شهر حسین فهمیده عطرافشان قدوم شهید غوّاص گمنام شد

خبرگزاری شبستان: آئین میثاق با شهدای غواص گمنام با حضور گروه های مختلف و دانشجویان در ناحیه بسیج دانشجویی استان البرز آغاز شد.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری شبستان از البرز، بار دیگر شهر حسین فهمیده مزین به عطرافشانی وجود گوهربار شهداء شده است.

 

مراسم میثاق با شهید غواص گمنام راس ساعت ده و بیست دقیقه با حضور گروه های مختلف و دانشجویان در ناحیه بسیج دانشجویی استان البرز آغاز شد.

 

پس از پخش سرود جمهوری اسلامی حاج حمید پارسا از راویان دفاع مقدس روایتی از شهدا برای حضار بیان کرد. در گوشه ای از این بیانات اشاره ای به مذاکرات شد و این که ایران با ابرقدرت های جهان مذاکره نکرده است، بلکه با جنایتکاران حهان بر سر میز مذاکره نشست و سند جنایت آنان همین پیکر شهید غواص در مقابل ماست.

 

پارسا با نظر به نحوه شهادت این شهدا اظهار کرد: نحوه شهادت شهدای غواص بیانگر شهادت حضرت عباس سلام الله علیه است و قطعا این شهدا را هم با دست های بسته به داخل گودال انداخته اند و با صورت به زمین خورده اند.

 

بعد از روایتگری این رزمنده دفاع مقدس مداح اهل بیت در وصف شهدا چندبیتی را زمزمه کرد و حاضران با اشک چشم و سوز دل شهید گمنام بیست و پنج ساله را بدرقه کردند.

 

اینجا که منم حسرت از اندازه فزون است

 

مریم مسروری، خبرنگار افتخاری این خبرگزاری آورده است: باز هم حال و هوای عجیبی گوشه ای از شهر را فراگرفته، همه بیقرارند و هر کس به دنبال کاری است. یکی پرچم نصب می کند و آن یکی آتش اسپند را آماده می سازد.

 

چند نفری هم میزی را با خود حمل می کنند که قراراست جایگاه شهید شود و یقین دارم این میز هم انتخابش اتفاقی نیست قطعا انتخابش کرده اند مثل تک تک کسانی که این جا حضوردارند اما به دعوت شهید گمنام

 

همه منتظر و چشم به در تا جان شیرینی را در بر گیرند و بالاخره ساعت ده و بیست دقیقه انتظار به پایان میرسد و او می آید آری اویی که درباره مظلومیت و دست های بسته اش بسیار شنیده ایم.

 

هم اویی که با چشمان باز راهش را انتخاب کرد و با چشمان باز و دست های بسته آغوش خاک را پذیرا شد تا امروز من و تو آزاد باشیم و آزاده بودن را به گوش جهانیان فریاد کنیم.

 

آمد و در میان اشک های خواهرانه و مادرانه , پدرانه و برادرانه برجایگاهش تکیه زد و دست معنوی نوازش گرانه اش را بر سرمان کشید.

 

و چه زود از کنارمان چون رویای شیرینی عبور کرد و رفت وچیزی نمیتوان گفت جز این که « ای شهید ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش....


 

کد خبر 478135

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha