به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، جلسه پیش کرسی «واقع گرایی در علوم انسانی اسلامی» با ارائه ابراهیم دادجو، عضو هیات علمی گروه معرفت شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عصر روز گذشته یکشنبه، 24 خرداد در سالن حوزه رياست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزارشد.
در اين جلسه خسرو باقری، حسین کلباسی و عبدالله نصری به عنوان داور حضور داشتند و حسین سوزنچی، علیرضا پیروزمند، علیرضا قائمی نیا و حمیدرضا شاکرین به عنوان ناقدان این جلسه از طریق ویدئو کنفرانس از قم، پس از ارائه طرح و نظريه دادجوي به نقد نظريه او پرداختند.
در ابتداي اين جلسه، ابراهيم دادجو طرح خود را با عنوان «واقعگرايي در علوم انساني اسلامي» ارائه داد و گفت: در عرصه علم و دين و رابطه بين اين دو چه علوم طبيعي چه علوم انساني نظريات متعددي مطرح شده است و همه انديشمندان در پي اين هستند كه چه ارتباطي ميان اين دو يعني علم و دين برقرار كرد با اين حال، نوعي حيرت و گمگشتگي در همه اين نظريات وجود دارد. به عقيده من اين حيرت را بايد در رئاليست پيدا كنيم يعني بايد در درجه اول واقعگرا باشيم.
وي افزود: ما واقعگرا هستيم به دو دليل: اول اينكه انسان هستيم، دوم اينكه شيعهايم و دقيقا تفاوت بين انديشمندان اهل سنت و شيعه هم همين است كه سنيها واقع گرا نيستند و بيشتر بر ظواهر تاكيد دارند، ولي انديشمندان شيعه علاوه بر ظاهر واقع گرا عقل گرا هم هستند و همين عقلگرا بودن، جزو منابع ديني نیز است.
نمی توانیم علوم تجربی انسانی را تاسیس کنیم!
دادجو ادامه داد: در عالم تشيع ما نميتوانيم علوم طبيعي يا انساني را تاسيس (به معناي ابداع بيسابقه) كنيم، ممكن است توليد كنيم ولي تاسيس خير و نكته هم در اينجاست كه از نظر من توليد با تاسيس فرق دارد. بنابراين از نظر من موضوع تاسيس در اين حوزه منتفي است، اتفاقي كه در اين حوزه رخ مي دهد تهذيب است همان کاری که هر اندیشمندی چه دینی چه غیر دینی انجام می دهد، به عبارتی هیچ اندیشمند علوم انسانی، علوم را نفی نمی کند که بگوید «من چیز دیگری می آفرینم.» بلکه علوم موجود را خوب یاد می گیرد، پس از فهم و درک روش، شروع به تولید نظریه در دانش می کند، اگر هم متفکر خوبی باشد، تولید مکتب می کند برای همین تاثیر یک دیندار، از ناحیه تولید نظریه یا تولید مکتب است که در چارچوب تهذیب انجام می شود.
دین درباره علوم انسانی حرف های زیادی دارد
عضو هیات علمی گروه معرفت شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اضافه کرد: در مورد علوم اعتباری دین حرفی برای گفتن ندارد چون همه چیز بر پایه اعتبارات است، در مورد علوم عقلی محض که ذهنی و تحلیلی هستند هم همینطور اما در مورد علوم انسانی – نقلی حرف های زیادی برای گفتن دارد چون دین مباحث خطابی و جدلی دارد و بر این اساس تهذیب از طریق روش علم انجام می شود و این روش علم به ما اجازه خواهد داد که به لحاظ روشی بدانیم که دین و معارف دینی تا چه اندازه می تواند در علوم تجربی، علوم انسانی عقلی و نقلی و علوم اجتماعی رفتاری حرفی برای گفتن داشته باشد.
وی در ادامه با توضیح روشی که هم واقع بینانه باشد هم عقل گرایانه و دین پسندانه گفت: برای تعیین روش این کار یا باید نظریه بدهیم یا باید یک مکتب بسازیم. به تصور من برای این کرسی ساخت مکتب مناسب است، یعنی برای اینکه ما بتوانیم از این حیرت و گمگشتگی رهایی پیدا کنیم، نیازمند مکتبی هستیم که رئالیستی باشد منتها اقتضای رئالیستی بودن این است که بدانیم مبانی هستی شناسی چیست؟ معرفت شناسی حکام بر هستی چیست؟ فلسفه علم حاکم بر هستی چیست؟ فلسفه علوم انسانی که قرار است اسلامی شود چیست؟
دادجو در پایان یادآور شد: من چارچوب نظری خود را در سه بخش، نظریه معرفت شناسی، فلسفه علم و فلسفه علوم انسانی – اسلامی تحت عناوینی چون نظریه واقع گرایی پیش رونده، نظریه حدس و اثبات و تهذیب با واسطه را ارائه دادم که به دلیل کمبود وقت از توضیح در خصوص این سه نظریه می پرهیزم و توضیح آنها را به جلسه دیگری موکول می کنم.
پایان پیام/
نظر شما