به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از شبکه العالم، سید حسن نصرالله در سخنرانی خود به مناسبت آزاد سازی جنوب لبنان در شهر نبطیه گفت:اگر رهبران مقاومت تصمیم بگیرند در میدانهای جنگ حضور یابند، خواهید دید دهها هزار جنگجوی شجاع در میدانها حضور خواهند یافت.
وی گفت:طرح گسترش تکفیریها شکست خواهد خورد و اثری از آنان باقی نخواهد ماند.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت: ما می توانیم در برابر داعش پیروز شویم و مسئله هم اکنون در عراق و سوریه مسئله موجودیت است.
سید حسن نصرالله گفت: داعش در برابر دیدگان آمریکا بین عراق و سوریه جا به جا می شود.
وی گفت ؛ همه باید خطر داعش را جدی بگیرند و این خطر به طرف مشخصی ارتباط ندارد. نخستین گزینه ای که باید در قبال داعشی ها از آن پرهیز کرد سکوت و بی طرفی است. حتی کسانی که در کنار داعش می جنگند در معرض خطر ذبح قرار دارند. من خطاب به کسانی که به داعشی ها دلخوش کرده اند می گویم در محاسبات خود تجدید نظر کنند زیرا خود نخستین قربانیان هستند.
وی گفت:از سعودیها می خواهم حملات به یمن را متوقف کنند و به طور جدی به راه حل سیاسی بیاندیشند.
سید حسن نصرالله گفت:ما به شهدای خود افتخار می کنیم و هم اکنون همه به سبب فداکاری این شهدا در امنیت به سر می برند.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت:جنگ بر سر حفظ موجودیت مستلزم شهادت است.
وی گفت:از دولت بحرین می خواهم از ادامه ناامید کردن مردم بحرین خودداری و زندانیان سیاسی را آزاد کند.
سید حسن نصرالله گفت:دشمن اشغالگر اسرائیلی توانست جنگ را با ملتهای منطقه تقسیم کند.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت:مردم ما در البقاع و بعلبک نمی پذیرند که حتی یک تکفیری وحشی در منطقه آنان حضور داشته باشد.
وی گفت:لبنان باید تلاش کند تا شهرک عرسال را از دست گروههای مسلح آزاد کند.
سید حسن نصرالله گفت:جنگ در القلمون ادامه خواهد یافت تا دولت سوریه و مقامت بتوانند امنیت را در مرزهای لبنان و سوریه برقرار کنند.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت:اگر دولت سوریه در جنگ با تکفیریها پیروز شود ما پیروزی لبنانیها را تضمین می کنیم.
مشروح کامل سخنرانی سید حسن نصر الله
وی با تجلیل از شهر نبطیه به عنوان یکی از پایگاههای مقاومت در لبنان گفت : پیش از ورود به موضوع سخنرانی در این جشن بزرگ ملی از طرف شما صمیمانه ترین تسلیتها را به مردم مظلوم منطقه القدیح در القطیف عربستان که در مسجد علی ابن ابی طالب ( ع) هدف حمله وحشیانه قرار گرفتند و شماری از آنان شهید شدند می گویم. برای زخمی های آنها نیز شفا طلب می کنم و از خداوند می خواهم از آنان حفاظت کند و به آنان کمک کند با این خطر مقابله کنند.
برادران و خواهران این روزها عید پیروزی شما و عید پیروزی خون بر شمشیر است . من این عید را به همه لبنانی ها و مسلمانان و آزادگان جهان تبریک می گویم . من جشنهای میلاد شعبانیه را که با عید ما همزمان شده است تبریک می گویم. میلاد حضرت امام حسین علیه السلام را تبریک می گویم. میلاد حضرت علی بن حسین علیه السلام را تبریک می گویم آن امام اسیری که قیدهای غل و زنجیر او را از پا نیانداخت. میلاد حضرت عباس را نیز تبریک می گویم آن آقایی که زخمها باعث نشد دست از ادامه نبرد بردارد و میلاد حضرت مهدی عج را که پیش روست تبریک می گویم.
به دو دوست وفادار و بزرگ (مقاومت ) یعنی جمهوری اسلامی ایران و رهبری و ملت آن و جمهوری عربی سوریه و رهبری و دولت و ملت آن درود می فرستم.
برادران و خواهران در ابتدا مایلم از آن مرحله صحبت کنم. اولا از این تجربه استفاده کنیم زیرا آنچه را که این روزها شاهد آن هستیم تکرار تاریخ است ، اما با عنوانها و اسامی جدید و متفاوت تکرار می شود. همچنین نسلهایی که در آن مرحله نبودند یعنی جوانان و نوجوانانی که در نیمه دوم دهه 1980 و دهه 1990 و 2000 میلادی تا امروز متولد شده اند بدانند که چه گذشته است و از این تجربه استفاده کنند و آنان به همراه ما مسئولیتهای مقابله با چالشهای کنونی را به عهده بگیرند.
نکته اول ؛ زمانیکه حمله اسرائیل در سال 1982 میلادی صورت گرفت ، لبنانی ها در فهم و تشخیص دچار خطا شدند. البته من به اسامی اشاره نمی کنم زیرا مردم خودشان همه چیز را می دانند و برای یادآوری و عبرت گیری است. برخی لبنانی ها از ابتدا فهم روشن و تشخیص صحیحی از خطر اسرائیل و طرح صهیونیستی و اهداف حمله سال 1982 میلادی داشتند.
آنها حرفهای مختلف درباره این اهداف را باور نکردند اما متاسفانه برخی دیگر از لبنانی ها دیدگاه متفاوتی داشتند و آنها نیز دسته بندیهای مختلفی داشتند. برخی از لبنانی ها نیز به حمله اسرائیل دل بسته و امیدوار بودند و با آن همکاری امنیتی و نظامی می کردند و به همراه اسرائیلی ها وارد مناطق می شدند تا اشغال کنند و موانع ایجاد می کردند و در بازداشتها سهیم بودند و در واقع بخشی از این طرح بودند.برخی از آنان تا روز بیست و پنجم ماه ژوئن سال 2000 میلادی کمک به اسرائیل را ادامه دادند. برخی دیگر با حمله اسرائیل هیچ مشکلی نداشتند اما ابراز همدردی و فهم می کردند اما همکاری نمی کردند . برخی دیگر کاملا بی طرف بودند و کاری به فهم یا عدم فهم خطر نداشتند.
برخی نیز موضعی در قبال دشمن در حال و حاضر نداشتند و به دنبال مشکلات شخصی بودند تا حل شود اما گروه دیگری وجود داشت که گزینه روشنی اتخاذ کرد. از خطرات و اهداف و ابعاد حمله و طرح فهم و درک داشتند و بر اساس این فهم موضع گیری کردند و اراده داشتند و در فعالیت میدانی و مقاومت این فهم و درک آنان عملیاتی شد. برخی از مردم با مقاومت در فهم و تشخیص سهیم بودند اما ساکت ماندند زیرا به عجز و ناتوانی خود متقاعد بودند و معتقد بودند هرچه سرنوشت باشد همان می شود اما کسانی که به مقاومت ایمان آوردند و راه آن را پیمودند و در حرف و عمل راه مقاومت را در پیش گرفتند به قدرت مقاومت در پیروزی و شکستن دادن دشمنان ایمان داشتند و معتقد بودند آنچه رخ می دهد سرنوشت حتمی نیست بلکه نتایج به اراده مردان بستگی دارد. مقاومت از اینجا از بیروت پایتخت لبنان و ضاحیه و مناطق حومه آن و جبل لبنان و صیدا و همه جنوب و بقاع غربی و راشیا آغاز شد و ادامه یافت.
برخی می گفتند ، اسرائیل ، دوست و هم پیمان است و این مطلب را به عنوان یک موضع مطرح می کردند. برخی می خواستند از حملات اسرائیل به لبنانی ها و اردوگاههای فلسطینی و به همگان سخن بگویند. استدلال می آوردند و حملات اسرائیل را توجیه می کردند و مقاومت را مسئول می دانستند و می گفتند آنچه اسرائیل بیچاره و مظلوم انجام می دهد !! فقط واکنشی به اقدامات مقاومت است. آنها می گفتند اگر مقاومت ، عملیات(نظامی) انجام ندهد اسرائیل نیز پاسخ نمی دهد.
این صحنه سیاسی و رسانه ای از سال 1982میلادی تا پانزدهم سال 2000میلادی یعنی روز پیروزی بود.
نکته سوم ؛ با توجه به فهم و تشخیص و وجود اراده و عزم ، مقاومت مسلحانه با ترکیبها و گروههای مختلفش آغاز شد. مقاومت در قالب جنبش امل با عنوان امواج مقاومت لبنان و حزب الله و نیروهای اسلامی دیگر به عنوان مقاومت اسلامی و احزاب و نیروهای ملی گرای متعدد با عنوان جبهه مقاومت ملی آغاز شد و در کنار آنها نیز گروههای مختلف مقاومت فلسطینی در لبنان حضور داشتند.
این مقاومت با نیروها و گروههای مختلفش طی سه سال در مقابله با ارتش اسرائیل که صد هزار افسر و سرباز را روانه لبنان کرده بود و از حمایت دهها هزار نیروهای چند ملیتی و متأسفانه از حمایت دهها هزار لبنانی مزدور برخوردار بود توانست فقط طی سه سال اسرائیل را شکست دهد و به اسرائیل بدون قید و شرط عقب نشینی از بیروت و ضاحیه و جبل و خط ساحلی و صیدا و صور و نبطیه و بخشهایی از بقاع غربی و راشیا تا نوار مرزی را تحمیل کند.
نصر الله در ادامه گفت: پس از عقب نشینی های پیاپی به نوار مرزی ، مقاومت به کارش از سال 1985میلادی تا سال بیست و پنجم ژوئن سال 2000 میلادی ادامه داد و جانفشانی های زیادی تقدیم کرد و شهید داد و اسیر و زخمی داد و آوارگی و ویرانگری متحمل شد.
حسن نصر الله در ادامه گفت : این صحنه سیاسی و رسانه ای از سال 1982میلادی تا پانزدهم سال 2000میلادی یعنی روز پیروزی بود.
این مقاومت با نیروها و گروههای مختلفش طی سه سال در مقابله با ارتش اسرائیل که صد هزار افسر و سرباز را روانه لبنان کرده بود و از حمایت دهها هزار نیروهای چند ملیتی و متأسفانه از حمایت دهها هزار لبنانی مزدور برخوردار بود توانست فقط طی سه سال اسرائیل را شکست دهد و به اسرائیل بدون قید و شرط عقب نشینی از بیروت و ضاحیه و جبل و خط ساحلی و صیدا و صور و نبطیه و بخشهایی از بقاع غربی و راشیا تا نوار مرزی را تحمیل کند.
مقاومت با این واقعیتها ثمربخشی و مفید بودن خودش را ثابت کرد و نشان داد که می تواند پیروز شود و سرزمین را آزاد کند اما با این همه خط مشی سیاسی و رسانه ای مردد و متوهم و ضربه زننده از پشت تا بیست و پنجم ماه ژوئن سال 2000میلادی ادامه یافت .
وی گفت: پس از عقب نشینی های پیاپی به نوار مرزی مقاومت به کارش از سال 1985میلادی تا سال بیست و پنجم ژوئن سال 2000 میلادی ادامه یافت و جانفشانی های زیادی تقدیم کردو شهید داد و اسیر و زخمی داد و آوارگی و ویرانگری متحمل شد.
حسن نصر الله در ادامه گفت : رویارویی های بزرگی در سال های گذشته رخ داده است ؛ جنگ ژوئیه سال 1993 و جنگ آوریل 1996میلادی رخ داد تا به سال دو هزار میلادی و به زمان شکست خفت بار و بی قید و شرط و بدون توافقنامه های اسرائیل رسیدیم و این پیروزی روشن و قوی و پاک و شفاف بود. صریح باشیم این پیروزی پس از توفیق خداوند به دست برخی از لبنانی ها ساخته و پرداخته شد. کسانی که به مقامت و گزینه آن ایمان آوردند و حمایت کردند و فقط و فقط با حمایت ایران و سوریه به دست آمد و با ابراز همدردی بسیاری از افراد خوب در ملتهای عربی و اسلامی و آزادگان جهان حاصل شد. اما برخی از لبنانی هایی که پیروزی را با خون شهدای خود و با زخم های زخمی هایشان و با رنج و سختی اسیرانشان در زندانها و درد و رنجشان که خانه هایشان ویران شد و راه درآمد خود را از دست دادند و آواره شدند و از خانه هایشان بیرون رانده شدند از نخستین روز سازندگان پیروزی بودند و خواستند که این پیروزی برای همه لبنانی ها باشد . این پیروزی که از همان روز اول برخی ساختند ، برای همگان است . مقاومت از سال 1982میلادی معتقد بود که از همه لبنانی ها و از همه مناطق لبنان و از کرامت و عزت و آزادی و شرف و حاکمیت همه لبنانی ها و همه وطن و همه عرب دفاع می کند به همین سبب همه ی از پشت خنجر زدنها و مزدوری ها و خیانتها و اهانتها مانع آن نشد که این عده پیروزی خودشان را به همه لبنانی ها و همه اعراب و مسلمانان و همه آزادگان جهان و به ویژه ملت شجاع و رزمنده و صابر فلسطین هدیه ندهد. در نهایت آنکه از سال 2000 میلادی کسانی که از نعمت و برکات این پیروزی برخوردار شده اند همه لبنانی ها هستند، آیا این حقیقت و واقعیت نیست؟ همه سخنرانی امروز نشان از و واقعیتهاست. روستاها و مزارع و خانه های لبنانی ها به آنها بازگشته است و فقط مزارع شبعا و تپه های کفر شوبا و غجر مانده است. فرزندان و اسیران و کرامت و عزت و آزادی به لبنانی ها بازگشته است و با بازدارندگی پایه گذار حمایت از کشورشان بودند که امروز در قالب معادله ارتش و ملت و مقاومت این بازدارندگی در ژوئیه 1993و آوریل سال 1996 میلادی و پیروزی بیست و پنجم ژوئن سال 2000 میلادی پایه گذاری شد و در پیروزی سال 2006 میلادی این بازدارندگی قطعی شد.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت لبنان بر اشغالگران صهیونیست در سال 2000 میلادی افزود : جایگاه لبنان در منطقه و نوع نگاه جهانیان به آن، دشمن را مطمئن کرد که جایی در سرزمین ما و آبهای ما ندارد. دشمن (از سرزمین ما) خارج شد و در را پشت سرش قفل کرد هرچند همچنان چشم داشت هایش از پشت مرزها ادامه دارد و تهدیداتش به قوت خود باقی است. دیروز ایهود باراک از درست بودن تصمیم خود برای عقب نشینی از لبنان در سال 2000 میلادی سخن گفت. او می گفت ؛باقی ماندن در نوار مرزی هیچ سودی نداشت و هزینه باقی ماندن در این منطقه بالا بود. به همین علت آنها چاره ای جز عقب نشینی نداشتند. ما با اراده خود آنچه را که باید نوشته می شد، نوشتیم. این سنت خدای عز و جل و قانون تاریخ است. برکات پیروزی که امروز پانزدهمین سالگرد آن را جشن می گیریم، متعلق به یک گروه یا یک جنبش یا یک حزب یا یک تشکیلات یا یک طایفه یا یک منطقه خاص نیست. برکات این پیروزی شامل همه شد و به کشورهای عربی و فلسطین سرایت کرد و بر کل روند مناقشه و نبرد با دشمن تاثیر گذاشت. در چنین مناسبتی باید یادآوری کنم که همه گروه های مقاومت، رفتاری بسیار انسانی و اخلاقی با همه کسانی داشتند که مرتکب اشتباه شدند و در نوار مرزی با دشمن همکاری کردند. این افراد شامل مزدوران آنتوان لحد و دیگران می شوند. مقاومت با این کار، الگویی ایمانی و اسلامی و دینی و اخلاقی و ملی از نحوه رفتارش ارائه کرد. با این حال، برخی طرف ها (در لبنان) تلاش می کنند این مقاومت و گروه های مقاومت را به داعش تشبیه کنند.
