خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: اندیشیدن درباره اعمال و مجازات امتهایى است که نابود شده اند مایه بیداری قلب است . حضرت عیسى على نبینا و آله و علیه السلام از عمل کسانى که گرفتار نزول عذاب شده بودند سؤال کردند، و خود جواب دادند: "آنان دنیا را به اندازه بچه اى که مادرش را دوست مى دارد، دوست داشتند و با ترس اندکى از اهل گناه فرمانبردارى مى کردند . داراى آرزوهاى طولانى بوده و لهو و لعب آنان را غافل کرده بود. از یکى از آنان سؤ ال کرد چگونه هلاك شده و عذاب مى شوید؟ گفت: شب با سلامتى خوابیدیم ولى صبح در "هاویه" بودیم . پرسید: هاویه چیست ؟ گفت: کوهى آتشین است که تا روز قیامت بر ما افروخته مى شود . پرسید: چه گفتید و چه جوابى شنیدید؟ گفت : گفتیم: ما را به دنیا برگردان تا در آن زهد پیشه کنیم ، جواب شنیدیم: دروغ مى گویید، فرمود: عجیب است که دیگران با من سخن نمى گویند، گفت : روح الله ! فرشتگانى خشن و نیرومند بر دهان آنها دهنه اى آتشین زده اند، من در میان آنان بوده ولى از آنان نبودم ، وقتى عذاب نازل شد، من را نیز در برگرفت ، و اکنون با تار موئى به کناره جهنم آویزانم ، نمى دانم در آن مى افتم یا از آن نجات مى یابم .
به گزارش سرویس قرآن و معارف، اندیشیدن درباره عذاب های الهی مایه انتباه و بیداری قلب و روح آدمی است و می تواند موانع فهم قرآن را مرتفع کند. آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب "المراقبات" بحث عبرت آموزی در این باره دارند.
از عواملی که می تواند بیداری قلب را در پی داشته باشد اندیشیدن درباره حالات پیامبران است که با توجه به نزدیکى آنان به خداوند و داشتن مقام بالایى نزد او چرا این همه گرفتار بلاها و مصیبت ها بودند؛ مصیبتهایى مانند فقر، بیمارى و اذیت مردم از قبیل دروغگو خواندن ، تهمت ، دشنام ، کتک زدن و کشتن . و فکر کند که خدا چگونه آنان را با بلاها و محنتها تربیت نمود تا جایى که سرور پیامبران صلى الله علیه و آله و سلّم با این که حبیب خدا بود، فرمود: "هیچ پیامبرى مانند من اذیت نشد." و درباره هر کدام از این مطالب بیندیش تا موارد زیر را از آن بفهمى .
هفت قلم داروی معنوی
يك: بزرگى خداوند متعال را در نظر آر ، از این جهت که امثال این بزرگان - پیامبران - تحت سیطره قدرت و حکمت او بودند و او هر چه بخواهد انجام مى دهد و کسى نمى تواند از کارهاى او سؤال کند.
دو: متوقع نباشى که باید در مقابل طاعاتى که دارى، خداوند نیز امور را طبق اراده تو در آورد.
سه: هنگامى که تو را در دنیا مبتلا به فقر و خوارى یا سایر بلاها مى کند، از فضل او مأیوس نشوى .
چهار: هیچ مؤمنى را به خاطر بلاهایى که به او رسیده شماتت نکن .
پنج: هیچ مؤمنى را به خاطر ذلت و فقرى که در دنیا دارد، تحقیر نکن، شاید خداوند او را به جهت بزرگواری اش مبتلا کرده است .
شش: پستى دنیا را نزد خدا ببین. خود نیز آن را بزرگ ندانسته و کوچک شمار و به خاطر از دست دادن آن غصه نخور.
هفت: رو آوردن دنیا را علامت دور شدن از خدا و پشت کردن آن را علامت صالح بودن خود بدان؛ همانگونه که به حضرت موسى علیه السلام وحى شد: "گر فقر آمد، بگو: آفرین بر نشان صالحین و هنگامى که غنا آمد، بگو: گناهى است که مجازات آن زود آمد."
اندیشیدن درباره مجازات، فهم قرآن را ممکن می کند
یکى دیگر از چیزهایى که براى فهم قرآن مفید است ، اندیشیدن درباره مجازات و حدود و تعزیراتى است که براى گناهان وضع شده است ؛ مثلا بریدن دست به خاطر دزدیدن ربع دینار که یکى از احکام الهى است ، ترس بزرگى براى عاقل به وجود مى آورد از این جهت که او هر روز گناهان قلبى و بدنى زیادى مرتکب مى شود . و اگر مجازات ربع دینار چنین باشد مجازات او با این بار سنگین چه خواهد بود.
شب به سلامت خوابیدیم و صبح در هاویه بودیم
اندیشیدن درباره اعمال و مجازات امتهایى است که نابود شده اند نیز از این جمله است . حضرت عیسى على نبینا و آله و علیه السلام از عمل کسانى که گرفتار نزول عذاب شده بودند سؤ ال کردند، و خود جواب دادند: "آنان دنیا را به اندازه بچه اى که مادرش را دوست مى دارد، دوست داشتند و با ترس اندکى از اهل گناه فرمانبردارى مى کردند . داراى آرزوهاى طولانى بوده و لهو و لعب آنان را غافل کرده بود. از یکى از آنان سؤ ال کرد چگونه هلاك شده و عذاب مى شوید؟ گفت: شب با سلامتى خوابیدیم ولى صبح در "هاویه" بودیم . پرسید: هاویه چیست ؟ گفت: کوهى آتشین است که تا روز قیامت بر ما افروخته مى شود . پرسید: چه گفتید و چه جوابى شنیدید؟ گفت : گفتیم: ما را به دنیا برگردان تا در آن زهد پیشه کنیم ، جواب شنیدیم: دروغ مى گویید، فرمود: عجیب است که دیگران با من سخن نمى گویند، گفت : روح الله ! فرشتگانى خشن و نیرومند بر دهان آنها دهنه اى آتشین زده اند، من در میان آنان بوده ولى از آنان نبودم ، وقتى عذاب نازل شد، من را نیز در برگرفت ، و اکنون با تار موئى به کناره جهنم آویزانم ، نمى دانم در آن مى افتم یا از آن نجات مى یابم .
و درباره گناه "اصحاب سبت" و عذابشان که در ابتدا تبدیل به میمون و خوك شده و سپس هلاك گردیدند، فکر کن . آنگاه به اعمال خود بیندیش ، آیا مطمئنى که عمل تو مانند اعمال آنها نباشد؟ امثال این تفکرات نمى گذاشت که صالحین و اولیا با اطمینان بخوابند و مى گفتند: کسى که از شبیخون مى ترسد چگونه مى خوابد ! و صورت خود را هر روز چندین بار بررسى مى کردند که ببینند آیا از ستم گناهان سیاه شده یا به حال خود باقى است ؟
سه مانع از موانع فهم قرآن
به هر صورت لازم است کسى که مى خواهد قرآن را بفهمد، موانع فهم را از بین ببرد و الا آنگونه که باید، نمى تواند از قرآن استفاده کند و حتى گاهى به عوض سود، زیان مى بیند . موانعى از قبیل :
يك: تقید به اداى دقیق حروف از مخارج آن و رعایت دقیق قواعد تجوید . این مطلب از تدبر در آیه جلوگیرى کرده و مانع فهمیدن قرآن مى شود.
دو: یکى از صفات و اخلاق رذیله سبب مى شود که قلب نتواند معانى قرآن را بفهمد چنانچه مفاد بعضى از آیات نیز همین است مانند: "و خدا اینچنین بر دل هر منکر ستمکارى مهر بدبختى مى زند." و "به جز کسانى که دائم رو به درگاه خدا دارند، کسى آن را نمى فهمد. " این صفات باعث کدورت قلب شده و مانع فهمیدن حقیقت اشیاء مى شود؛ مانند آینه اى که زنگار گرفته و شکلها را به خوبى منعکس نمى کند.
سه: اعتقاد به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به این که خلاف آن کفر یا گمراهى است، نیز از موانع فهم است زیرا قبل از این که قلب بتواند حق را ببیند و با آن روشن بشود، آن را کفر پنداشته و آن را توجیه و تأویل مى کند و تا زمانى که چنین تعصب باطلى در شخص باشد، هیچگاه توانایى رسیدن به حق را نخواهد داشت .
پایان پیام /
نظر شما