خبرگزاری شبستان: پرونده هسته ای ایران یکی از مهمترین مسائلی است که طی چند سال اخیر، بزرگترین قدرتهای جهان را به خود مشغول ساختهاست. طی سالهای گذشته، در میان کشورهای موسوم به 1+5، دو طیف از کشورها وجود داشته است. طیف اول که شامل سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان میباشد، همواره خود را همراه آمریکا در فشار علیه جمهوری اسلامیایران قرار دادهاند. اما طیف دوم شامل روسیه و چین میشود. این دو کشور با توجه به اختلافات مهمیکه با آمریکا دارند، همواره سعی کردهاند از موضوع پرونده هستهای ایران به عنوان کارت بازی در مقابل غرب استفاده نمایند، و علیرغم همراهی نهایی غرب در اعمال قطعنامه های تحریمی علیه ایران، از سرعت و فشار این قطعنامه ها بکاهند. (1)
در این میان، چین، قبل و بعد از فروپاشی نظام دو قطبی، پایه سیاست خارجی خود را بر تقویت همبستگی و همکاری با دیگر کشورهای پیشرفته بنا نهاده تا از این طریق، هم از بلوک بندی علیه خود جلوگیری نماید، هم زمینه را برای چند قطبی ساختن ساختار نظام بین الملل آماده کند و هم محیط را برای رشد و توسعه اقتصادی اش، مساعد نماید (2). لذا در قالب استراتژی کلان سیاست خارجی چین، گسترش روابط با قدرتهای بزرگ و ایجاد میزانی از هماهنگی با نظام بین الملل، از اولویتهای اساسی این کشور است؛ اولویتی که روابط آن با کشورهایی چون ایران را دچار محدودیت میکند. (1)
بنابراین لازمه تحلیلی درست و واقع بینانه از تاثیر چین بر مذاکرات هستهای، توجه به واقعیات موجود مجموعه سیاستگذاریهای کلان سیاسی، اقتصادی، نظامی این کشور در عرصه بینالملل است.
در این راستا، سالهاست ایالات متحده، از شرکای اصلی تجاری چین و نیز از مهمترین سرمایه گذاران خارجی در این کشور محسوب میشود. از سوی دیگر در حال حاضر، چین بزرگترین کشور سرمایه گذار در آمریکا و یکی از صادرکنندگان عمده به آن کشور است (3).
اهمیت حفظ و گسترش پیوند با آمریکا از منظر چین هنگامی روشنتر می گردد که به دو نکته توجه داشته باشیم:
1. اقتصادِ عمدتاً تجاری چین، به حفظ و گسترش این پیوند نیاز مبرم دارد. ضربه کوتاه و شدیدی که چین از ناحیه بحران اقتصادی متحمل شد، ثابت میکند که رشد اقتصادی آن هنوز متکی به تقاضای مصرفکنندگان در آمریکا، اروپا و ژاپن است و تا مدتی در آینده نیز وضع به همین منوال خواهد بود (4).
2. تداوم توسعه اقتصادی، ابزار اصلی مشروعیت ساز برای حزب کمونیست چین است و با تداوم حاکمیت این حزب بر حیات سیاسی جامعه چین نسبت مستقیم دارد.
در چنین فضایی، چین از راههای مختلف به فکر گسترش و تحکیم این پیوندها است که طبیعتاً نیازمند همکاری با قدرتهای بزرگ در عرصه بین المللی است، به ویژه پیرامون موضوعاتی که برای این قدرتها واجد اهمیت و حساسیت بسیاری است. خاورمیانه به طور عام و ایران به طور خاص، یکی از مهمترین این موضوعات است و چین ناگزیر است برای حفظ و گسترش پیوندهای خود با قدرتهای بزرگ میزانی از همکاری را با آنها نشان دهد (5).
چین در قبال موضوع هسته ای ایران یک سیاست عملگرا در پیش گرفته است. به این صورت که ضمن اجتناب از مداخله فعال و جدی در این موضوع بحثانگیز، سعی میکند مواضعی اتخاذ کند که منافع اقتصادیاش در ایران، خاورمیانه و جهان به ویژه در رابطه با طرفهای اصلی تجاری خود یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن دچار آسیب نشود و مجبور نباشد میان ایران و شرکای اصلی تجاری خود، یکی را انتخاب کند. لذا چین خواهان حل مسالمت آمیز این موضوع از طریق گفتگو و مذاکره است. [در این باب استراتژی مهم چین «سیاست توسعه مسالمت آمیز است»]. اما در صورت چالش میان ایران [به عنوان یک قدرت منطقهای] و قدرتهای عمده بین المللی، چین بیش از آنکه بخواهد از ایران حمایت کند و منافع سرشار حاصل از مناسبات اقتصادی خود را با آن قدرتها، فدای مناسبات خود با ایران کند، جانب شرکای اصلی را خواهد داشت (6)
نماد اصلی همکاری و هماهنگی چین و ایالات متحده برای اعمال فشار بر ایران را میتوان در روند پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد مشاهده کرد. با ارجاع پرونده ایران به این شورا، بحثها پیرامون نقش چین و روسیه در مقابله با اعمال تحریم علیه ایران بالا گرفت و چین در آزمونی دشوار برای انتخاب میان ایران و آمریکا قرار گرفت. دشواری این آزمون بدان لحاظ بود که همواره چین تلاش داشت در میانه روابط ایران و آمریکا قرار گیرد و از تأثیرات منفی مناقشه این دو بر روابط خود با هر یک از آنها بکاهد.
اما روند پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت، چین را وادار به انتخاب کرد و نهایتاً چهار قطعنامه این شورا با رأی مثبت این کشور همراه بود. آرای چین در این قطعنامه ها، مهر پایانی بر بحثهای مربوط به ائتلاف ایران- چین زد و نشان داد که این کشور ایفای نقش « سهامدار مسئول» در نظام بینالملل آمریکا محور را، بر سایر گزینه ها ترجیح میدهد (1).
از طرفی مخالفت های اولیه چین با فشارهای غرب علیه ایران را میتوان با نگاه چین به مسئله هسته ای ایران به عنوان عاملی برای کسب امتیاز از آنها توجیه نمود. حتی مواجهات اخیر چین مقابل امریکا و تمایل این کشور به افزایش همکاری با روسیه و برگزاری اولین رزمایش مشترک با این کشور، و یا پهلو گیری اولین ناوگروه چینی در بندر خلیج فارس (درست یکسال بعداز اقدامی مشابه توسط روسها) تنها نمایش قدرت و ارسال سیگنالهای هشدار برای امریکا و نوعی بازی و زورآزمایی سیاسی معمول میان قدرتهای بزرگ میباشد. بنابراین، همانند روسیه، در گذر سالها، رفتار سیاسی چین نیز، حاکی از هیچ گونه اراده سیاسی مشخص از سوی این کشور برای برقراری روابط استراتژیک جدی و محکم با ایران نمیباشد. شاهد این مدعا انتظار چندساله ایران برای تغییر جایگاه از عضویت ناظر به عضویت دائمی و ثابت در سازمان همکاریهای شانگهای است که تاکنون پاسخ روشنی از سوی چین و روسیه در این خصوص دریافت ننموده است.
در سیاست چین در قبال پرونده هسته ای ایران سه دسته ملاحظات اساسی وجود دارند که مقامهای آن کشور بر اساس آن به تصمیم گیری می پردازند:
1. چین به روابط بلندمدت خویش با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای مشرف بر خلیج فارس و دریای خزر و همچنین به عنوان منبعی مهم برای تأمین انرژی خویش در آینده ارج مینهد.
2. چین در تعامل گسترده تجاری و بازرگانی با آمریکا و اروپاست و نمیخواهد که در مسیر رسیدگی به پرونده هستهای ایران، به روابط مزبور که در جهت پیشبرد اهداف راهبردی آن کشور برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت اقتصادی میباشد، لطمهای وارد شود.
3. چین در موضعگیریهای خود در قبال پرونده هستهای ایران سعی مینماید تا ضمن پشتیبانی از اصول پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای، وجهه آن کشور به عنوان یک قدرت مسئول و در حال ظهور دچار خدشه نگردد (3).
با همه اینها از این واقعیت نیز نمیتوان به سادگی گذشت که سر برآوردن چین، یک چالش بزرگ راهبردی برای ایالات متحده محسوب میشود که باید توجه خود را بر آن معطوف کند. درکنار همکاریها و مراودات تجاری کلان دو کشور، روی دیگر سکه روابط امریکا و چین، مهار این کشور از طریق مداخله امریکا در حیات خلوت چین، یعنی تایوان میباشد و نیز دیدار اوباما با دالایی لاما، رهبر ناراضیان تبتی در سالهای اخیر در همین راستا اتفاق افتاده است. از این رو چرخش اوباما به سمت شرق و مهار چین در سال 2016 موضوعی است که نگرانیهای امنیتی جدی برای چین و آینده آن به همراه داشته است. با این حساب تقویت همکاریها و امضای قراردادهای تجاری و نظامی میان روسیه و چین در ماههای اخیر، اولین رزمایش مشترک این دو قدرت بزرگ در یک سال گذشته و موضع گیریهای تند روسیه و گاها جدی چین به رفتارهای مداخله آمیز این کشور در مسائل آنها، شاید گمانهها را قویتر کند که زنگ خطر برای ایالات متحده به طور جدی به صدا در آمده و تقویت گستردهتر و تنگاتنگ شدن روابط این دو کشور به معنای نزدیکی هر چه بیشتر به تغییر در معادلات جهانی و روابط میان قدرتهای بزرگ و آغاز قطب بندیهای آشکارتر در عرصه روابط بین الملل است.
نتیجه گیری:
چین همچنان که گفته شد، در تصمیمگیریهای خود، منافع کلانتری را با امریکا دنبال میکند و در حقیقت منافع تجاری چین با ایران در مقایسه با امریکا رقم کوچک و ناچیزی است. همچنین قدرت منطقهای ایران در مقابل جایگاه ابرقدرت امریکا نیز، مسئلهای بدیهی و غیرقابل قیاس میباشد. ایران برای چین حکم همان کارتی را دارد که روسیه از آن در مواجهه و امتیازگیری با امریکا استفاده میکند. با این حال، این کشور در تلاش است تا در این مذاکرات نقش موازنهگر و تسهیل کننده خود را حفظ کند و بنابراین میتوان بر نقش مثبت چین تاکید کرد، زیرا از شواهد امر کاملا مشخص است که به سرانجام رسیدن این مذاکرات میتواند بسیار به نفع چین باشد تا به ضرر آن. به غیر از مراودات تجاری خرد و کلان این کشور با ایران در سالهای گذشته، چین از دیرباز سرمایه گذاریهای زیادی در حوزه نفتی داشته است که به دلیل تحریمهای هستهای به حالت تعلیق در آمده است. همچنین ساده بینانه است، اگر پنداشته شود که بعد از توافق هستهای، تمام بدبینیهای تاریخی و احتیاطهای سیاسی ایران نسبت به غرب علی الخصوص امریکا، به یکباره از بین رفته و بی درنگ روابط سیاسی و اقتصادی کلانی بین غرب و ایران شکل بگیرد. چشم انداز چین به بعد از اجرایی شدن توافق احتمالی، و استفاده از فرصتهای بزرگ پیش آمده خواهد بود.
نویسنده: حدیث آسمانی
منابع:
- قاسمی، مصطفی، « تعاملات چین و روسیه با آمریکا و تأثیر آن بر پرونده هستهای ایران»، انسانپژوهشی دینی، 1388
- [ آزاد، بهنام، « جایگاه چین در نظام جدید بینالمللی»، چاپ اول، تهران: امیر کبیر، 1378.
- ثقفی عامری، ناصر، «چین و برنامه هستهای ایران»، گزارش راهبردی، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، شهریور1385
- «راه ناهموار روابط آمریکا و چین»، (2/3/1389) از http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=108702
- شریعتینیا، محسن، « افقهای آینده روابط چین و ایران»، مجله نمای راهبردی، تهران: مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی، سال چهارم، شماره چهاردهم، بهمن 1385.
- قهرمانپور، رحمان، « رویکرد قدرتهای بزرگ به موضوع هستهای ایران»، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، 1387.]، به نقل از مصطفی قاسمی، « تعاملات چین و روسیه با آمریکا و تأثیر آن بر پرونده هستهای ایران»، انسانپژوهشی دینی، 1388
پایان پیام/
نظر شما