دبیرکل حزب الله افزود: سئوال این است که اگر این دسته از لبنانی ها (نیروهای مقاومت) این گونه خطر را درک نمی کردند و این گونه اهداف و برنامه ها را به درستی تشخیص نمی دادند و از چنین عزم و اراده ای برخوردار نبودند و مقاومت نمی کردند، چه اتفاقی ممکن بود بیافتد؟ به عبارت دیگر اگر بعد از اشغالگری اسرائیل در سال 1982مقاومت وجود نداشت، اکنون جنوب لبنان چه وضعی داشت؟ منطقه بقاع و منطقه جبل و بیروت و حومه آن و شمال لبنان چه وضعی داشتند؟ اگر مقاومت وجود نداشت، اسرائیل قصد داشت بر سراسر لبنان سیطره یابد. اگر مقاومت وجود نداشت اکنون کل منطقه چه وضعی داشت و بخش بزرگی از لبنانی ها اکنون کجا بودند؟ شما چنین صحنه هایی را تصور کنید تا نعمت بزرگ الهی به مردم لبنان و مقاومت لبنان را درک کنید که به آنها آزادی و سربلندی و کرامت عطا کرد. امروز وقتی به چشم های مردم -حتی ساکنان مناطق مرزی- نگاه می کنیم در آن اطمینان و آرامش و امنیت می بینیم. وقتی به دل های مردم نگاه می کنیم، اعتماد قوی به قدرت خود برای بازداشتن دشمن و قطع دستان متجاوزان و پایان دادن به طمع ورزی ها را می بینیم. اینجاست که نعمت بزرگی را که خداوند پانزده سال پیش در چنین ایامی به ما ارزانی داشت، درک می کنیم. ما باید این نعمت را بشناسیم و آن را سپاس گوییم و از آن محافظت کنیم زیرا به چنین نعمتی در بقیه دوره رویارویی و چالش و مقابله با خطرات از جانب اسرائیل و دیگران نیاز داریم. این نعمت بخاطر درک و تشخیص و انتخاب درست از همان ابتدا بود. بعضی از لبنانی ها منتظر اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و شورای امنیت سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل متحد و آمریکا و اروپا و غرب نماندند. آنها به خدا توکل کردند و به توانایی ها و مردان و زنان و قهرمانان و دوستان در ایران و سوریه تکیه کردند و مقاومت را از همان روزهای نخست به راه انداختند. آنها دست به حملات شهادت طلبانه و منحصر به فرد زدند که تشکیلات دشمن و دل دشمن و اعتماد دشمن به ارتش و امکاناتش را به لرزه انداخت.
سیدحسن نصرالله افزود: برادران و خواهران، امروز تاریخ دوباره با عناوین جدیدی تکرار می شود. طرحی که کشورهای منطقه و ملت های منطقه و جوامع منطقه و ارتش های منطقه را تهدید می کند، طرح تکفیری و سربریدن و وحشی گری است که شاهد آن هستیم. اجازه بدهید بررسی کنیم 24 ماه مه 2015 چه تفاوتی با چهار یا پنج سال پیش از این تاریخ دارد. پنج سال پیش ما اگر درباره تفکر این گروه ها و فرهنگ و نیات آنها سخن می گفتیم، پاسخ می شنیدیم که شما افراد را بخاطر نیاتشان بازخواست می کنید. اجازه بدهید همه این سخنان قدیمی را کنار بگذاریم تا بر اساس اتفاقاتی که همه شاهد آن در سوریه و عراق و سینا و یمن و دیگر مناطق هستیم -از جمله حادثه اخیر در قطیف عربستان- بازخواست کنیم. برجسته ترین الگوی این طرح، داعش است. طبعا داعش و النصره و القاعده همگی یکسان هستند ولی ما از داعش صحبت می کنیم. ما اکنون با پروژه ای مواجه هستیم که عملا در حال اجرا شدن است و از نیات سخن گفته نمی شود. (داعش) در چارچوب این طرح، خون می ریزد، ویران می کند، می کشد، تجاوز می کند، به کنیزی می برد و سر می برد. امروز خبرهای دریافت شده از سوریه حاکی است 400 نفر در شهر تدمر به اتهام همکاری کردن یا کار کردن با اداره های دولتی به دست داعش سر بریده شده اند. (داعش) غارت می کند و با هرچیز که جنبه انسانی و تمدنی دارد با وحشیگری برخورد می کند. داعش اکنون گروه کوچکی در گوشه ای از جهان عربی یا اسلامی نیست. این گروه اکنون در حال گسترش یافتن است و از بیعت علنی با آن صحبت می شود. این گروه در مساحت زیادی از سوریه و عراق حضور دارد. این گروه در سینا و در مرز فلسطین اشغالی حضور دارد و با مصری ها می جنگد. این گروه در یمن و افغانستان و پاکستان و لیبی و شمال آفریقا و نیجریه نیز حضور دارد زیرا بوکوحرام با خلیفه داعش بیعت کرده است. این گروه دو روز پیش حضور عملی خود را در القطیف عربستان اعلام کرد و امکان دارد در هر مکانی اعلام موجودیت کند زیرا پیروانی در مناطق مختلف دارد.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنانش به مناسبت سالگرد پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان گفت: جبهه الشامیه شاخه سازمان القاعده در سرزمین شام (سوریه) محسوب می شود و اکنون تلاش زیادی برای زیباسازی چهره آن و دادن عنوانی جدید به آن با نام «جیش الفتح» صورت می گیرد. جیش الفتح در واقع همان جبهه النصره و همان شاخه القاعده در سرزمین شام است. تلاش می شود با تغییر اسامی، تقلب صورت گیرد. با استناد به تجربیات گذشته، نخستین نکته مهم، درک خطر و تهدید است. متاسفانه در لبنان، سوریه، عراق و در منطقه همچنان کسانی هستند که سر خود را زیر برف کرده اند و می گویند خطر و تهدیدی وجود ندارد و همه چیز بسیار خوب است. هنوز هم برخی در این معرکه بیطرف نشسته اند. و متاسفانه کسانی هم هستند که از این گروه های تروریستی و تکفیری حمایت می کنند و آنها را دوست و متحد و ناجی خود می دانند همان طور که در سال 1982 درباره اسرائیل چنین نظری داشتند. به همین علت به این گروه ها کمک رسانی می کنند. برادران و خواهران، ما امروز با خطر مواجه هستیم. در گذشته ارتش ها و گروه ها می آمدند تا سرزمین ها را اشغال کنند. هدف آنها سیطره بر سرزمین و دستیابی به قدرت و پول و آب و نفت و گاز و بازارها و کنترل تصمیم گیری های سیاسی بود. ولی مردم این کشورها با مذاهب و طوایف و تفکرات و سنت ها و عادات مختلف مشکلی نداشتند و به زندگی عادی خود سرگرم بودند. امروز ما با خطری مواجه هستیم که در تاریخ بی مانند است. این خطر، موجودیت دیگر انسان ها را هدف قرار داده است. به عراق نگاه کنید، داعش با اهل سنت این کشور که با این گروه همکاری نکردند چه کرد؟ داعش حتی با ملی گراها و عشایری که با این گروه همکاری کردند ولی حاضر نشدند با خلیفه ادعایی آن بیعت کنند چه کرد؟ همه ما از عملکرد آنها باخبر هستیم. داعش اکنون با آنها در موصل و الانبار و الرمادی چه می کند؟ داعش با شیعیان و مسیحی ها و ایزدی ها و عرب ها و کردها و ترکمن ها چه کرد؟ شمار قربانیان کشتارها و سر بریدن ها به 1700 و 2000 و 5000 و ده هزار نفر می رسد. آیا در سوریه همین رفتار با سنی ها و مسیحیان و علوی ها و اسماعیلی ها و دروزی ها نمی شود؟ به خبرهای جدید دریافت شده از تدمر توجه کنید. حتی بین داعش و النصره درگیری وجود دارد. آنها در قلمون با صدور بیانیه هایی یکدیگر را متهم کردند. پیروان یک تفکر که قبلا عضو یک سازمان بودند و در جبهه مشترکی می جنگند و با خطر مشترکی مواجه هستند، تا اندازه ای از نظر دینی و عقلی ضعیف هستند که به جای متحد شدن در برابر ارتش سوریه و مقاومت، علیه یکدیگر می جنگند. آنها وقتی نیروهای یکدیگر را به اسارت می گیرند آنها را سر می برند. ما امروز با طرح و گروه ها و خطری مواجه هستیم که وجود دیگران را تحمل نمی کند. در اینجا قرار گرفتن سنی ها در برابر شیعیان یا قرار گرفتن سنی ها در برابر مسیحیان یا دیگر طوایف و ادیان مطرح نیست. اکنون گروهی وحشی و تکفیری در مقابل همه ملت های منطقه قرار گرفته است و فقط کسی جان سالم به در می برد که مثل آنها زندگی کند و مثل آنها فکر کند و با خلیفه آنها بیعت کند. البته این امتیاز فقط شامل سنی ها می شود. بر این اساس، همه باید احساس خطر کنند. این فقط خطری برای مقاومت لبنان یا طایفه معینی یا نظام حاکم بر سوریه و عراق یا گروهی در یمن نیست. این خطری برای همه است.
سیدحسن نصرالله در ادامه درباره گزینه های موجود در شرایط کنونی گفت: یکی از گزینه ها، اسیر توهم شدن است. برخی فکر می کنند اگر ما در برابر داعش و النصره سکوت کنیم و آنها روزی بر ما غلبه کنند، این سکوت ما عامل نجات ما خواهد شد. ولی حوادث چیز دیگری می گوید. افراد دیگری می گویند اگر داعش و النصره را انقلابیون و مجاهدین و مبارزان آزادی بنامند اگر روزی این گروه ها بر منطقه آنها غلبه کنند، آنها جان سالم به در خواهند برد ولی حوادث چیز دیگری می گوید. در عراق گروه هایی بودند که در موصل و صلاح الدین و الانبار در کنار داعش جنگیدند و زمانی که داعش سیطره یافت از آنها خواست بیعت کنند و زمانی که خودداری کردند سر آنها را برید. علما و سران عشایر و مردان را سر برید و زنانشان را به کنیزی برد و اموالشان را مصادره کرد. این ها در کنار داعش با ارتش عراق جنگیده بودند. در لبنان و در منطقه کسی که فکر کند با سکوت کردن یا ستایش کردن از این افراد خودش را یا طایفه اش را نجات می دهد، دچار توهم و نادانی است. کافی است ببینید این گروه ها با یکدیگر چگونه رفتار می کنند، بیانیه های داعش و النصره علیه یکدیگر را بخوانید. آسان ترین کار برای این دو گروه این است که یکدیگر را تکفیر کنند ریختن خون یکدیگر را بدون محاکمه مباح بدانند. آنها از شریعت و فقه چیزی نمی فهمند و ادعا می کنند شریعت اسلامی را اجرا می کنند. من به کسانی که سکوت کرده اند یا از این گروه ها دفاع می کنند می خواهم در محاسباتشان بازنگری کنند. شما اولین قربانیان داعش و النصره خواهید بود. برادرانه می گویم که نخستین قربانی داعش و النصره در لبنان، جناح المستقبل و رهبران آن و نمایندگان آن خواهند بود. از مسیحیان لبنان می پرسم آیا موضع گیری های رهبران گروه 14 مارس برای شما ضمانتی است که شما را از سربریده شدن و قتل و غارت حفظ می کند و زنانتان را از کنیزی رفتن و کلیساهایتان را از ویران شدن مصون می دارد؟ این سئوالی است که از همه لبنانی ها و سوری ها و عراقی ها و دیگر ملت های منطقه پرسیده می شود. سئوالی از علوی ها و دروزیها و اسماعیلی ها و زیدی ها و همه مذاهب دیگر و لائیک ها است. هیچ تضمینی وجود ندارد و این افراد (تکفیری ها) به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند.
