به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، علمداران میدان عشق چنان در جبهه های نبرد تاختند و در خون غلطیدند تا اسلام زنده ماند تا از خاک و مرز خود دفاع کنند و کشور استوار و پایدار ماند و همچون ستاره ای درخشان برای همیشه بر تارک تاریخ این مرز و بوم بدرخشند.
جنگ که آغاز شد خیلی ها رفتند فرقی نمی کرد غنی یا فقیر باشند، معلم یا مغازه دار باشند، دکتر یا مهندس، آشپز یا بیکار، جوان یا پیر باشند همه رفتند تا از خاک ایران دفاع کنند در این بین بودند انسان هایی همانند شهید غلامرضا کشتکار که شغلش معلمی بود معلمی یعنی همچون شمع سوختن و علم آموختند کشتکار نه تنها در عرصه علم آموزی ایثار کرد بلکه به جبهه ها نبرد هم گام گذاشت تا از غافله عشق عقب نماند.
وی در سال ۱۳۶۱در پایگاه مقاومت کربلا ( شهرستان دشتستان ) فعالیت خود را شروع کرد و بعد از دو سال در این پایگاه و شرکت مستقیم در جبهه های نبرد بعنوان فرمانده پایگاه اباعبداله الحسین علیه السلام انتخاب شد. در این مدت نیز چندبار عازم میادین نبرد شد و پس از اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سراسری مراکز تربیت معلم موفق به راهیابی به مرکز تزبیت معلم شد و در مدت تحصیل درمرکز تربیت معلم علاوه بر شرکت در جبهه ها به کارهای هنری و اجرای تئاترهایی در روند انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی پرداخت.
وی در ماه مبارک رمضان سال ۶۷عازم جبهه های حق علیه باطل شده شد در آخرین حملات دشمن به خاک کشور جمهوری اسلامی و دستیابی به جزیره مجنون در حالیکه در جاده اهواز – خرمشهر با دیگر یارانش،احمد اسدی، محمد حسین کریمی و… عازم منطقه نبردبود مورد هدف موشک هواپیماهای متجاوزین قرارگرفتند و در تاریخ چهارم تیرماه سال 67 در سن 27 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیت نامه شهید:
با سلام و درود به رهبرکبیر انقلاب اسلامی نایب بر حق امام زمان (عج) الامام خمینی،درود به شهدای انقلاب اسلامی.اینجانب غلامرضا کشتکار هم اکنون که می خواهم عازم جبهة حق علیه باطل شوم،آگاهانه و دلخواه این راه مقدس را انتخاب کرده ام.
امیدوارم یزدان پاک از این که تا کنون نتوانسته ام قدم مثبتی در راه حق بردارم مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار دهد.من از دوران کودکی وقتی روضه خوانان روضه سیدالشهدا(ع) را می خواندند افسوس می خوردم که ای کاش من آن زمان بودم که در جبهه حق علیه باطل در کنار امام حسین (ع) می جنگیدم.
اما امروز وقت آن رسیده که مسلمانان،امتحان پس بدهیم و این جنگ را من هیچ چیز نمی دانم جز یک امتحان برای مسلمین و همان طور که امام عزیز و نور چشممان فرمود:مهمترین مسئله در موقعیت کنونی جنگ است من عازم جبهه می شوم امیدوارم اگر به آرزوی دیرنه خود رسیدم که فکر نمی کنم لایقش باشم و به شهادت رسیدم این را بدانید که آرزوی دیرینه من بوده است.
به مادرم بگویید اصلاً دلش در فکر من نباشد فقط در نمازهایش دعا برای پیروزی اسلام بکند و دعا برای سلامتی رهبر عزیزمان امام امت.
پایان پیام/
نظر شما