به گزارش خبرگزاری شبستان، یکی از ارکان جهان بینی قرآنی این است که خداوند عهده دار تدبیر سراسر نظام هستی است و هیچ چیز را تفویض (واگذار) نکرده است، لذا هیچ کس نمی تواند بدون اذن خداوند به کسی سود یا ضرر برساند.
معنای این سخن نفی اختیار انسان ها نیست، بلکه انسان ها اختیار و توانایی انجام هر کاری را که بخواهند، دارند. لیکن اولا اختیار آنها دست خدا را نمی بندد، ثانیا انسان ها نگرش توحیدی را تقویت کنند تا عوامل طبیعی حجابشان نشود؛ ثالثا برای دستیابی به سود و جلوگیری از زیان دیدن، دست به دامان درگاه الهی شدند نه متوسل به بندگان خدا. خداند در آیه 102 سوره بقره پس از آنکه تاثیر سحر در جدایی افکندن میان زن و همسرش را تبیین می کند، می فرماید: "هیچ کس از جمله ساحران نمی توانند بدون اذن خدا به کسی ضرری برسانند."
امام صادق (ع) می فرمایند: هرگز کسی به مقام بندگی خالص نمی رسد مگر آن که تعریف و بدگویی دیگران از او نزدش برابر باشد؛ زیرا کسی که نزد خدا خوب و پسندیده است با بدگویی و تکذیب مردم ناپسند و بد نمی شود و کسی هم که در پیشگاه خداوند پست و مطرود است، با تعریف و تجلیل دیگران عوض نخواهد شد. با تعریف و مدح مردم خوشحال مباش زبرا مدح آنان مقام و مرتبت تو را نزد پروردگار افزایش نمی دهد و تو را از آنچه محکوم به آن هستی یا برایت مقدر شده است و یا از آنچه نباید به تو برسد بی نیاز و بر کنار نمی کند. از بدگویی و مذمت مردم نیز غمگین و دلتنگ نباش زیرا بدگویی آنان از درجه و مقام تو نمی کاهد و ذره ای به منافع تو ضرر نمی زند. فقط به شاهد بودن پروردگار و آگاه بودن او بر اعمال خوب و اعمال بد خودت اکتفا کن؛ چنان که می فرماید: "همین کافی است که خدا شاهد همه چیز است." کسی که توانایی ندارد که مذمت و بدگویی را از خودش برگرداند و همچنین نمی تواند که مدح و تعریف را درباره خود تثبیت کند، چگونه سزاوار آن است که توقع مدح از او داشته و یا از بدگویی او بترسند. مدح و مذمت برایت یکسان باشد و چنان باش که تنها مدح و رضای خدا را مورد توجه و غنیمت قرار بدهی و هیچ گونه توجه به مدح و رضای دیگران نداشته باش زیرا مردم از ماده سست و از آب ضعیفی آفریده شده اند و چیزی جز سعی خود ندارند. خداوند فرموده: " انسان جز تلاشش چیزی ندارد" و فرموده است:" آنها هرگز نه مالک نفع و ضرر خود هستند و نه اختیار زنده بودن و یا مردن و دوباره زنده شدن خویش را دارند." (بحارالانوار، ج 70، ص 294 – 295)
*برگرفته از شرح موضوعی برخی از آیات با رویکرد روایی
پایان پیام/
نظر شما