دبیرکل جنبش حزب الله افزود: بنابراین نباید نشست و منتظر ماند بلکه باید اقدام کرد. برخی به دنبال حمایت آمریکا هستند ولی صرفنظر از همه رفتارهای آمریکا در منطقه، به تجربه عراق نگاه کنید. تا چند روز دیگر سالگرد اشغال استان های موصل و صلاح الدین و دیاله و بخشی از کرکوک و بخشی از اربیل و بخشی از استان الانبار به دست داعش و تهدید بغداد است. ولی ببینید ائتلاف بین المللی به فرماندهی آمریکا چه کرد. تعداد حملات هوایی آمریکا و متحدانش ظرف یک سال اخیر، بسیار کمتر از تعداد حملات هوایی اسرائیل به لبنان در جنگ ژوئیه 2006 یا حملات هوایی اسرائیل در جنگ 22 روزه غزه است. برادران و خواهران من همه می دانند که داعش در مقابل چشم آمریکا، با خودروها و تانکها و سلاح هایش از شهری به شهر دیگر و از استانی به استان دیگر و از عراق به سوریه و از سوریه به عراق می رود. به کسی که به آمریکا در عراق یا سوریه یا لبنان یا هر مکان دیگری دل بسته است می گویم که موصل بازپس گرفت نخواهد شد بلکه رمادی هم از دست خواهد رفت. رمادی یک سال پس از موصل به اشغال داعش درآمد. اما عراقی هایی که منتظر آمریکایی ها نماندند توانستند با اراده و ارتش و بسیج مردمی و با دعوت مراجع دینی خود و تلاش هایشان، دیاله و بخش زیادی از استان صلاح الدین را بازپس بگیرند و مانع گسترش سیطره داعش شوند. بنابراین کسی که منتظر آمریکا بماند به نتیجه نخواهد رسید. در ثانی اتحادیه عرب و نیروی مشترک عربی نیز کاری نخواهد کرد.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت لبنان بر اشغالگران صهیونیست در سال 2000 میلادی افزود: چه کسی از داعش و جبهه النصره حمایت فکری و رسانه ای می کند حتی در شبکه های ماهواره ای. این حمایت آشکار است. پیروزی ها و شکست های طرف مقابل داعش و جبهه النصره را پوشش می دهند و تحلیل می کنند. چه کسانی به طور رسمی و غیر رسمی به تروریست ها کمک مالی و تجهیزاتی می کنند. چه کسی از آنان نفت می خرد. اینان کسانی هستند که می خواهیم به حمایت شان دل خوش کنیم.؟!! سوم این که گزینه واقعی و درست این است که عراقی ها و سوری ها و لبنانی ها و همه ملت های منطقه به نیرو و قدرت خود تکیه کنند. این که آستین همت بالا بزنند و به قدرت و توانمندی خود باور داشته باشند. با همدیگر همکاری و هماهنگی کنند و بازوی یاری و کمک برای یکدیگر باشند. دنبال دوستان واقعی و صادق باشند. دوستانی که از آنان حمایت و کمک می کنند. در مقدمه این دوستان واقعی و صادق جمهوری اسلامی ایران است. بدانند که با هوشیاری و اراده قوی قادر هستند این توطئه تکفیری انحرافی و وحشی را شکست بدهند. داعشی ها از اسراییل و آمریکا قویتر نیستند. جنبش ها و ملت های مقاومت در منطقه طعم تلخ شکست را به اسراییل و آمریکا چشانیدند. ما باید از این مرحله خارج شویم. من مطمئن هستم که قادر هستیم. ما باید به قدرت و نیروی ملی خود ، به جوانان و ارتش های خود تکیه کنیم. ملت های منطقه به اختلافات پایان دهند و درگیری های داخلی را متوقف کنند زیرا نبرد کنونی نبرد بر سر موجودیت است. اکنون عراق و ملت عراق بر سر موجودیت خود با تروریست ها نبرد می کند. صحبت از موجودیت سوریه و ملت سوریه ، لبنان و ملت لبنان است. در نبردهایی که بر سر موجودیت یک کشور یا یک ملت صورت می گیرد دیگر موارد تنش زا و مورد مناقشه باید به حاشیه رانده شود. منافع و امتیازات و اصلاحات و دموکراسی در مرحله بعد از نبرد بر سر موجودیت قرار می گیرد. در همه کشورهای جهان زمانی که خطر موجودیت احساس می شود گروه های مخالف در قبال دولت و حکومت سکوت می کنند و حتی با آن همکاری و حتی به دولت کمک می کنند تا شرایط سخت را سپری کند. آیا چنین نیست؟ امروز منطقه ما ، کشورهای ما و ملت های ما در نبرد بر سر موجودیت قرار دارند.
بر اساس تجاربی که داریم و گزینه هایی که می توانیم در دستور کار قرار دهیم می گویم اولا ما از همه در لبنان و منطقه می خواهیم که در خصوص مقابله با این خطر ( داعش و تروریسم ) احساس مسئولیت کنند. از حالت شک و تردید و سکوت و بی طرفی و چه بسا حمایت ( از تروریست ها )خارج شوند. من مطلع هستم که برخی برای خود محاسباتی دارند. مثلا در لبنان گروه چهار مارس به طور کلی در محاسبات خود اشتباهاتی دارند. در سوریه دو طرف درگیر هستند یکی نظام بشار اسد و ارتش عربی سوریه و در مقابل نیز داعش و جبهه النصره قرار دارند. ائتلاف ملی مخالفان سوری که برخی از کشورها از جمله گروه چهارده مارس در لبنان از آنان حمایت می کنند جرات نمی کند به مناطقی که داعش و جبهه النصره بر آن سیطره دارد بروند. داعشی ها برای حامیان آنان هیچ ضمانت و تضمینی ایجاد نمی کنند. حال اگر نظام بشار اسد پیروز شود ضمانت هایی برای لبنانی ها و سوری ها وجود دارد. مخالفان نظام سوریه باید از پیروزی گروه های مسلح بترسند نه دیگران. آنان همه امید و آرزوی خود را در گرو پیروزی داعش و جبهه النصره قرار دادند در صورتی که از گروهی که باید بترسند همین داعش و النصره است. در جنگ 33 روزه در لبنان صداهایی به گوش رسید که برخی از پیروزی جنبش حزب الله ابراز بیم و نگرانی کردند. من در آن زمان در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به آنان گفتم که از پیروزی حزب الله نترسید بلکه از شکست آن بیم داشته باشید. امروز نیز خطاب به آنان می گویم که باید از پیروزی تروریست ها داعش و جبهه النصره بترسید و از پیروزی دیگران نترسید و بیم نداشته باشید. من از شما سوال می کنم که اگر نظام سوریه و حامیان آن پیروز شوند ما به همه لبنانی ها تضمین می دهیم.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت لبنان بر اشغالگران صهیونیست در سال 2000 میلادی افزود.
حال از شما سوال می کنم که اگر خدای نکرده داعش و جبهه النصره پیروز شوند می توانید برای خودتان تضمینی ایجاد کنید قبل از این که ضمانت دیگران را کنید. چه پاسخی به این سوال می توانید بدهید. از سوی دیگر نبرد با این گروه های تروریستی در مرزهای لبنان و حتی داخل آن مانند چیزی که اکنون در جرود عرسال جریان دارد اشتباه است. آیا این نبرد یک حزب است که می خواهد پای دولت و ارتش را به آن باز کند. نه چنین نیست. این نبرد لبنان است که دولت باید مسئولیت کامل آن را بر عهده بگیرد. ما نمی خواهیم که شما ( دولت و ارتش لبنان ) را وارد این جنگ کنیم. ما از شما می خواهیم که از سرزمین خود دفاع کنید. از کشور خود از استقلال و تمامیت ارضی و ملت خود دفاع کنید. ما از شما می خواهیم که احساس مسئولیت کنید و از زیر بار آن فرار نکنید. از سوی دیگر نبرد جرود در قلمون با تروریست ها ادامه دارد و انشاء الله ادامه خواهد یافت تا ارتش عربی سوریه و نیروهای دفاع مردمی و مردان مقاومت بتوانند امنیت همه مرزهای لبنان و سوریه را تامین کنند. نکته دیگر این است که پرونده شهرک عرسال و جرود عرسال نیز باز می ماند تا همه گروه های تروریستی به طور کامل از آن خارج شوند. در خصوص شهرک عرسال دوست دارم که امروز به صراحت سخن بگویم. من همین سخنان را زمانی که خودروهای بمب گذاری شده به سوی عرسال تردد می کردند گفتم. خودروهایی که ساکنان عرسال از جمله زنان و مردان ساکن این منطقه که برخی از آنان اکنون در زندان هستند مدیریت می کردند. و در آن زمان دستگاه قضایی لبنان آنان را محاکمه و مجازات کرد. زمانی که گوشت و خون ما در مناطق هرمل و النبی عثمان و ضاحیه جنوبی و بئر حسن تکه تکه می شد و به هدر می رفت ما محکم ایستادیم و گفتیم که اهل عرسال فرزندان ما هستند. برادران و دوستان ما هستند. بخش عزیز و گرامی از ملت ما هستند. و در این خصوص اجازه ندادیم کسی با آنان بدرفتاری کند یا کسی غیر مسئولانه با آنان رفتار کند. در این جا نیز جا دارد اعلام کنیم که به ساکنان بعلبک و هرمل افتخار می کنیم با علم به این که برخی از گروه ها از جمله ساکنان شهرک عرسال جوانانی از عشایر و خانواده های ساکن در بعلبک و هرمل را کشتند. ولی ساکنان عرسال همچنان در امنیت و آرامش باقی ماندند. این یک رفتار انسانی و ارزشی و اخلاقی است که ساکنان بعلبک و هرمل انجام دادند. با چه کسانی؟ با کسانی که خودروهای بمب گذاری شده می فرستند و زنان و کودکان آنان را می کشند. مردان آنان را ذبح می کنند. این دیدگاه ما در باره عرسال و ساکنان آن است. می گویند این مسئولیت دولت است. بسیار خب اگر این مسئولیت دولت است و ما نیز غیر از آن نگفتیم بفرمایید. وزیر کشور دولت کنونی لبنان می گوید شهرک عرسال شهرک اشغال شده از سوی گروه های مسلح است. بسیار خب. همان طوری که تو ( وزیر کشور ) می گویی شهرک اشغال شده است. ای جریان المستقبل وزیر شما در کابینه می گوید که عرسال اشغال شده است. پس دولت لبنان بیاید و این شهرک اشغال شده را بازپس گیرد و ساکنان تحت اشغال آن را نجات دهد. کسانی هستند که ربوده می شوند ، ذبح می شوند و کشته می شوند. در عرسال دادگاه هایی برای داعش و جبهه النصره وجود دارد. اعدام می کنند. شکنجه می دهند. آیا چنین نیست. همه این حقیقت را می دانند.
