ماجرای تولد دوباره یک مسلمان در برنامه ماه عسل

خبرگزاری شبستان: هجدهمین قسمت از برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی در هجدهمین روز از ماه مبارک رمضان بر روی آنتن رفت.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، هجدهمین قسمت از برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی در هجدهمین روز از ماه مبارک رمضان بر روی آنتن رفت.

 

مهمانان برنامه ماه عسل یک زوج جوان که سالها در آمریکا زندگی می کنند، بودند. ماجرای ماه عسل این بار تنها به زندگی محمد می پردازد، محمد پسری که از 14 سالگی به آمریکا می رود و به گفته خود خیلی زود شرایط خود را با شرایط و فرهنگ آمریکا تطبیق می دهد.

 

در رشته الکترونیک در یک مدرسه فنی و حرفه ای در آمریکا فارغ التحصیل می شود و در سن 26 سالگی صاحب یک شرکت مربوط به مسایل الکترونیک است، می شود. محمد درباره زندگی خود می گوید: در زندگی تنها به این فکر بودم که آخر هفته ها میهمانی بگیرم و شادی کنم و من در زندگی همه کار کرده ام و در آن زمان بهترین جای دنیا را لاس وگاس می دانستم اما تفریحاتم دیگر برایم تکراری شد و یک روز تصمیم گرفتم به کارناوالی در برزیل بروم که خواهرم مرا از زیر قرآن رد کرد و برایم کار خواهرم عجیب بود که چرا خرافاتی است، چرا مسافر را از زیر قرآن باید رد کرد. در آن زمان کتاب قرآن را نیز با خود به سفر بردم تا دلیل کار خواهرم را متوجه شوم و آن موقع تنها فکر می کردم همه این مسایل خرافات است.

 

به برزیل که رسیدم شاهد جشن آنان بودم. برایم جالب بود اما گفتم بروم 2 ساعت استراحت کنم. وقتی به هتل رفتم تنها کتابی که همراه داشتم قرآن مجید بود که شروع به خواندن آیات اول آن کردم. برایم عجیب بود که چرا هیچ یک از افراد خانواده من از این کتاب حرفی نزدن آنقدر محو خواندن آیات قرآن شدم که دیگر به کارناوال نرفتم و شروع کردم آیات الهی را خواندم.

 

وقتی به آمریکا برگشتم تقویم را دیدم و متوجه شدم در ماه مبارک رمضان هستیم. در آمازون بودم که شروع به روزه گرفتن کردم در حالی که شرایط روزه گرفتن را هم نمی دانستم نماز بلد نبودم بخوانم از یکی از آشنایانی که از ایران به آمریکا آمده بود، یاد گرفتم و به مکه برای حج تمتع رفتم با اینکه نمی دانستم چکار باید کرد با یک کاروان ایرانی آشنا شدم و مناسک را به جا آوردم هنگامی که خانه خدا را طواف می کردم روز تولدم بود خدا یک زندگی دیگر به من داده بود و در آمریکا به مراسم های مذهبی رفتم و آنجا بودکه با خانواده همسرم که خانواده سنتی و مذهبی بودند آشنا شدم.

 

پایان پیام/

کد خبر 470746

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha