خبرگزاری شبستان: هویت جوان به ویژه جوان امروز، تحت تاثیر عوامل و مولفه های فراوان شناخته شده و یا ناشناخته بیرونی و درونی شکل می گیرد. مولفه هایی چون: وراثت، خانواده، جامعه، ملیت، زیستگاه، طبقه اجتماعی، فرهنگ، دیانت، گرایش سیاسی، میزان تحصیلات، نوع تخصص و بسیاری عوامل پیچیده و مولفه های ناشناخته دیگر که باید با مطالعه دقیق و جامع علمی، نسبت به تبیین و تحلیل آنها اقدام کرد، هریک منشاء و ملازم ظهور و بروز مقتضیاتی است که در خطاب و رابطه با جوان و تنظیم مناسبات با این نسل، باید آن را به طور عمیق و دقیق و همچنین از نظر کمی و کیفی مورد ملاحظه قرار داد.
تحول شخصیت نوجوان از نظر شکل گیری «هویت» در سه مرحله پدید می آید:
1.در مرحله نخست، «بحران هویت»، با تظاهرات روانی جزئی آغاز می شود. این مرحله به ظاهر تلخ سرآغاز طلیعه نوجوانی است. نوجوان هنوز کاملا باورها و تلقیات ذهنی خود را به جهت سازش یافتگی دوران کودکی، نگسسته است ولی بریدن و گسست پاره از آنها را آغاز کرده است. همین انقطاع اولیه موجب نخستین تکانش های روانی می شود. اضطراب، زودرنجی، ناآرامی، افسردگی، درون گرایی و نوسان خلقی، از جمله این تظاهرات روانی و عاطفی است.
2.در مرحله دوم، همگرایی تظاهرات متعدد، پایه های سازمان یافته و ذهنیت های جدیدی را در او ایجاد می کند. نوجوان در برابر محیط خود، وضع مشخص و معین به خود می گیرد و برای روش زندگی خود طریقه رفتار معین و ثابتی را اتخاذ می کند. این مرحله، در خود فرورفتن و به درون خود خزیدن است. یعنی نوجوان به بازکاوی ساخت های ذهنی و تحلیل پدیده ها و وقایع زندگی خود در تعامل با دیگران و جهان خارج می پردازد.
3.بالاخره در مرحله سوم، تدریجا یک نوع گشایش در تمرکز حالت قبلی او به وقوع می پیوندد. نوجوان فعال و مثبت می شود. این تحول به مفهوم از خود برون آمدن و پایان یافتن بحران است و می توان گفت در این دوره شخصیت و سازمان روانی او ثبات یافته، یکپارچه شده و استقرار می یابد.
همان طور که «اریک اریکسون» در این باره ابراز نظر کرده است:
« در این دوره نوجوان با یک بحران روانی، اجتماعی روبه روست، بحرانی که او را از سه محور احاطه کرده است: بحران بیولوژیکی، بحران روانی و بحران فرهنگی. در بحران بیولوژیکی، بدن نوجوان تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا می کند و با تحریکات جنسی همراه می شود. در وهله نخست، نوجوان باید خود را با این تحولات و تغییرات جدید جسمی و جنسی سازگار کند. به لحاظ روانی نیز نوجوان دارای نیازهای متنوعی می شود. نیازهایی که گاه برای او شناخته شده و گاهی نیز برای خود او ناشناخته هستند. در این دوره یکی از نیازهای مهم روانی، تعریف دوباره «خود» است. نوجوان باید بتواند زندگی گذشته و هویت دوره های قبلی خویش را با وضع فعلی و جدیدش پیوند دهد. در بحران اجتماعی نیز فرد در روابط با دیگران، دچار نوعی نگرانی و تعارض شده و در ارتباط با فرهنگی که او را احاطه کرده است دچار مشکل می گردد یعنی در مواجهه با انتظارات جهان اجتماعی و فرهنگی اطراف خویش می خواهد خود را سازگار کند» .
«هویت دینی»، رابطه بین آدمی و دین را تبیین می کند و پیامد آن، احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزش ها و باورهای مذهبی است. برخی صاحب نظران تعهد را به عنوان سنگ بنای هویت دینی تلقی می کنند. با توجه به آنچه هویت دینی به نسل جوان می دهد، در طرف مقابل، اختلال و آَشفتگی در هویت دینی سبب ضعف دینداری، در بین جوانان می گردد، چراکه تعهد و مسئولیت پذیری فرد را در قبال گزاره های دینی کاهش می دهد و به این ترتیب ضمانت اجرایی احکام دینی کاهش می یابد.
اختلال در هویت دینی سبب می شود فرد نتواند ارزش های دینی گذشته را، ارزیابی کند و صاحب ارزش هایی می شود که به کمک آنها بتواند آزادانه برای آینده خود طرح ریزی کند. با در هم ریختگی نظام ارزشی در جوان، او در ردیافت مفاهیم دینی، زمینه مثبت و قابل قبولی را احساس کند تا انگیزه ای برای انجام دستورات دینی داشته باشد لذا دچار بی تفاوتی و بی مسئولیتی می گردد.
تخریب نظام ارزشی-دینی سبب می شود تا بسیاری از افراد که دچار بحران هویت دینی می شوند، به دنبال هویت منفی بگردند و هویتی بر خلاف آنچه اولیا دین در نظر دارند برگزینند.
بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگاری نوجوانان را می توان از این دیدگاه توجیه کرد. مسئولیت گریزی، دل زدگی و بی تفاوتی، هرکدام از آثار فقدان هویت هستند که در عرصه دینی، در قالب بی توجهی به اوامر و نواهی الهی، بی علاقگی نسبت به شعائر، گزاره ها، اماکن، مراسم و نمادهای دینی بروز می کند. با بیان این مطلب مشخص می شود که بحران هویت دینی، سبب تضعیف باورهای دینی، اختلال نظام ارزشی مذهبی و عدم تقید به احکام دینی می گردد. مسجد از مهمترین مفاهیم و گزاره های دینی است که بحران عدم درک صحیح جوانان از حقیقت وجودی آن، سبب پایین آمدن اعتقاد به آن و ضعف گرایش به حضور در جمع نمازگزاران می شود.
رعایت الزامات
حضور در مسجد یک رفتار دینی است که مستلزم برخی پیش نیازهاست و بدون تحقق آنها نمی توان انتظار داشت، جوانان در مسجد حاضر شوند، لذا گاهی اوقات مشاهده می شود «با وجود آنکه مسجد محله از نقاط قوت زیادی برخوردار است، برخی جوانان به سوی آن جلب نشده اند. جوانی که مشکل اخلاقی دارد و اوقات خود را به تماشای فیلم های مبتذل و سیر در اینترنت و حضور در کافی نت ها می گذارند، اعتقاد راسخ و حقیقتی به مبدا و معاد ندارد، اهل نماز نیست، از هر راهی کسب و کار می نماید، دل بسته دنیا و مظاهر آن است و دینداری را نشانه عقب ماندگی فکری و فرهنگی می داندو خلاصه با مانع شناختی و رفتاری بسیار جدی، مواجه است که حضور او در مسجد، بعد از رفع این امور امکان پذیر است» .
برای ورود به هر مکانی به خصوص مکان هایی که جنبه عمومی دارند، یک سری قوانین و مقررات وجود دارد که رعایت آنها الزامی است. در بعضی از مکان هایی که جنبه اداری و رسمی دارند، نوع الزامات و قوانین حقوقی است و مکان هایی که جنبه رسمی ندارند و جزء مراکز خدمات عمومی محسوب می شوند اگرچه شاید دارای الزامات و تعهدات حقوقی نباشند ولی عمل به الزامات اخلاقی و مراعات شئونات حاکم بر آنها پیش نیاز ورود به آنها است. مسجد نیز به عنوان یک مکان مقدس، بیش از سایر اماکن و مراکز دینی، از قداست و پاکی خاصی برخوردار است. رعایت آداب و احکام ورود، حضور و خروج از آن، همواره مورد تاکید بوده و به ویژه بعضی از این الزامات، جزء آموزه های دینی و سنت پیشوایان دینی ما محسوب می شوند.
پایان پیام/
پی نوشت: کتاب «روش های جذب نوجوانان و جوانان به مساجد و نماز جماعت» نوشته «محمدعلی موظف رستمی»
نظر شما