خبرنگار شبستان// ارومیه
برای اولین بار مسئولی پیدا شده است که توانست دردهای دل های کوچک کودکان و نوجوانان را درک کند و مرهمی برای خلاء احساس شده فرهنگی باشد.
وارد محوطه نمایشگاه که می شویم بوی چسب و کتاب تازه مشام خاطرات کودکی را می نوازد.
یاد اولین کتاب داستانی که حکایت گرگ ناقلا و بره های کوچک بی تجربه بود، درست در ذهنت تداعی شده است: شنگول و منگول، قصه مادربزرگ هایی که آن زمان مادران جوانی بوده اند.
یاد اولین کتاب فارسی اول دبستان با کاغذهای کاهی که همچون دل های کودکان ساده و بی آلایش بود، یاد یار مهربان، یاد معلم مهربان سال اول دبستان، یاد اولین کتابی که هدیه گرفته ایم....
برای قدم زدن در لابه به لای کتاب های رنگین کودکی باید از کنار جعبه های بزرگ کتاب که غرفه دارها در حال مرتب کردن قفسه ها هستند، گذشت.
با هر قدم گویی نشاط عجیبی سراپای وجود آدمی را در برمی گیرد.
لبخند زدن دست خودت نیست چون خاطرات کودکی زیباتر از همیشه در تابلوی خط خطی افکارت چون رنگین کمانی می درخشد.
2 جوان برای مطالعه درسی وارد فضای کتابخانه می شوند، کمی نزدیک تر می شوم و می پرسم: وقتی این همه کتاب کودکی را می بینید چه احساسی دارید؟ اول غنچه زیبای لبخند برصورت مهربانش گل می کند و بعد می گوید: خوش به حال کودکان امروز، کاش ما هم این همه کتاب داشتیم.
واقعا نکته ظریفی بود: خوش به حال کودکان امروز...
اگر تیز بین باشیم باید از لحظه لحظه این روزها بهرمند شویم، باید ریشه های فرهنگی غنچه های کشورمان را با کتاب و انس با آموزه های فرهنگی جامعه پرورش دهیم چرا که این کودکان معصوم امروز رهبران آینده جامعه خواهند بود و سرمایه گذاری فرهنگی باید یکی از دغدغه های مسئولان باشد.
خدا را شاکریم که این دغدغه فرهنگی در قالب نمایشگاهی از کتاب های متنوع کودکان فضای آرام ارومیه را گل افشان کرد و اینک خانواده ها باید با آغوشی باز از این فرصت استفاده کنند.
پایان/
نظر شما