خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: ممکن است کسی از ما بپرسد من الان کجا می توانم جهاد کنم؟ پاسخ این است که در مرزهای توحید. جلسه گذشته هم عرض کردم من و شما برای دین مان چه کار کردیم؟ یک جایی هم تو قراری بگذار و برای دین و پاسداری از مرز توحید در برابر شرک گامی بردار. ما همین طوری عادت کرده ایم گیرنده امواج باشیم بدون این که هیچ عکس العملی و کاری انجام بدهیم. اما اگر از همین امشب تصمیم گرفتی که من از همین امشب هفته ای یک روز یا یک ساعت می خواهم برای خدا باشم، برای پاسداری از مرز توحید در برابر شرک، آن یک ساعت تحت ولایت خاص خدایی. به خاطر همین است که می بینید بعضی ها با این که شاید به ظاهر معمولی به نظر می رسند ولی وقتی کمی بیشتر با این ها در تماس باشید، می بینید چقدر بزرگ اند و چه فهم بالایی دارند. چرا؟ چون در ولایت خاص خداوند هستند.
به گزارش سرویس "قرآن و معارف" سید مجتبی حسینی، اندیشمند و تحلیلگر دینی در نشست تحلیل و بررسی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به فرازهای دیگری از این نیایش پرداخت. بخش پایانی این نشست را می خوانید.
امام سجاد علیه السلام در ادامه دعای بیست و هفتم صحیفه خطاب به خداوند عرض می کند: وَ هَيِّئْ لَهُ الْأَمْرَ / کارش را آماده ساز. یعنی چه؟ یعنی این مرزداری که می خواهد بجنگد، نمی شود که به او بگوییم تو بجنگ همین طور بدون هیچ ساز و برگی. نه شمشیری و نه تاکتیکی و نه سپری. کجا بروم؟ جنگ مقدماتی برای خودش دارد. وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ / بارخدایا! خودت ولایت او را تقبل کن. یعنی تو که می روی برای خدا جهاد می کنی ولی ات خدا باشد. ما یک سری ولایت های عمومی خدا را در عالم داریم. یک سری ولایت های عمومی خدا را در تشریع داریم. این جا امام سجاد علیه السلام عرض می کند: وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ / یعنی تو که از جا برخاستی و به راه افتادی برای جهاد در راه خدا از این به بعد همه چیزت زیر نظر خداست. این است که : در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست / در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست.
ولایت خاص خدا و جهاد در مرز توحید
ممکن است کسی از ما بپرسد من الان کجا می توانم جهاد کنم؟ پاسخ این است که در مرزهای توحید. جلسه گذشته هم عرض کردم من و شما برای دین مان چه کار کردیم؟ یک جایی هم تو قراری بگذار و برای دین و پاسداری از مرز توحید در برابر شرک گامی بردار. ما همین طوری عادت کرده ایم گیرنده امواج باشیم بدون این که هیچ عکس العملی و کاری انجام بدهیم. اما اگر از همین امشب تصمیم گرفتی که من از همین امشب هفته ای یک روز یا یک ساعت می خواهم برای خدا باشم، برای پاسداری از مرز توحید در برابر شرک، آن یک ساعت تحت ولایت خاص خدایی. به خاطر همین است که می بینید بعضی ها با این که شاید به ظاهر معمولی به نظر می رسند ولی وقتی کمی بیشتر با این ها در تماس باشید، می بینید چقدر بزرگ اند و چه فهم بالایی دارند. چرا؟ چون در ولایت خاص خداوند هستند.
مؤمن گریه اش هم بانشاط است
وَ تَخَيَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ / خدایا اصحاب خوبی برایش قرار بده. ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ الظَّهْرَ / پشت شان را قرص کن. وَ أَسْبِغْ عَلَيْهِ فِي النَّفَقَةِ / دارد می رود جهاد نفقه اش زیاد و مفصل باشد.
وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ / خدایا این ها را از نشاط بهره مند کن. نشاط همان چیزی است که ما در دین مان زیاد رویش حرف داریم که مسلمان باید بانشاط باشد. متدیّنین هم معمولا این طوری هستند. درست است که اسم شان بد درفته است. البته نشاط به این نیست که همه اش می خندند. به این است که اگر مؤمن است پس نشاط دارد و سرحال کارش را انجام می دهد. با روحیه است، گریه اش هم بانشاط است. خنده اش هم بانشاط است. بعضی ها سر چیزهایی گریه می کنند که بی ارزش و بیمارگونه است. این گریه ها نشاط نمی آورد. اما مؤمن این گونه نیسست. همچنان که در دعاها داریم که عبادت ات باید با نشاط باشد. جهادت باید بانشاط باشد. نماز بانشاط این نیست که تو در نماز بخندی. نه! با روحیه و آرامش و اطمینان نمازت را می خوانی. این نشاط هم البته نشاط درونی است. فقط ظاهری نیست. المؤمن حزنه فی قلبه و بشره فی وجهه / دلیل نمی شود شما وقتی ناراحتی، عالم و آدم باخبر شوند. حالا اشکال ندارد غمی داری، مشکلی داری به نفر بغل دستی ات بگو اما دلیل نمی شود همه عالم باخبر شوند. بعضی ها انتظار دارند وقتی به یک گیر و گرفتاری ای برخورد کردند همه عالم برای آن ها عزای عمومی بگیرند در صورتی که تو باید به آدم ها نشاط القا کنی.
حرارت جهاد با حرارت وابستگی به دنیا قابل جمع نیست
وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ / و آتش اشتیاق به بازگشت را در این ها سرد کن. خب بالاخره کِی تمام می شود را در دل این ها خاموش کن. این حرارت و شوق اگر باشد این ها نمی توانند با حرارت بجنگند، لذا شما اگر می خواهی کاری را شروع کنی جاذبه های این طرف را در خودت ضعیف کن. می خواهی نماز بخوانی می گویی یک دقیقه صبر کن الان برمی گردم. یک مهمانی است. تلویزیون یک برنامه ای دارد. شوق و شور و دلت آنجاست و فیزیک و ظاهر تو می خواهد نماز بخواند. این کار را نکن. اگر می توانی دل بکَن و الان نمازت را بخوان، اگر نمی توانی آن کار را انجام بده و بعد نمازت را بخوان که دل ات با نماز باشد.
امام در ادامه عرض می کند: وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ / خدایا به او پناه بده از غم تنهایی و وحشت. چرا امام (ع) این درخواست را مطرح می کنند؟ چون معلوم نیست که در جنگ همیشه همرزمانت کنارت باشند. یک وقت هایی تنها می افتی و غم و وحشت سراغت می آید. آن وقتی می گویی ما یک عمر خواندیم یا غِیاثَ المُستَغیثین، يا نُورَ الْمُسْتَوْحِشينَ فِي الظُّلَمِ، اما باور نکردیم و به دردمان نخورد.
وَ أَنْسِهِ ذِكْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ / یاد همسر و فرزند را در او به فراموشی بسپار. وقتی کسی به جهاد می رود دیگر نمی تواند به فکر خانواده و زن و فرزند باشد. آن ها را باید به خدا بسپارد. توجه کنید که خانواده در نظر اسلام و پیامبر خیلی خیلی مهم است. اما وقتی پای جهاد وسط است یاد بچه و همسر را فراموش کن وگرنه درست نمی توانی بجنگی.
اخلاص در خفا هم معنا دارد
وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّيَّةِ / حسن نیت را بر او ایثار بده. شما می توانی چندین نیت داشته باشی. وگاهی شیطان کاری می کند که آدم خودش، خودش را گول می زند. این که می فرماید اخلاص فی السّر و العلانیّه همین جاست. ممکن است کسی بگوید در علانیّه آدم اخلاص را می بیند. سِرّ دیگر چه اخلاصی دارد؟ در سِرّ که کسی آدم را نمی بیند. اما گاهی در همین خفا آدم سر خودش را کلاه می گذارد. پس نیّت هایت را تحلیل کن. امام به خداوند عرض می کند در میان همه نیّت ها، بهترین نیّت را در دل مجاهدان و مرزداران بنشان.
پایان پیام /
نظر شما