خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: نمازگزاری که با خدای خویش به نجوا می پردازد خود را به زیور نماز می آراید و با صورت آن شکل می گیرد. نماز جز مناجات با پروردگار و برای مناجات، حقیقتی جز وجه پایدار خدا نیست پس برای نمازی که نمازگزار با آن عجین شده سهمی جز مشاهده وجه الله نمی ماند، وجه اللهی که شعاع آن همه حدود داخلی و حواشی خارجی نماز را زیر پوشش گرفته است. از این جا راز اذکاری که پیش از شروع نماز آمده و نیز آنچه به عنوان تعقیبات به نماز ملحق می شود روشن می گردد. شاید از این رو خدای سبحان فرموده است: "فاذا فرغت فانصب * و الی ربّک فارغب / چون فراغت یافتی به طاعت کوش و با اشتیاق به سوی پرودگارت روی آور." یعنی آن گاه که از نماز خویش - بنا به احتمالی - فارغ شدی بر ادامه عبادت به تعقیبات آن بکوش و باید شوق و رغبت تو تنها به خداوند باشد نه به غیر او.
به گزارش سرویس قرآن و معارف، نماز همچون قلب انسان پر از اسرار و شگفتی است که جز به مَحرَم نمودار نمی شود که گفته اند: پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز و البته : لا یمسه الّا المطهّرون. علمای بزرگ شیعه همواره کوشیده اند با استعانت از روایات و احادیث معصومین علیه السلام، نقبی به رازهای نماز بزنند. از جمله این علما، فیلسوف و مفسر بزرگ معاصر آیت الله جوادی آملی است. "رازهای نماز" اثر این عالم به این معانی انداخته است.
قوام درونی نماز نجوا است، زیرا "نمازگزار با پروردگارش مناجات می کند". از این رو نماز جز رازگویی نیست. نماز، محفوف به دو نیایش است؛ زیرا نمازگزار با نیایش به استقبال نماز می رود و با نیایش آن را بدرقه می کند. پس قبل و بعد نماز جز نیایش نیست و این از آن رو است که بنده کامل همان است که با مناجات، قوام و خو گرفته و جانش با نیایش های قبل و بعد نماز در هم آمیخته باشد زیرا بنده در ذات خویش جز فیض خدا را که موجب قوام او شده نمی یابد و مقابل و پشت سر خود را جز عطای الهی که بر او مقدّم و موخّر است نمی بیند. پس او خود نیز فیضی است که عطای الهی احاطه اش کرده و وجود خاص وی در قالب نمازی که به نیایش و سوال پیچیده شده تبلور یافته است.
رابطه میان خداوند، نماز و فرشتگان
ریشه این نکته سخن فرشتگان است - همان بندگان محترمی که در گفتار از خداوند پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند لذا جز معبود خویش را مشاهده نمی کنند - آنان گفته اند: "وَ مَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ وَ مَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا / ما فرشتگان جز به فرمان پروردگارت فرود نمی آییم آنچه پیش روی ما و پشت سر ما و هرچه میان این دو است همه به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشکار نیست." این آیه مبارکه بر چند امر دلالت دارد:
اول این که: نزول فرشتگان تنها به فرمان خداست که هرگاه اراده کند به آن "کُن / باش" می گوید و آن چیز تحقق می یابد و چون صعود نیز مانند نزول است صعود فرشتگان نیز جز به فرمان خداوند نیست.
دوم: آن چیزی که پیش از فرشته است - فیض جود و عطا - و وجود فرشته بر آن توقف دارد همان نیز از خداوند است.
سوم: آنچه که از فرشته مؤخّر و به او ملحق است - فیض جود و عطا - و همان چیزی که فرشته سبب و مؤثر در آن است – چون به وجود فرشته توقف دارد – آن چیز نیز از خداست.
چهارم: هرچه میان آن مقدّم و این موخّر واقع شده یعنی خود فرشته که در میان آن مقدّم و این موخّر است آن نیز از خداوند متعال است. این امر چهارم جدّا دشوار است و جز برای کسی که صمد بودن خداوند و پوکی و مسخّر بودن ماسوی الله را به مشاهده بنشیند روشن نمی گردد و نیز جز بر کسی که در این آیه تدبّر نماید روشن نمی شود: "انّ الله یَحول بین المرء و قلبه / به راستی خداوند میان آدمی و قلبش فاصله می شود. " چون قلب همان اصلی است که در حقیقت و موجودیت، انسان را شکل می دهد. پس وقتی خدایی که برای وجودش حد و مرزی نیست بین انسان و خود او حایل شود بدون این که با او ممزوج گردد خارج از انسان نیز هست بدون این که از او جدا باشد. البته این امر مخصوص انسان نیست بلکه شامل فرشته، افلاک از ذره ریز گرفته تا شی ء بزرگ و سترگ و از خاک تا ستارگان دوردستی چون ثریّا و هر موجود دیگر از جنّ و انس شامل می شود. بنابراین هرچیز دیگر نیز اگر آنچه را فرشتگان دیدند می دید همان جمله ای را می گفت که فرشتگان مکرم گفتند که هر فیض و عطای سابق و لاحق و میان این دو همه از آن خداوند است و جز وجه الله چیزی پایدار نخواهد ماند و فنا و فرسودگی غیرخدا آشکار خواهد شد.
چون فراغت یافتی به نیایش بکوش
نمازگزاری که با خدای خویش به نجوا می پردازد خود را به زیور نماز می آراید و با صورت آن شکل می گیرد. نماز جز مناجات با پروردگار و برای مناجات، حقیقتی جز وجه پایدار خدا نیست پس برای نمازی که نمازگزار با آن عجین شده سهمی جز مشاهده وجه الله نمی ماند، وجه اللهی که شعاع آن همه حدود داخلی و حواشی خارجی نماز را زیر پوشش گرفته است.
از این جا راز اذکاری که پیش از شروع نماز آمده و نیز آنچه به عنوان تعقیبات به نماز ملحق می شود روشن می گردد. شاید از این رو خدای سبحان فرموده است: "فاذا فرغت فانصب * و الی ربّک فارغب / چون فراغت یافتی به طاعت کوش و با اشتیاق به سوی پرودگارت روی آور." یعنی آن گاه که از نماز خویش - بنا به احتمالی - فارغ شدی بر ادامه عبادت به تعقیبات آن بکوش و باید شوق و رغبت تو تنها به خداوند باشد نه به غیر او.
چون "رهبت" به معنای ترسیدن به وزن "رغبت" یعنی اشتیاق است وقتی رغبت به خدا منحصر شد چون حرف جرّ - "الی" بر "ربّک" - مقدّم شده رهبت نیز به او منحصر می شود زیرا هر دو یه یک سیاق اند بنابراین ترس نیز باید تنها از خدا باشد. از این رو مسعده بن صدقه از امام باقر علیه السلام روایت کرده که درباره آیه "فاذا فرغت فانصب ..." فرمود: فاذا قضیت الصّلاه ... فانصب فی الدّعاء. یعنی هنگامی که نمازت به پایان رسید به نیایش بکوش.
پایان پیام /
نظر شما