به گزارش خبرگزاری شبستان، چهارمین شماره فصلنامه تاریخ فلسفه به عنوان نخستین نشریه در حوزه تاریخ فلسفه ایران، با مقالاتی چون "بررسی تطبیقی میان حکمت ایرانیان و فلسفه یونان" به قلم رضا سلیمان حشمت، "نگاهی تاریخی به موانع ورود فلسفه به حوزههای عملی در برخی از فیلسوفان مسلمان" به قلم عظیم حمزئیان و "پراکلیتوس در انجیل یوحنا و تجلی آن در عرفان اسلامی" به قلم فاطمه علی پور در بهار سال 90 منتشر شد.
در بخشی از سرمقاله این شماره فصلنامه به قلم حسین کلباسی اشتری، سردبیر آمده است: در خلال دو قرن اخیر، هر آنچه تحت عنوان «رهیافت تاریخی» مطرح شده است، عموماً در ذیل تاریخانگاری اخیر قرار می گیرد و نه تنها قلمرو فلسفه، بلکه حوزههای علم و فرهنگ و اخلاق و سیاست و حتی دین نیز با نظر به همین طرح بسط و گسترش یافته است. البته در همین دویست سال اخیر نیز واکنش هایی نسبت به اعتبار و شمول فهم مبتنی بر تاریخانگاری بروز کرده است که مهمترین صورت های فلسفی آن، هرمنوتیک و پدیدارشناسی بوده، ولی سایه این نگاه همچنان بر قلمرو علم و دانش های تجربی سنگینی می کند و ظهور جنگ ها و منازعات منطقهیی و بینالمللی و نیز بحران های محیطی و انسانی، زمینه تردید در اعتبار و محبیّت این دیدگاه را بیش از پیش فراهم می سازد.
این تردید از زمانی آغاز شد که ایده ترقی و اندیشه پیشرفت که به عنوان قانون مطلق حرکت تاریخی تلقی می شد، مورد چند و چون قرار گرفت. براستی هم، سمت و سوی تاریخ نمی توانست بر اساس صورت مطلوب روشنگری و طرح منورالفکری باقی بماند. در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم مبنای فلسفی این طرح به چالش کشیده شد و در قرن بیستم مبانی اجتماعی و سیاسی آن به این سرنوشت گرفتار شد. اما پرسش دیگری که در جنب آن به میدان آمد، صورت بعدی و فرامدرن تاریخ بود. در همین دو دهه اخیر وقتی فوکویاما از پایان تاریخ و ایستگاه آخر آن سخن گفت، بسیاری از متفکران با آن مخالفت کردند و گوینده آن نیز خود به ناموجه بودن نظریه خویش اعتراف کرد. اکنون در گوشه و کنار جهان، چشم به برآمدن تاریخی جدید و ظهور امکانی متفاوت از تاریخ غربی دوخته شده است. این امکان، امکان نظریهیی جدید نیست، بلکه امکان عالمی نو و حیاتی نوپدید است که شرط هر نوع تفکر بشمار می رود و دیر نیست که چنین عالمی پس از التهاب و انتظار دیرینه آدمی از جانب مشرق برآید.
بنابر این گزارش، از دیگر مقالات چهارمین شماره فصلنامه تاریخ فلسفه می توان به "تفسیر هایدگر از شماتیزم و خیال در فلسفه استعلایی کانت"به قلم پرویز ضیاء شهابی و پریش کوششی، "چرایی و چگونگی ورود مسائل فلسفی در علم کلام" به قلم فضلالله خالقیان، "تأملاتی پیرامون دلایل مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه" به قلم عینالله خادمی و محمد کاظم نیک مرام، "امکان وجودشناسی: بررسی تطبیقی در آراء ملاصدرا و هایدگر" به قلم رضا اکبریان و حسین زمانی ها و "هرمس الهرامسه طرحی برای تطبیق دین، اسطوره و فلسفه" به قلم رضا امیری اشاره کرد.
در بخشی از مقاله تأملاتی پیرامون دلایل مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه آمده است: پیرامون مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه، هم از طرف خود غزالی و موافقانش و هم از طرف مخالفان او، انگیزههای مختلفی بیان شده است.
غزالی و موافقان او، آنگونه وانمود می کنند که او صرفاً با انگیزه دینی و شرعی و برای رضای حق، به مخالفت و در نهایت تکفیر فلاسفه اقدام کرده است؛ هر چند برخی مخالفان بر این انگیزه صحه گذاشتهاند، لیکن مورد وفاق همه نیست و مخالفان معتقدند: اولاً، دین با فلسفه ـ به معنای متعارف بین مسلمین ـ سر ناسازگاری ندارد که غزالی برای دفاع از دین، فلاسفه را تکفیر کند. ثانیاً، این انگیزه تنها انگیزه غزالی در مخالفت با فلسفه نیست، بلکه ـ چنانکه برخی مخالفان معتدل تر غزالی معتقدند ـ انگیزههای سیاسی هم بی تأثیر نبوده و حتی، برخی، بکارگیری انگیزههای دینی و منطقی عقلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت و کامجویی های سیاسی دانستهاند. علاوه برانگیزههای فوق، بسیاری از مخالفان، از آنجاییکه مخالفت های غزالی را بیارتباط با دین و منطق و عقل دانستهاند، انگیزههای روانشناختی تربیتی را نیز دخالت داده و معتقدند که اگر غزالی نزد استاد، فلسفه را تلمذ می کرد، شاید به وادی مخالفت نمیافتاد.
مدعای این پژوهش آن است که گرچه انگیزههای دینی و شرعی در اولویت است، اما براساس مبانی مورد قبول خود غزالی، راه های دیگری بجز تکفیر برای مخالفت با فلاسفه وجود داشت که او آن راه ها را طی نکرد.
گفتنی است، این فصلنامه در 163 صفحه به قیمت هزار تومان به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا و به صاحب امتیازی انجمن تاریخ فلسفه منتشر شد.
پایان پیام/
نظر شما