتخابات و صندوقهای رأی برگزیده نميگردد؛ بلکه از راه قبول صمیمانه مشکلات، امیدها و مبارزات خستگی ناپذیر مردم و دفاع از منافع، مفاهیم و ارزشهای اسلامی انتخاب ميشود. ویژگیهای جغرافیایی، ملی و مصلحتی در این مرجعیت نقشی نداشته، بلکه موضوعی شرعی است که در چارچوب شرع مقدس مشخص ميگردد.
حزبالله مهمترين ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولیفقیه ميداند؛ ولیفقیهی که نباید ضرورتاً لبنانی باشد؛ زیرا این جغرافیای اسلام است که مرز و عرصه فعالیتهای حزبالله را مشخص ميسازد، نه جغرافیای لبنان.
حزبالله لبنان هم به لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهنمودها و دستورهای بنیانگذار انقلاب اسلامی، اطاعت محض داشته و با تکیه بر همین پشتوانه، موفق شدند موازنههای مرگبار قبلی را برهم زنند و روح مقاومت را در بین مسلمانان عالم احیا نمایند. جرقههای اولیه تأسیس حزبالله ناشی از تفکر و اندیشههای جهانشمول حضرت امام (ره) بود که توسط شاگردانش به بار نشست. در واقع، حزبالله مبانی، اصول و ایدئولوژی خود را از امام (ره) دریافت نمود. این امر بارها و بارها در بیانیههای رسمی و سخنرانیهای مسئولان حزبالله ابراز شده است.
در نامه سرگشاده حزبالله آمده است:
تعهد خود را نسبت به دستورات رهبری یگانه، حکیمانه و عادلانه، ولیفقیه جامعالشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیتالله العظمی روحالله موسوی خمینی (دام ظله) تجسم یافته است، اعلام ميداریم.
سیدحسن نصرالله در مورد تمکین حزبالله از رهبری امام خمینی(ره) می گوید:
از نظر ما، امام خمینی، مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه ميباشد. همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است. اما امام برای ما بیش از این است. ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوت ها، مستکبران و نظامهای استبدادی ميباشد. به طوری که موفق شد روح امید را در جانهای مستضعفان بدمد. ایشان، نظریه اراده ملتها در مقابل اراده مستکبران را احیا کرد. بدین ترتیب، امام برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، نه تنها برای ما، بلکه برای همه مستضعفان جهان.
سیدابراهیم الامین، از رهبران تشکیلات حزبالله نیز در اینباره چنین بیان ميدارد:
ما در روند تصمیمگیری، صرفاً بر فقیه تکیه داریم. فقیه مرز جغرافیایی نميشناسد، بلکه این مشروعیت اسلامی است که فقیه را معرفی میکند. به همین شکل، هیچ فاصلهاي میان مسلمانان لبنان و مسلمانان ایران وجود ندارد. ما در لبنان، خود را جدا از انقلاب اسلامی ایران نميدانیم. به ویژه در مورد بیتالمقدس از خدا ميخواهیم که ما را به عنوان بخشی از ارتشی به حساب آورد که امام خمینی تمایل به تشکیل آن، برای آزادسازی بیتالمقدس دارد. ما از فرامین امام پیروی کرده و به جغرافیا اعتقادی نداریم.
پس از ارتحال امام (ره)، حزبالله حضرت آیتالله خامنهاي را ولیفقیه خویش شناخته است. پیروی و اطاعت حزبالله از معظمله بر هیچکس پوشیده نیست؛ چنانکه رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ایشان بوسه زد و خود را سرباز ایشان معرفی نمود.
در گفتوگویی که خبرنگار هفتهنامه تایم با سیدحسن نصرالله داشت، ایشان در جواب به این سؤال که «آیا خطمشی حزبالله را آیتالله خامنهاي، تابستان امسال که به ایران سفر کردید، برایتان تعریف کرد؟» چنین جواب داد:
(آیت الله) خامنهاي ولیفقیه است. او به عنوان ولیفقیه توصیههایی به حزبالله ميکند. این توصیهها نه فقط در ملاقاتهای خصوصی که در سخنرانیهای عمومی هم ميآید. اینکه رهبری به ملت توصیههایی بکند طبیعی است... این همان نقش رهبری است.
