مشکل ما با ریشه و مبانی علوم غربی است

رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با تاکید براینکه مشکل ما با ریشه و مبانی علوم غربی است، گفت: ما باید این علوم را درقالب جهان بینی وحیانی باردیگر به خاستگاه اولیه آن بازگردانیم.

دکتر غلامرضا اعوانی، رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در گفت و گوی اختصاصی با شبستان، درباره رویکردها و نگرش های مختلف نسبت به اسلامی و بومی سازی علوم انسانی، اظهارداشت: تاریخ تفکر و علم بشر، گواه و شاهدی بزرگ برای ریشه های عمیق فرهنگ ایرانی و اسلامی است. فرهنگ و تمدنی که بسیاری از علوم را به سراسر دنیا صادر کرده است.

فرهنگ و تمدن غنی ایرانی، انقلاب عظیم و نگرشی شگرف در تاریخ علم و اندیشه بشر به وجود آورد

وی معتقد است که فرهنگ و تمدن غنی ایرانی، با کمک و دست آویز قرار دادن آموزه های اسلامی، انقلاب عظیم و نگرشی شگرف در تاریخ علم و اندیشه بشر به وجود آورد و همین امر باعث شد که رویکردهای نوینی در حوزه علم به وقوع بپیوندد.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی و موسس گروه فلسفه این دانشگاه، با اشاره به نگرش های جدید در تاریخ تحولات علمی جهان، ادامه داد: در همین راستا حتی بسیاری از شاخه ها و آموزه ها برای نخستین بار در دل این فرهنگ و تمدن متولد شد؛ بنابراین می توان این علوم را، چه عقلی و چه نقلی، علوم اسلامی نامید. علاوه بر اینکه بسیاری از علوم دیگر نیز تحت تاثیر این فرهنگ اسلامی و ایرانی، تحولی شگفت آمیز یافت.

وی به نهضت های ترجمه علومی که در اسلام تولید شده و یا توسعه یافته بودند، به زبان های لاتین و انگلیسی اشاره کرد و افزود: آنچه امروزه به عنوان "غرب" شناخته شده است، قبل از این نهضت های ترجمه و رنسانس اصلا دارای علوم انسانی و یا غیره، به این معنا نبوده است بلکه آن ها صرفا میراث بر علومی از حوزه یونان بودند که در مقابل آنچه در فرهنگ اسلامی پدید آمده بود، علمی چشمگیر و قابل اعتنا نبود.

رئیس انجمن بین‌المللی فلسفه اسلامی(ISIP)، با تاکید بر اینکه تمام علومی که در دوره رنسانس و نهضت ترجمه به غرب منتقل شده، آموزه هایی بوده است که فقط و فقط از حوزه تفکر و فرهنگ اسلامی به غرب راه یافته است، ادامه داد: در آن دوره شما نمی بینید که مثلا علوم چینی به غرب وارد و ترجمه شده باشد، بلکه تمام علوم منتقل شده، از حوزه اسلام بودند؛ چرا که مسلمانان در آن دوره وارث همه تمدن ها بوده و پس از تاثیر عمیق بر آنها، شکل متمدن و عالی آن را به همه نقاط دنیا صادر کردند.

سیستم فکری و عملی دنیای غرب تحت تاثیر فرهنگ اسلامی دگرگون شد

وی به تحولات معظمی که این انتقال علوم در غرب پدید آورد اشاره کرد و گفت: ترجمه بسیاری از کتب و رساله های فلسفی و علمی باعث شد سیستم فکری و عملی دنیای غرب تحت تاثیر فرهنگ اسلامی دگرگون شود. در همین راستا دانشگاه های جدیدی برای تدریس این علوم صادر شده در غرب تاسیس شد که تا به آن زمان وجود نداشت. بنابراین می توان شکل گیری دانشگاه های جدید غرب را همین رویکرد و مبنای ترجمه شده علوم اسلامی دانست.

مولف کتاب "بررسی آراء و آثار افلوطین" با اعتقاد به اینکه تاسیس دانشگاه ها در غرب از سال 1215 با هدف ترویج و توسعه علوم اسلامی ترجمه شده، نگرشی دیگر در این علوم پدید آورد، اظهار داشت: رویکرد نوین دانشگاه ها و محافل غربی در برخورد با علوم ترجمه شده باعث شد تا آموزه های اخذ شده، از رویکرد دینی خارج و سکولار شود.

وی با تاکید بر اینکه با این روند می توان به این نتیجه رسید که منشاء همه این علوم، آموزه ها و فرهنگ اسلامی و ایرانی بوده است، تصریح کرد: همه علوم یک رویکرد الاهی دارند و ما در اسلام، علم صرف بشری نداریم.

دغدغه امروز ما باید بازگرداندن دوباره علوم به حوزه اسلام باشد

مولف کتاب "حکمت و هنر معنوی" با تصریح بر اینکه دغدغه امروز ما باید بازگرداندن دوباره این علوم به حوزه اسلام باشد، اظهارداشت: مشکل ما با ریشه و و مبانی علوم غربی است. ما باید این علوم را در قالب جهان بینی وحیانی بار دیگر به خاستگاه اولیه آن بازگردانیم. این علومی که امروزه در قالب های سکولاریسم عرضه می شود، در جهان بینی غربی مسیحی اینگونه تغییر هویت داده اند.

