اشاره:
در جامعه امروز شاهد بروز افزایش آمار طلاق نسبت به ازدواج هستیم که این موضوع برای سلامت روانی جامعه نگران کننده است.از سویی هر پدیده ای که در جامعه فراگیر شود، قبح و زشتی آن از بین می رود.
باید توجه کرد که نسل پدربزرگ و مادربزرگ های ما به ندرت به طلاق فکر می کردند. آن ها در سنین پایین ازدواج می کردند و سنت ها و رسوم خانواده آن قدر محکم و پایدار بود که به کسی اجازه فکر کردن درباره طلاق را نمی داد.اما اکنون جوانان به راحتی حرف از طلاق می زنند و و با اندک ناسازگاری در زندگی مشترک، تن به جدایی می دهند.
این مسئله بهانه ای شد تا با سید علی محمد آذربخش، کارشناس ارشد ارتباطات به آسیب شناسی این امر بپردازیم.
آقای آذربخش،آمارها نشان می دهد که طلاق در جامعه روند رو به رشدی دارد، به نظر شما دلیل این امر چه می تواند باشد؟
برای افزایش آمار طلاق دلایل متعددی وجود دارد و از ابعاد مختلف می توان این مسئله را بررسی کرد. از بعد جامعه شناختی، می توان ادعا کرد که در گذشته خانواده های سنتی در کنار هم و با مشارکت فکری یکدیگر زندگی می کردند و تصمیمات آنها جمعی بود. با تغییر جوامع به جامعه های مدرن و حاکم شدن مدرنیته، خانواده ها شکل هسته ای به خود گرفته اند. افراد خودشان تصمیم گیرنده هستند و چندان به نظر دیگران اهمیت قائل نیستند. جوانان خودشان ملاک ها را تشخیص می دهند و هر آنچه را که تشخیص دهند درست است، انجام می دهند. از نظر فرهنگی نیز در عین حال که زیربنای همه موضوعات فرهنگ است، مظلوم ترین بخش در میان سایر بخش هاست. تمام فرایندهای جامعه شناختی در بسیاری از موارد بدون توجه به حوزه فرهنگ نتایج نه چندان مطلوبی در پی دارد. افراد قبل از اینکه با فرهنگ ازدواج آشنا شوند و آمادگی های لازم را کسب کنند به انجام این کار مبادرت می ورزند و متاسفانه بعدا در می یابند که توازن فرهنگی و طبقاتی باهم ندارند.
نهادهایی که افراد را جامعه پذیر می کنند، مسئولیت خود را به خوبی انجام نداده اند. کم توجهی برخی خانواده ها به این مقوله و عملا نگاه سطحی به ازدواج، کمرنگ شدن ملاک های دینی و ناموزونی سطح فرهنگی خانواده ها باعث افزایش این امر ناپسند در کشور شده است. روند رو به گسترش اعتیاد، مهریه های سنگین که رواج یافته، عدم آشنایی طرفین، نادیده گرفتن حوزه مذهب و دین، فقر و بیکاری، ازدواج های مجدد و...از جمله عوامل تاثیر گذار در افزایش پدیده طلاق در کشور است.
شما چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
باید آموزش های قبل از ازدواج توسط نهادهای فرهنگی و متولیان امر بیشتر شود. متاسفانه کارهایی که صورت می گیرد در تجانس با هم نیست. به عنوان مثال وزارت ارشاد، مبلغان دینی، روحانیت، صدا و سیما در پاره ای از موارد مصوباتی که دارند کمتر در تجانس آشکار با دیگر نهادهای فرهنگی است. بدون توجه به زمینه های جامعه شناختی و روانشناسی افراد و سطح فکری و فرهنگی آنان و نادیده گرفتن سایر عوامل مانند قومیت، هریک مصوباتی تصویب می کنند. به طور مثال طلاب از ساده زیستی می گویند، اما صدا و سیما زندگی مرفهی که هیچ کمبودی ندارد، تبلیغ می کند. وزارت ارشاد یک سری سیاست هایی دارد که در تضاد با هم هستند. این موارد از جمله آسیب های جدی است که در این حوزه وجود دارد.
دستگاه های فرهنگی چه نقشی در این زمینه دارند؟
دستگاه های فرهنگی بیش از آنکه فرهنگی باشند سیاسی هستند. مبنا و ملاک خاصی ندارند تا سیاست گذاری ها به صورت پیوسته دنبال شود. مثلا امتیازاتی که برای ازدواج جوانان می دهند از سویی به افزایش ازدواج می انجامد، از سوی دیگر این امتیازات سطحی، نتایج نامطلوبی به بار می آورد. ازدواج های دانشجویی که تبلیغ می شد باعث شده بود تا طرفین بدون توجه به زمینه های فرهنگی یکدیگر در دانشگاه آشنا شوند و ازدواج کنند؛ در حالی که جنبه های دیگری که برای ازدواج درست، لازم است مغفول می ماند.
رسانه ها در ارتباط با کاهش آمار طلاق در جامعه چه نقشی می توانند داشته باشند؟
رسانه ها می توانند چند نقش عمده ایفا کنند؛ از جمله در زمینه آموزشی می توانند بر اساس کارکردهایی که دارند، از طریق متخصصین و کارشناسان و با بهره گیری از آموزش های دینی به قشر جوان آموزش دهند. در زمینه فرهنگ سازی نیز رسانه ها می توانند نقش مهم و موثری داشته باشند. اگر دقت کنیم می بینیم که رسانه ها بویژه مطبوعات در صفحات حوادث، داستان چگونگی طلاق را به صورت جذاب ارائه می دهند، این رویه موجب می شود تا طلاق به صورت امری طبیعی جلوه کند و نیز قبح انجام این عمل در نظر افراد و جوانان ریخته شود. رسانه ها با عادی سازی این امر ناپسند و داستان سرایی که از طلاق ها می کنند آن را امری طبیعی جلوه داده و قبح آن را از بین می برند. زیرا همیشه اول از حرف شروع شده و به عمل ختم می شود.
یکی از وظایف رسانه ها نقش هدایت گری آنان است. مطبوعات می توانند به جای تعریف جریان طلاق زوجین، به آسیب شناسی این معضل اجتماعی بپردازند و ناهنجاری ها را به خانواده ها گوشزد کنند. رسانه ملی باید به این مقوله بیش از این توجه کند. فقط به دعوت از یک کارشناس و یا ساخت سریال در این زمینه اکتفا نکند. بلکه می طلبد فراتر از این برنامه ها، اقداماتی صورت گیرد. متاسفانه فرهنگ سازی ها در بسیاری از مواقع هیچ تناسبی با فرهنگ موجود در کشور دارند. تصمیم گیری های سلیقه ای و شخصی این نتایج نامطلوب را نیز در پی دارد.
به نظر شما در کنار رسانه ها چه کسانی در این باره وظیفه دارند؟
باید نهادهای فرهنگی که سیاست گذار در امر ازدواج هستند فعال تر عمل کنند و مصوباتی در راستای حل این مشکل داشته باشند. نباید با تعویض مدیریت ها و آمد و رفت دولت رویکرد آینده نگرانه این مسائل در مسائل سیاسی هضم شود و هر دولتی بخواهد برنامه ای جداگانه برای این مسئله داشته باشد. نهاد روحانیت نیز نسبت به این مقوله بیش از این عکس العمل نشان دهد. شبکه هایی مانند فارسی وان با ساخت برنامه هایی موجب افزایش 15 درصدی طلاق در کشور شده است. این واقعیت می طلبد که تمام برنامه ها طبق نظام اسلامی صورت گیرد.
نظر شما