سیدحسن نصرالله در سالروز میلاد حضرت مهدی(عج) پس از تبریک این روز به ملت لبنان ميفرمایند:
... همچنین تبریک ميگویم به برپا دارنده پرچم و فرمانده دولتش و زمینهساز بزرگ حکومتش در زمین؛ کسی که با اراده پرصلابت و ایمان مهدیگونهاش، همه طاغوتهای جهان را به مبارزه ميطلبد و در برابر همه طوفانها و زلزلهها با عزمی راسخ ایستادگی ميکند، یعنی حضرت آیتالله العظمی امام سیدعلی خامنهاي (دام ظلّه الشّریف).
هـ) نقش محوری روحانیت در جنبش حزبالله
تشکیلات مبتنی بر ولایت فقیه باعث شده که نقش روحانیت در این تشکل، جلوه خاصی بیابد و مراجع، علما و روحانیان از اعتبار خاصی میان حزب بهرهمند باشند. نقش و جایگاهی که روحانیان در ارکان مختلف حزبالله دارند، در هیچیک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزبالله تاکنون همواره اکثریت اعضای شورای این حزب را روحانیان تشکیل دادهاند و ریاست شوراهای مهم همواره بر عهده یک روحانی بوده است.
روحانیان دو نقش مهم برای حزبالله ایفا مينمایند:
۱. ارتباط میان ولیفقیه و پیروان حزب؛
۲. محافظت و صیانت از ماهیت اسلامی حزب و تشکیلات آن و توجیهات شرعی بر اعمال و مواضع حزب از جمله مقاومت و مبارزه جهادی.
روحانیان حتی برای لحظهاي از یادآوری به اعضای حزب در مورد وظیفه و رسالت خویش و تشویق آنان به جهاد و رویارویی با بیگانگان و کفر جهانی باز نایستادند. از اقدامات ارزنده آنها، معرفی اقدامات جهادی پیروان حزب، به منزله عملی مشروع و صحیح در جهت نیل به هدفی متعالی است. حزبالله همواره نیاز داشت که هواداران و شیعیان مؤمن را متقاعد سازد که اعمال و اقداماتشان جهادگرانه بوده است، نه جنایتکارانه؛ زیرا این اعمال از سوی مظلومان علیه ستمگران صورت میگیرد.
در واقع مبارزه حزبالله باید با معیارهای شرعی مطابقت داشته باشد، چنین تطابقی در حالت عادی وجود دارد اما در بحرانها و اوضاع پیچیده و حساس، روحانیان نقش مهمی را برای چنین تطابقی در حزبالله ایفا ميکنند. روحانیان با توجیه شرعی اقداماتی که علیه دشمنان انجام ميشد، شبهات احتمالی را از ذهن هواداران حزب ميزدایند. مبحث عملیات شهادتطلبانه و کاربرد روشهای جهادی تنها در صورتی برای پیروان حزبالله پذیرفته بود که استدلالهای قوی ایدئولوژیک و عقیدتی قادر باشند این اعمال را توجیه کنند و وجدان فرد عمل کننده را راضی نمایند. روحانیان شیعه با دقت به این مسائل پاسخ دادند و آن را برای اعضا تبیین و تفهیم نمودند.
نتیجه
در گفتمان مهدویت دو گونه انتظار مطرح ميشود: مخرب و سازنده. عاملی که باعث تحرک و پویایی انقلابهای شیعی شده، همین انتظار سازنده است که بر مبنای آن رضایت به وضع موجود و قبول حاکمیت اباطیل و ظالمان مطرود ميشود. حزبالله لبنان نیز که یکی از جنبشهای شیعی به شمار میآید، با قرار گرفتن در مسیر انتظار سازنده و تأسی و بهکارگیری آموزههای مهدوی توانسته به موفقیتهای عظیمی نایل آید.
مهدویت به منزله دکترین و فراتر از باوری مذهبی میان حزبالله مطرح است و آموزههای مهدوی در قالب یک نظریه راهبردی در تمام عرصههای فردی و اجتماعی در نظر گرفته میشود و همین باعث موفقیت آنها گشته است.
تأکید و تکیه بر اصولی همچون ظلمستیزی و عدالتگرایی، امید به آینده و آرمانگرایی، تحقق حکومت واحد جهانی و پیوند با مقام ولایت و اطاعتپذیری از ولیفقیه که همگی از باورداشت مهدویت گرفته میشود، روح مقاومت را در نهضت حزبالله زنده نگاه داشته و آنها را در مبارزه با مستکبران تا رسیدن به قله پیروزی ثابت قدم و استوار ساخته است.
نگارنده حبیب زمانی محجوب
نظر شما