وی شخصیت هایی از عالم اسلام را که هم در حوزه دین و هم در حوزه علم ورزی سرآمد بودند، شاهد مدعای خود دانست و افزود: چنین شخصیت هایی در اسلام که در هر دو حوزه برجسته و ممتاز بودند، گواهی بر این مطلبند که در اسلام هیچ عناد و اختلافی بین دین ورزی و علم اندوزی نیست؛ اسلام علم ستیز و علم گریز نیست.

در رویکرد وحیانی اصلا نمی توان هیچ آموزه ای را جدای از نگرش الهی مدنظر قرار داد

عضو هیئت مدیره فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های فلسفه جهان(FISP)، در همین باره افزود: اسلام علاوه بر اینکه علم را مقدس می داند، قرآن و وحی را نیز بر آن مبتنی ساخته است. در رویکرد وحیانی اصلا نمی توان هیچ آموزه ای را جدای از نگرش الاهی مدنظر قرار داد، در حالی که در جهان بینی غربی مدرن، اصل الاهی مولفه ای فراموش شده است.

علم اصالتا الهی بوده و اصولا نمی تواند ساخت بشر باشد

وی با انتقاد از اینکه در دیدگاه های جدید و در مباحث مابعدالطبیعه مدرن، با حذف رویکردهای الاهی مواجه هستیم، ادامه داد: این در حالی است که ما تحت تاثیر تعالیم اسلامی، فراگرفته ایم که علم اصالتا الاهی بوده و اصولا نمی تواند ساخت بشر باشد. ما هیچ چیزی نمی توانیم از "وجود" کم، یا بر آن بیفزاییم، بلکه این تنها بینش انسان است که تغییر کرده و ما صرفا می توانیم نگرش الاهی را حذف یا اضافه کنیم.

مدیر مسئول مجله "دانشنامه"، فصلنامه پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی، در همین باره توضیح داد: برای مثال، انسان خالق علم جدید نبوده و نخواهد بود، بلکه صرفا کاشف این علوم است. اما همین علم را با حفظ علم بودنش می توان از جنبه الاهی مورد بررسی و توجه قرار داد و یا اینکه نگرش الاهی و وحیانی را از آن زدود. اما تعالیم اسلامی اذعان دارد که علم و وجود ساخت بشر نیست و وجود در نهایت الاهی است.

وی با شاهد مثال آوردن از مقوله "زیبایی" در شرح ادعای خود، اظهار داشت: مثلا اگر از دیدگاه افلاطونی به زیبایی یک گل بپردازیم، با سوالاتی مواجه خواهیم شد که اصلا چرا این گل زیباست؟ چرا اصلا امر زیبا وجود دارد؟ در رساله "مهمانی"، افلاطون اصل و منشاء زیبایی را خداوند معرفی می کند، و بیان می شود که این گل ها به معنی حقیقی زیبا نیستند، بلکه صرفا تجلی زیبایی هستند. این امر ما را به یک دید الاهی سوق خواهد داد، همان نگرشی که می توان در علوم نیز آن را روا داشت.

استاد برگزیده نخستین همایش چهره های ماندگار در عرصه علم و فرهنگ، بر این باور است که همانطوری که غربیان مبانی و مبادی اسلامی علوم را تغییر داده و ماهیت علوم را به یک رویکرد غیردینی و سکولار تغییر دادند، ما نیز بار دیگر باید مبانی و ریشه های علوم را عوض کنیم و تنها با این کار می توانیم دوباره این علوم را در اختیار خود داشته باشیم.

وی درپاسخ به این پرسش که در فلسفه هایی به مثابه روش همانند فنومنولوژی، چطور تغییر و تحول این مبانی ممکن است، اظهار داشت: در مقابل چنین رویکردهایی ما نیز می توانیم مثلا یک روش فنومنولوژی عمیق الاهی داشته باشیم. هر چند این فنومنولوژی اسم و عنوانی نیافته است، اما حقیقت آن به مراتب عمیق تر از آنچه در فلسفه هایی مانند هوسرل مطرح شده است، در فلسفه اسلامی وجود دارد.

مصحح کتاب "اعلام النبوه" با اشاره به فراگیری و جایگزینی آموزه های عرفانی و فلسفه اشراق به مثابه پدیدارشناسی اسلامی، تصریح کرد: در برخی از رویکردهای اسلامی، تمام عالم به عنوان ظهور "حق"، تعبیر و تفسیر می شود. این آموزه ها در عرفان اسلامی و فلسفه شیخ اشراق به وضوح یافت می شود: یا من هو اختفی لفرط نوره، الظاهر الباطن فی ظهوره.

در فنومنولوژی اسلامی، همه چیز در حق تعالی وحدت می یابد

وی افزود: در فنومنولوژی اسلامی، همه چیز در حق تعالی وحدت می یابد؛ در حالی که در پدیدارشناسی غربی، همه امور و پدیدارها به ذهن محدود انسان منتهی خواهد شد.

استاد و پژوهشگر منتخب دانشگاه هواژونگ چین، با انتقاد از ترجمه های ضعیفی که از فلسفه غرب در اختیار داریم، اظهار داشت: هنوز نتوانسته ایم آنگونه که باید و شاید، و همانطور که در زمان عباسیان، تمام متون یونان را به بهترین وجه ترجمه کردند، متون دست اول و قوی را ترجمه کنیم. علاوه بر اینکه ترجمه های گذشته همراه با نقد و تکمله هایی همراه بوده است، در حالی که این فرآیند در زمان ما اتفاق نمی افتد.

پایان پیام/
 

کد خبر 47226

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha