به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، پنجمین قسمت از برنامه ماه عسل در پنجمین روز از ماه مبارک رمضان با اجرای احسان علیخانی از شبکه سوم سیما بر روی آنتن رفت.
مهمان بخش اول برنامه ماه عسل مادر و دختری بودند که مادر هنگامی که فرزندش پنجم ابتدایی بوده است از همسرش جدا شده است و دفترش از پنجم ابتدایی تا اکنون که 20 سال دارد با او زندگی می کند.
خانم نصیری نانوا است و برای رفاه زندگی فرزند و دخترش همه کار می کنن و به انواع شغل ها برای بدست آوردن روزی حلال از جمله تراشکاری، راننده تاکسی و ... روی آورده است و اکنون سال است که یک مغازه نانوایی یا 8 کارگر دارد.
خانم نصیری چندین سال است که دچار یک بیماری نادر شده است که این بیماری بر ریه و ظاهر جسمانی وی تاثیر زیادی گذاشته اما با این احوال وی همچنان با توکل بر خدا و پر از انرژی کار می کنند.
دخترش الناز می گوید: مادر من خاص ترین مادر دنیا است و من به او افتخار می کنم.
در بخش دوم برنامه ماه عسل، علی 8 ساله که سرپرستی خانواده است، حضور دارد.
علی پس از مدرسه به تراشکاری می رود و 3 ساعت در آنجا کار می کند و ماهی 100 هزار تومان می گیرد که خرج اجاره خانه دارد، می کند.
مادر علی اعتیاد دارد و اکنون در کمپ است تا ترک کند و پدرش به دلیل تصادف دیگر نمی تواند کار کند بنابراین علی سرپرست خانواده شده است پدر علی شب ها در چادر می خوابد و علی در خانه همسایه احسان علیخانی رو به علی می گویی چرا به بهزیستی نمی روی تا غذا و جایی راحت داشته باشی علی می گوید دوست ندارم از پدر و مادرم جدا شوم چون غصه می خورم و آنها هم من نباشم غصه می خورند حاضرم در سخت ترین شرایط کار کنم اما در کنار پدر و مادرم باشم.
علیخانی به علی می گوید چه آرزوهایی داری؟ علی می گوید آرزو دارم سر کار بروم فوتبال بازی کنم و اگر پولدار شوم پدر و مادرم را خوب می کنم.
داستان زندگی علی آنقدر غم انگیز است که رییس کمیته امداد با تماس به برنامه ماه عسل حمایت کمیته امداد را از علی و خانواده اش را اعلام کرد.
مهمانان برنامه نیز پسر و مادری بودند که مادر دچار آلزایمر شده بود و پسر هنگامی که از خارج از کشور برای عیادت مادر آمده بود و دیگر بازنگشته بود و مادر 2 سال است که از مادر خود پرستاری می کند و می گوید وظیفه ام است.
یکی دیگر از میهمانان خانمی است که مادرش که آلزایمر دارد را به خانه سالمندان برده است و می گوید: به دلیل سرطان روده دیگر نمی توانستم از او مراقبت کنم اما خانه سالمندان خانه مادرم است و من هر روز به او سر می زنم و یک روز در میان به حمام می برمش.
پایان پیام/
نظر شما