سید حسن نصرالله در سخنرانی خود به مناسبت آزاد سازی جنوب لبنان در شهر نبطیه افزود : نکته چهارم اینکه در عید مقاومت و آزادسازی جنوب لبنان، ما معادله طلایی ارتش، مردم و مقاومت را نمایندگی می کنیم، ارتش ملی و مقاومت مردمی و استقبال مردمی ، ما این معادله پیروزی را پیشنهاد می کنیم، مهم ترین عامل پیروزی ماه ژوئن سال 2000 و ژوییه سال 2006 ، همین معادله بود که امروزه از لبنان حمایت می کند در برابر دشمن اسرائیلی و دشمنی تکفیریها و در برابر هر تهدیدی، زیرا کسانی که در رویارویی با اسرائیل به شهادت رسیدند، افسران و نظامیان ارتش و مردان مقاومت و فرزندان مردم لبنان و کسانی که امروزه به شهادت می رسند و در طول سالیان گذشته در بلندیهای البقاع، همان افسران و نظامیان ارتش لبنان و مردان مقاومت و فرزندان مردم لبنان هستند، این معادله پیروزی است، این معادله اراده است و ما باید آنرا به جای تضعیف، تقویت کنیم و از دایره لبنان آنرا خارج و به سوریه پیشنهاد کنیم، البته سوریه آنرا سالها است که آغاز کرده است، باید آنرا به عراق پیشنهاد کنیم و عراق یک سالی است که آنرا آغاز کرده است و باید آنرا به یمن پیشنهاد کنیم و یمن از شصت روز پیش آنرا آغاز کرده است و باید آنرا به عنوان معادله به همه کشورها و ملتها و ارتشهایی که در معرض خطر هستند پیشنهاد کنیم. امروزه در عراق ارتش به تنهایی کافی نیست و به مردم نیاز دارد و ما به مقاومت مردمی نیاز داریم، به بسیج مردمی که باید گسترش یابد تا همه را در بر گیرد، به عشایر شیعه و سنی و همه مردم عراق، از کردها گرفته تا ترکمان و نیروهای مردمی، ارتش، مردم و مقاومت در عراق شکستهایی را در صلاح الدین و دیاله به داعش تحمیل کرده است و می تواند شکست را هزار بار به داعش در الانبار و موصل تحمیل کند. در سوریه نیز ارتش عربی سوری و مقاومت مردمی که نیروهای دفاع مردمی با نامهای مختلف آنرا نمایندگی می کنند و استقبال مردمی از آن، باعث شده است که سوریه تا امروز در برابر جنگ بر سر موجودیت ثابت قدم بماند، در لبنان این معادله باعث پیروزی شد. این دشمنی و تجاوز بزرگ عربستان و آمریکا علیه یمن نتوانسته است به هیچ یک از اهداف خود برسد، زیرا کسی که در برابر این دشمنی و تجاوز ایستاده است، ارتش یمن و مقاومت مردمی و استقبال مردم یمن از آن است. ما امروزه این معادله را به همه ملتهای منطقه پیشنهاد می کنیم تا به پیروزی برسند و به طور قطع ما می توانیم این پیروزی را تحقق ببخشیم، اگر آگاهانه رفتار کنیم و راه درست را تشخیص دهیم و اراده داشته باشیم و موضع خود را مشخص کنیم و وارد میدان شویم.
پنجم اینکه ؛ در تجربه رویارویی با اسرائیل از سال 1967 تا امروز و به ویژه در شصت و هفت سال از نکبت نخست، از سال 1948، در طول سالهای بسیار دشمن صهیونیست توانست به نتیجه برسد یعنی جنگ را تقسیم کند، جنگ با مصر در سینا بود که آنرا به مصر تحمیل کرد، جنگ با اردن را به مناطق مرزی کشاند، جنگ با سوریه را در جولان برد و جنگ با لبنان را در نوار مرزی کشاند و جنگ با فلسطین را در کرانه باختری و نوار غزه برد و نیز جنگ پناهندگان را راه انداخت و با تاسف فراوان توانست جنگ را تقسیم کند و یکی از علل موفقیت اسرائیل و قدرت آن در این جنگ که در طول دهها سال ادامه اداشته است، همین تقسیم جنگ است. امروزه باید همه به یکدیگر کمک کنند نه اینکه بگوییم سوریه چه ربطی به عراق دارد، یا لبنان چه ربطی به فلسطین دارد و متاسفانه آمریکا و اسرائیل و نخبگان رسانه ای و فرهنگی و سیاسی در کشورهای عربی این تفکر را ترویج می کنند. بر همین اساس از زمانی که فلسطین از سال 1948 از نکبت رنج می برد، مردم فلسطین را جدا کردند و حتی غزه را در داخل فلسطین جدا کردند و گفتند حساب کرانه باختری جداست، غزه جدا است و آوارگان جدا هستند، قدس شرقی جدا است، هنگامی که جنگ تقسیم و تجزیه شود، اسرائیل در بسیاری از مواضع و جنگها بر ما غلبه خواهد کرد. امروز در برابر این خطری که از خطر اسرائیل کمتر نیست قرار داریم، اولین علتی که رویارویی با اسرائیل همچنان ادامه دارد، تقسیم و تجزیه جنگ است، اینکه بگوییم عراق به ما چه ربطی دارد، بگذارید عراقیها خودشان مشکل شان را حل کنند، سوریه چه ربطی به ما دارد، بگذارید مردم سوریه خودشان مشکلشان را حل کنند، لبنان چه ربطی به ما دارد، بگذارید لبنانیها خودشان مشکلشان را حل کنند و بگذارید مصریها در سینا خودشان مشکلشان را حل کنند، یمنیها را بگذارید تا در یمن خودشان مشکلشان را حل کنند، همانند موضع اسرائیلی که بگذارید فلسطینیان خودشان مشکلشان را حل کنند. این اشتباهی استراتژیک و تاریخی است و اشتباه مهلکی است، ما امروزه خواهان اتحاد جبهه ها هستیم، نمی توان به طور جدا و تقسیم شده جنگید، این مثال و نمونه ساده ای است که اگر جلوی داعش در سوریه گرفته می شد، هم اکنون داعش در عراق موصل یا صلاح الدین یا دیاله و بخشی از کرکوک و الانبار را در تصرف خود نداشت، فقط در برخی شهرها و مناطق نفوذ داشت، اما هنگامی که همه جهان سکوت اختیار کرد در برابر داعش، به چنین وضعی رسیدیم. داعش در سوریه طرحهایی در سر دارد و نباید تصور کرد که به دمشق بسنده خواهد کرد، بلکه طرحهایی برای سیطره در مناطق دیگر دارد، مانند دیرالزور یا مرزهای سوریه و عراق تا بخشهایی از حسکه و بخشهایی از شمال حلب و میدانهای نفت و گاز، در حالی که جهان داعش را رها کرد و در برابر آن سکوت کرد، ترکیه، آمریکا، اردن و همه دنیا از آن استقبال کرد و داعش فرصت یافت تا نفت بفروشد و امکانات و تسلیحات تهیه کند و تانک به دست آورد و پادگانها را تصرف کرد و هزاران هزار نفر را به خود جذب کرد، از تکفیریهای سراسر جهان. داعش در سوریه پا گرفت و به تدریج توانست موصل، صلاح الدین و دیاله را تصرف کند و اربیل و بغداد را تهدید کرد و بخش بزرگی از الانبار را گرفت و همچنان در حال گسترش تصرفات خود است، اگر جلوی سیطره داعش در مناطق سوریه گرفته می شد، هم اینک شاهد اتفاقات امروز در عراق نبودیم، همه این رنجها و مصیبتها به همین علت است، شما چند روز پیش دیدید که هزاران نفر از مردم عراق، شهر رمادی را ترک می کردند، مادران، کودکان، پیرمردان و پیرزنان که هر کدام کیسه کوچکی در دست داشتند و پیاده در برابر چشمان جهان فرار می کردند، چه کسی مسئولیت این درد و رنج را بر عهده می گیرد، نباید فقط به اتفاقات رمادی نگریست، بلکه باید به عقب بازگشت، همه کسانی که در برابر اقدامات داعش در سوریه سکوت کردند، هم اکنون مسئول اتفاقاتی هستند که در عراق می افتد و مسئول بریدن سرهایی هستند که امروزه در تدمر به زمین می افتد، اما کسانی که در برابر داعش ایستادند و با آن جنگیدند، امروزه مسئولیت خود را انجام داده اند یا کسانی که به تکلیف خود عمل کردند، بنابر این ما خواهان آن هستیم تا به این موضوع به صورت کلی نگاه کرد. ای برادران و خواهران، جنگ ما در سوریه از مرحله تدریج گذشته است به گونه ای که قبلا مثلا حرم حضرت زینب (س) را تهدید می کردند، بعد القصیر و بعد القلمون و بعد مقابله با خودروهای بمب گذاری شده، اما مدتها است که موضع ما از این فراتر رفته است، بیش از دو سال است که بسیار فراتر از اینها است، امروزه از این دیدگاه ما در کنار برادران سوری خود می جنگیم، در کنار ارتش، مردم و مقاومت مردمی سوریه در دمشق یا حلب یا حمص یا دیر الزور یا در الحسکه یا القلمون یا القصیر یا ادلب. ما بر اساس همین دیدگاه، در این مناطق می جنگیم و معتقدیم این جنگ دفاع از همه است، از سوریه و لبنان و عراق و یمن و فلسطین و دفاع از الرمادی و عرسال و بعلبک و کربلا و دمشق و لاذقیه و حلب و همه مکانها و مناطقی که در امتداد منطقه ما است و حضور ما در جنگ، مسئولیت ما را دو چندان می کند که هر جا نیاز باشد حضور یابیم. امروز من در سالگرد پیروزی مقاومت و در عید پیروزی مقاومت تاکید می کنم که حضور ما در سوریه از همین دیدگاه فکری استراتژیک و سیاسی و از همین تفکر عمیق و این تشخیص دقیق و این موضع درست ریشه می گیرد و بر همین اساس و بدون هیچ پنهان کاری، آری ما هم اکنون به صورتی نیستیم که در یک مکان باشیم و در مکان دیگری نباشیم، بلکه ما در مناطق بسیاری حضور داریم و من امروز به شما می گویم در هر جایی در سوریه که این جنگ اقتضا کند، حضور خواهیم داشت و ما اهل و مرد جنگ هستیم و می توانیم با ارتش و مردم و مقاومت سوریه شریک و سهیم باشیم تا به پیروزی برسیم و دشمنی و تجاوز را از بین ببریم.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت لبنان بر اشغالگران صهیونیست در سال 2000 میلادی افزود : من در سالروز پیروزی مقاومت تاکید می کنم که حضور ما در سوریه نشات گرفته از این دیدگاه فکری ، راهبردی و سیاسی از طریق این درک و فهم عمیق است. این تشخیص ما بسیار دقیق و موضع ما صحیح است. به همین خاطر و بدون هرگونه ملاحظه ای ، آری ما در همه مناطق سوریه حضور داریم. ما در مناطق زیادی در سوریه فعالیم و امروز نیز اعلام می کنیم در همه جا حضور خواهیم داشت. نبرد سوریه حضور ما در این کشور را اقتضا می کند. ما نیز اهل سوریه و مردان سوری هستیم. ما قادر هستیم که به همراه ارتش و مردم و مقاومت سوریه سهمی در این پیروزی ( بر تروریست ها ) داشته باشیم. نکته ششم این که داعش به همه جا دست درازی کرده است و در همه جا حضور دارد. من از عربستان سعودی می خواهم تجاوز به یمن را متوقف کند. در اجرای گفتگوی سیاسی که قرار است تا چند روز آینده در ژنو برگزار شود مانع تراشی نکند. به طور جدی زمینه را برای حل سیاسی با مشارکت همه گروه های یمنی فراهم کند حل سیاسی که به این جنگ و فاجعه پایان می دهد. هفتم این که از دولت بحرین می خواهم که به مایوس شدن امید و آرزوی مردم این کشور دل خوش نکند. خیال نکند که مردم بحرین از ادامه راه خود که به اذن خدا پیروزی به همراه خواهد داشت دست بر می دارند. از دولت بحرین می خواهم زندانیان و در راس آنان نخبگان و علما را آزاد کند. از محاکمه های نمایشی و دروغین دست بردارد مانند آن چه در محاکمه اخیر شیخ علی سلمان دیدیم. از دولت بحرین می خواهیم با ملتش آشتی کند. زیرا داعش در آغوش همه شماها قرار دارد. ممکن نیست که این خطر را از خود دفع و دور کنید مگر با گفتگوی ملی و آشتی ملی و راه حل ملی. هشتم. با همه حوادثی که در منطقه رخ می دهد در جنوب لبنان و در امتداد مرزهای این کشور تا سواحل آن چشم های ما به دشمن اصلی ( اشاره به رژیم صهیونیستی ) تیز است. ما در جبهه نبرد با اسراییل هرگز غایب نیستیم و نخواهیم بود. همه این موضوع را می دانند. برخی می گویند که حزب الله این قدر ظرفیت و توانمندی دارد زیرا همه نیروی نظامی و انسانی خود را به سوریه اعزام کرده است. چنین نیست. ما امروز مجبور هستیم در دو جبهه باشیم. ما نباید از این دو جبهه غافل باشیم و معرکه را در یکی از جبهات خالی کنیم زیرا این دو جبهه مکمل یکدیگرند. بلکه هر دو جبهه در اهداف یکی هستند. ما عرصه را خالی نمی کنیم و به تلاش خود به طور جدی برای حضور در دو عرصه ادامه می دهیم. ما به اقدامات اطلاعاتی در خصوص دشمن ادامه می دهیم. دشمن و حرکات و تحرکات آن را رصد می کنیم. آمادگی خود را حفظ می کنیم. دغدغه های دیگر به هر میزان که بزرگ باشد ما را از این دشمن اصلی دور نمی کند. همه تحرکات و رفتارهای دشمن و هر آن چه می گوید و فکر می کند زیر نظر و بر آن احاطه داریم. برادران و خواهران من و ای ساکنان جنوب و در البقاع و الحاصبیه و ای مردم لبنان بدانید که مقاومت در بالاترین سطح از آمادگی قرار دارد. در قویترین مرحله از حضور خود قرار دارد. در بالاترین سطح از قدرت قرار دارد. دشمن این چیزی را که من می گویم بهتر از مردم لبنان می فهمد. به همین علت دشمن می ترسد و قبل از هر اقدامی به طور دقیق محاسبه و ارزیابی می کند. دشمن به جنگ های روانی و تبلیغاتی ادامه می دهد. تهدیدات و هشدارهای دشمن ادامه دارد. البته این ها ما را نمی ترساند و موضع و تصمیم ما را تغییر نمی دهد. مقاومت می داند که در نزدیکی و همسایگی آن یک دشمن در کمین است و به ضعیف شدن و به تحلیل رفتن نیرو و توانمندی نه تنها مقاومت لبنان بلکه همه ملت ها و ارتش های منطقه و جنبش های مقاومت در منطقه دلخوش کرده و امید بسته است. بنابراین این چیزی است که همیشه باید مورد توجه قرار بگیرد. من خطاب به شما می گویم که بیداریم و واقعا بیداریم و ممکن نیست یک لحظه از این دشمن غافل شویم.
دبیرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت لبنان بر اشغالگران صهیونیست در سال 2000 میلادی افزود : ممکن نیست که ما برای یک لحظه از این دشمن ( اسراییل ) غافل شویم. موضوع نهم این که در نبرد مقاومت برای آزادی لبنان و آزادی مردم لبنان و حفظ شرف و کرامت آن تاکنون افراد زیادی قربانی شده اند. شمار زیادی شهید ، زخمی و اسیر و تبعید شده اند. نبرد کنونی منظورم نبرد برای حفظ موجودیت، جانفشانی ها و قربانی های زیادی را طلب می کند. نبرد کنونی بسیار بزرگتر و خطرناک تر و سخت تر است. زیرا در داخل خانه صورت می گیرد. کسی که می خواهد از موجودیت ، بقا ، هستی ، کرامت ، شرف ، آبرو و وطن خود دفاع کند باید برای قربانی دادن آماده باشد و قربانی بدهد. من به برخی از لبنانی ها می گویم بر شما عیب و ننگ است که ما را به خاطر شهیدانی که در این نبرد می دهیم سرزنش کنید. این برای شما عیب است. شرم کنید و خجالت بکشید. ما به خاطر شهدایی که در این راه ( نبرد با تروریست ها و تکفیری ها ) داده ایم هرگز احساس شرم نمی کنیم. این نبرد بر سر موجودیت و ادامه بقاست. نبرد بسیار سختی است که از تپه به تپه دیگر و از دره به دره دیگر و از خانه به خانه صورت می گیرد و طبعا شهدا و قربیانی به همراه دارد. از خودتان خجالت بکشید و به خاطر شهدایی که در این راه تقدیم کردیم درباره ما ناعادلانه سخن نگویید. زیرا به فضل همین شهدا و زخمیان و اسرای مقاومت است که شما عیب کنندگان ما در امنیت و آرامش در لبنان زندگی می کنید. بنابراین دست از این کار بردارید و بس کنید. البته این گونه رفتارها در اراده و تصمیم ما هیچ تغییری ایجاد نمی کند. در سایه همین جنگ روانی که از سوی سفارت آمریکا و دیگر کشورها تامین مالی می شود می گویند که حزب الله در شرایط بحرانی قرار گرفته است. از سال 2005 می گویند که حزب الله در بحران قرار گرفته است ما که در بحران قرار نداریم. پیروزی به دنبال پیروزی کسب می کنیم. می گویند حزب الله با مشکل درونی و داخلی مواجه شده است. این در حالی است که در جهان حزبی مانند جنبش حزب الله لبنان وجود ندارد که کادر رهبری آن ، طرفداران آن شامل زنان و مردان و کودکان و نخبگانش بر سر تصمیمی که می گیرند چنین اجماع و وحدت و هماهنگی داشته باشند. می گویند که حزب الله در خصوص جذب نیروی جوان و داشتن نیروی جوان مشکل دارد و به همین علت کودکان را به میدان جنگ می برد. البته این ادعاها را بر اساس برخی از شهدای چهارده و پانزده ساله ما مطرح می کنند. دیروز گفتند که سید حسن نصرالله فراخوان بسیج عمومی داده است. من هرگز چنین فراخوانی نداده ام. خدا را شکر شرایط و روزگار بسیار مساعد و وفق مراد است. بلی ممکن است روزی فرا برسد که فراخوان بسیج عمومی بدهم. من خطاب به همه ( یاوه گویان ) می گویم اگر کادر رهبری حزب الله امروز بخواهد تصمیمی در خصوص حضور در میدان ها اتخاذ کند خواهید دید که ده ها هزار نفر از مردان مرد در همه عرصه ها و میدان ها حضور می یابند. ای مردم لبنان و سوریه و فلسطین و ای ملت های منطقه که به گروه های مقاومت از جمله ما امید بسته اید من می خواهم در عید پیروزی مقاومت به شما بگویم - گفته ای که دشمن آن را تایید می کند ولی برخی از جمله دشمنان که در لباس دوست هستند در خصوص آن تردید می کنند- بگویم و به قرآن عظیم قسم می خورم که مقاومت لبنان از ژوئن سال 1982 ( از زمان تاسیس ) تاکنون به اندازه امروز و این لحظه که من برای شما سخنرانی می کنم آماده تر ، قویتر ، عزیز تر ، مجهز تر ، مسلح تر ، خبره تر و مصمم تر نبوده است و مجاهدان و مبارزان حزب الله لبنان امروز حضور قویتر و حماسی تری دارند مانند آن چه امروز یعنی در تاریخ 24 مه سال 2015 می بینیم. مقاومت ، ملت مقاوم و گزینه مقاومت که از سال 1985پیروزی در پی پیروزی کسب کرده است این پیروزی ها سال 200 ادامه داشت و امتداد آن در سال 2006 نیز دیده شد. پیروزی ما در سوریه نیز قطعی است. پیروزی حقیقی ما در سوریه این است که توطئه گران چهار سال و نیم پیش خواستند نظام سوریه را ظرف دو یا سه ماه ساقط کنند ولی سوریه همچنان پایدار باقی ماند و مقاومت کرد و همچنان به مبارزه ادامه می دهد. همین مقاومتی که چنین پیروزی هایی را کسب کرده است من در سالروز پیروزی مقاومت به شما می گویم که به فضل و برکت این معادله طلایی اگر به خدا توکل کردیم و ملت ها و ارتش ها و گروه های مقاومت منطقه نیز به خداوند تبارک و تعالی توکل کنند و به دشمنان مان تکیه نکنیم و منتظر خیر و خوبی از سوی دشمنان نباشیم و به دوستان واقعی خود تکیه کنیم و اگر به نیرو و توانمندی و عقل و نیروهای قهرمان خود و جوانان خود تکیه کنیم معتقدم که این طرح توطئه آمیز تکفیری شکست خواهد خورد و نابود خواهد شد و اثری از آن باقی نخواهد ماند. من بار دیگر سالروز پیروزی مقاومت و این عید را به شما تبریک می گویم و مقاومت همچنان پایدار باقی می ماند و پیروزی های جدید کسب می کند.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نظر شما