خبرگزاری شبستان: پرونده هسته ای ایران و مذاکرات کشورمان با قدرتهای جهانی برای حل این موضوع، یکی از مهمترین مسائل سیاسی- امنیتی جمهوری اسلامی است. بعد از سالها مذاکره، اکنون طرفین علی رغم باقی ماندن شکافهای متعدد، روز گذشته اعلام کردند که به جمع بندی نهایی برای حل و فصل این موضوع دست پیدا کرده اند.هنوز تا بررسی توافق در کنگره آمریکا و مجلس ایران زمانی باقی مانده است.بعد از تصویب احتمالی توافق در کنگره آمریکا و ایران ، به مرور زمان اجرای توافق شروع خواهد شد. آمریکا از آغاز بحران ساختگی هسته ای ایران ، همواره سعی داشته است و دارد که ایران را پدیده ای امنیتی جلوه داده و جمهوری اسلامی را عامل اصلی بحران های منطقه ای نشان دهد.کشورهای غربی با وضع تحریم های گسترده علیه ایران ، سعی در توقف برنامه هسته ای و فشار بر مردم و حکومت بودند.ایران در مقابل با پیگیری بومی سازی دانش هسته ای و روابط اقتصادی منطقه ای ، سعی داشت اثرات تحریم ها را به حداقل برساند. هدف اصلی این نوشتار ، بررسی چرایی و چگونگی واکنش آمریکا به مساله هسته ای ایران است.
1 . ناامیدی از اثربخشی تحریم ها:
علی رغم برخی فشارهای اقتصادی ، کارشناسان بر این باور هستند که ایران با موفقیت تحریم ها را پشت سر گذاشته است و به مدلی موفق برای همه کشورهای تحت تحریم بدل گشته است.اقتصاد ایران با تمام نقاط ضعف و آسیب ، توانست تحریم ها را مدیریت کرده و صادرات غیر نفتی را افزایش دهد. آمریکا به خوبی می داند که شدت بخشیدن به تحریم ها در شرایط کنونی جهان ، دیگر کارایی ندارد. با توجه به بحران اوکراین و جنگ داخلی در سوریه ، شکاف بین شرق و غرب شورای امنیت ، افزایش پیدا کرده است. همکاری های راهبردی ایران و روسیه نیز عامل دیگری است که طرفین می توانند با کمک آن تحریم ها را دور بزنند و بی اثر کنند. حذف دلار از معاملات ارزی بین تهران ، مسکو و پکن و اعضای شانگهای ، کمک به دولت سوریه و تهاتر کالا میان ایران و روسیه ، گزینه های آمریکا را از روی میز به زیر میز انتقال می دهد و آمریکا چاره ای جز بازگشت به میز مذاکره ندارد.هدف تحریم ها ،و در واقع بنای راهبرد شکست خورده آمریکا این بود که با تحریم میتواند ملت را علیه نظام برانگیزد.اما ملت رشید ایران با هوشیاری و مقاومت خود علیرغم همه فشارها این راهبرد آمریکا را به شکست کشاند.همچنین میتوان گفت همانگونه که اوباما اذعان کرد آمریکا ناچار به تغییر راهبرد خود در قبال ایران شد. و سرانجام، پذیرفت که ایران قدرت هسته ای و منطقه ای مشروع است و باید ایران هسته ای را به رسمیت بشناسد.
2 . عدم وجود گزینه جایگزین:
آمریکا گزینه دیگری برای مقابله با ایران نداشته و ندارد.جنگ علیه ایران ، گزینه ای است که سالها از روی میز به زیر منتقل شده است و بلوف های آمریکایی ها مبنی بر روی میز بودن همه گزینه ها ، بر همه عیان شده است.محاصره همه جانبه ، فتنه های داخلی ، فشار های اقتصادی و سیاسی و رسانه ای هم جواب نداد.تحریم تنها گزینه آمریکا بود که آن هم جواب نداد.توانایی هسته ای ایران متوقف نشد ، مردم از نظام و حکومت و رهبری حمایت کردند و آمریکا مجبور شد خواسته های ایران را به رسمیت بشناسد.
3 . نیاز به ایران برای حل مسائل منطقه ای:
علی رغم تاکید مقامات ایران بر این نکته که فقط و فقط در مورد مسائل هسته ای با آمریکا مذاکره می شود ،آمریکا برای حل مسائل غرب آسیا، به ایران نیاز دارد.آمریکا برای مبارزه با داعش ، برای حل مساله قدس شریف و سوریه ناچار است ایران را وارد بازی کند.تا ایران نخواهد چیزی در سوریه و لبنان و عراق تغییر نخواهد کرد.ایران باید حضور آمریکا را به رسمیت بشناسد تا به این کشور امتیاز بدهد.این موضوع نشان می دهد که امریکا برای حل و فصل مسائل غرب آسیا به ایران نیاز دارد. شکست در مذاکرات هسته ای ، همکاری ایران با آمریکا را قویا منتفی می کند و این موضوع ، به ضرر آمریکا است.به همین خاطر آمریکا باز هم مجبور شد ایران هسته ای را به رسمیت بشناسد.
نتیجه گیری:
آمریکا طی ده سال اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده است.آمریکا دیگر نمی تواند به عراق و افغانستان حمله کند ، این کشور در موضوع سوریه و اوکراین ، رقیبی جدی به نام روسیه و چین دارد ، آمریکا یکی از بدهکارترین کشورهای جهان است و نفرت از این کشور در سراسر جهان رو به فزونی گذاشته است.کشوری که ده سال قبل مقامات آن با تبختر و غرور می گفتند ایران حتی نباید یک ماشین غنی سازی داشته باشد ، امروز با توجه به ضعف و افول خود و قدرت رقیب ، به ایران امتیاز بدهند.حق غنی سازی ایران را به رسمیت می شناسد و مجبور است تحریم ها را لغو کند.و این ممکن نشد مگر با مقاومت ملت ایران.
نویسنده:بهنام خسروی
پایان پیام/
نظر شما