عدمِ احساس نیاز برای تحول مانع تراشی می‌کند

خبرگزاری شبستان: علاوه بر عدم احساس نیاز، یکی از چالش‌های پیش روی تحول علوم انسانی آن است که در مقام تولید علم دقت کافی نمی‌شود، در این راستا مراجعه به قرآن به عنوان منبع اصلی در تحول صلاحیت و سازوکار خود را می‌خواهد.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، گودرزی، رییس دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) در نشست علمی "تحول در علوم انسانی، بایسته ها و روش ها با تاکید بر حوزه های راهبردی" با اشاره به چالش های پیش روی علوم انسانی اظهار کرد: علوم انسانی در عصر معاصر دو چالش مهم دارد که باید خود را برای آن آماده کند؛ نخست کاربردی کردن این علوم است. در علوم دیگر ما توانسته ایم به کاربردی کردن آنها برسیم اما در حوزه علوم انسانی متهم به آن هستیم که در خصوص این علوم انتزاعی سخن گفته و هنوز کاربردی نشده اند.

 

وی ادامه داد: اگر با دقت به این مسئله نگاه کنیم متوجه می شویم بین کاربردی کردن نظریات علوم انسانی با سایر علوم تفاوت وجود دارد، به عبارت دیگر مکانیزم ارزیابی علوم انسانی خواستِ خود است.

 

وی با اشاره به چالش دوم پیش روی علوم انسانی بیان کرد: در این مرحله باید دید این علوم بر چه پایه ای شکل می گیرند؛ این سخن درست است که محور اصلی در این علوم انسان است اما باید دید ما با چه رویکردی به انسان می نگریم با نگاه مادی یا الهی و قرآن محور؛ نوع نگاه به مبدأ، مقصد و انسان در راستای تحول علوم انسانی باید مورد توجه قرار گیرد.

 

رییس دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع) عدم درک ضرورت تحول علوم انسانی را دیگر چالش پیش روی پروسه تحول خواند و گفت: البته از سوی دیگر گاه این ضرورت درک و فهمیده می شود اما برخی از صاحبنظران بیان می کنند تحول کار ساده ای است و دچار سطحی نگری می شوند.

 

وی با بیان اینکه چالش دیگر پیش روی تحول علوم انسانی آن است که در مقام تولید علم دقت کافی نمی شود، تصریح کرد: در این راستا مراجعه به قرآن و استفاده از منبع عظیم وحی به عنوان منبع اصلی در تحول علوم انسانی صلاحیت و سازوکار خود را می خواهد.

 

تحول را باید صحیح معنا کرد

رییس دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق در پایان سخنان خود تحول علوم انسانی را پروسه ای زمانبر ارزیابی کرد و یادآور شد: اگر می خواهید حرف جدیدی در راستای تحول بزنید باید در این راستا کار کرده و زمان صرف کنید از سوی دیگر تحول علوم انسانی بدان معنا نیست که تمامی علوم غربی را به کناری وا نهید، بلکه باید دستاوردهای غرب را بررسی کرد و هر آنچه که با عقل بشری و منابع دینی ناسازگار نیست را مورد استفاده قرار داد.

 

بنا بر این گزارش، سفیدخوش، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی دیگر سخنران این نشست با اشاره به موضوع سرشت و رسالت دانشگاه اظهار کرد: علوم انسانی در جامعه ما وضعیت نابسامانی دارد و البته سخن مشترک در خصوص کیفیت این نابسامانی، عوامل و راهکارهای خروج وجود دارد.

 

وی تاکید کرد: اگر در خصوص علوم انسانی گمان می کنیم بدون آنکه در بستر آن علوم بیندیشیم می توانیم اوضاع را بهبود بخشیم، به اشتباه و خطا رفته ایم.

 

ضرورت تعامل بالای دانشگاه ها

سفیدخوش دانشگاه را بستر مهم شکل گیری علوم انسانی دانست و گفت: در هر گونه سودای اصلاح و تغییر و بهبود علوم انسانی، تعامل دانشگاه به عنوان موقعیت شکل گیری و رشد علوم انسانی ضرورت پیدا می کند.

 

وی در ادامه با ارایه گزارش تاریخی کوتاهی از شکل گیری علوم انسانی در غرب به سخنان خود ادامه داد و بیان کرد: در این راستا اختلاف نظر است که از چه زمانی این علوم در غرب شکل گرفته است. گاهی به مفهوم علمی سیاسی ارسطو این موضوع را برمی گردانند -که به نظر من این نظر صحیح تر است- این مفهوم تحولاتی را طی کرد تا در دوره جدید معنای خود را پیدا کند. پیش از آنکه تغییری در راستای تحول علوم انسانی صورت گیرد به نظر می رسد در اروپای دوره جدید قبل از آنکه مفهوم انسانی به صورت منفک از سایر علوم مطرح شود تعاملات بنیادین در خصوص سرشت دانشگاه شکل گرفت.

 

وی بیان کرد: از دوره کانت به بعد تقریبا تمامی فیلسوفان برنامه و نظر دیگری در خصوص ماهیت و رسالت دانشگاه داشتند؛ در واقع ذیل توجه به ماهیت دانشگاه مفهوم علوم انسانی را شکل داد که البته این اتفاق متاسفانه از بدو شکل گیری دانشگاه ایرانی در کشور ما رخ نداد.

 

وی اضافه کرد: در حقیقت دانشگاه ایرانی تداوم حوزه های علمی سنتی ما نبود و همه تفکیک اولیه منشأ بسیاری از بحران های حیات علمی ما شد.

 

دانشگاه های غرب تداوم حوزه های عمیه کشیشان اند!

سفیدخوش با تاکید بر اینکه بزرگترین دانشگاه های غرب همچون آکسفورد تداوم حوزه های علمیه کشیشان خود را در پیش گرفتند، بیان کرد: هرچند دانشگاه های جدیدی نیز با ایده های جدید و بدون تکیه بر حوزه های علمیه سنتی غرب شکل گرفت اما دانشگاه ایرانی در کشور ما همچون یک کالایی بسیار معمولی وارد شد که البته لزوما عیب این نیست که از غرب وارد شده بلکه آن است که تداوم سنت خودِ ما نیست.

 

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی اذعان کرد: از آن بدتر اینکه این دانشگاه (دانشگاه ایرانی) به هنگام تأسیس هیچ ایده نظری نداشت همچنان که دانشگاه تهران هیچ اساسنامه نظری ندارد و رسالت خود را خارج از چند شعار کلی مشخص نکرده است.

 

این استاد دانشگاه عنوان کرد: مخالف ایده هایی هستم که بیان می کنند اگر ساختار مدیریت دانشگاه و کتاب های تعلیمی تغییر پیدا کند، تحول در دانشگاه صورت می گیرد؛ در این راستا باید صبورانه برخورد کرد و تامل در خصوص ماهیت دانشگاه، نسبت آن با حقیقت، نسبت آن با اهداف دولت و ملت و نسبت آن با اهداف الهی معین شود، در غیر این صورت انتظار تحول در دانشگاه خام نگری است.

 

این عضو هیئت علمی دانشگاه در پایان سخنان خود یادآور شد: در راستای تحول علوم انسانی بیشتر از اقدام به تزیینات دانشگاه باید در خصوص ماهیت دانشگاه به عنوان موقعیت تحول علوم و تشکیل علوم انسانی تأمل شود.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 458051

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha