به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز، آسیب ها و انحراف ها ناشی از عدم معرفت نسبت به راه درست، یکی از مهم ترین دلایلی بود، که شهید مرتضی مطهری را بر آن داشت، که به منظور اصلاح فهم و معرفت نسبت به موضوع های مختلف هم چون موضوع عقیدتی، دینی و فرهنگی برخیزد، در واقع این تشخیصی بود که « مسیر سعی » وی را تغییر داد. در این یادداشت کوتاه به بازخوانی تعدادی چند از آثار او می پردازیم.
دین همیشه ماندگار است
تا کنون جامعه پژوهشی اسلامی، شاهد رساله های پژوهش محور بسیار در راستای دینی بوده است، امّا رساله امدادهای غیبی در زندگی بشر به همراه یک مقاله از استاد شهید گویای مطالبی دیگری است، که خود سرمنشاء و سرفصل رساله های دیگر می تواند باشد.
در این کتاب در چهار بخش با عنوان، خورشید دین هرگز غروب نمی کند، رشد اسلامی، مدیریت و رهبری در اسلامی و پیرامون محلل مطالبی حائض اهمیت بیان شده است، آینده دین چه می شود؟ معیار جاودانگی ها چیست؟ غیب یعنی چه؟ تفاوت تفکر الهی و مادی، معنای مددهای غیبی اجتماعی، مباحث مهدویت و آینده بشر از جمله بحث های مطرح در این رساله است.
روز عقل و علم است. مردی درس نخوانده با دعوت و برانگیخته شدن به مقام بعثت انقلاب روحی و معنوی پیدا می کند، انقلابی که اتصال به غیب و ملکوت جهان دارد، « اقرا و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم» بخوان که پروردگارت از همه کریم تر است، آن که قلم به دست بشر داد، خواندن آموخت، نوشتن آموخت و فکر داد.
دنیای ما دنیای تغییر و تحول است، در این دنیا و از این اموری که به چشم خود می بینیم هیچ چیزی نیست که برای همیشه بماند، همه چیز عوض می شود، تغییر می کند، برچیده می شود و به نهایت می رسد. اما دین برای همیشه در بین مردم می ماند، هر اندازه علیه دین نهضت و قیام شود، باز دین به شکل دیگری ظاهر می شود.
سپس استاد به گفته ویل دورانت در کتاب درس های تاریخ اشاره می کند، آن جا که می گوید: « دین صد جان دارد، هر چیزی یک بار میرانده شود، برای همیشه می میرد، الا دین که باز زنده می شود.» پس از نقل این مضمون استاد ادامه می دهد و در این رساله پویا بودن دین را با دلایل علمی مطرح و اثبات می کند.
حدیث لطیفی است، مبنی بر این که علم سه درجه است، تعبیر حدیث این که علم سه وجب است، بشر همین که به وجب اول علم می رسد، تکبر به او دست می دهد و همین که به وجب دوم میرسد تواع و فروتنی به او دست می دهد زیرا معلومات خود را در برابر مجهولات ناچیز می بیند وقتی که به وجب سوم می رسد می فهمند که هیچ چیز نمی فهمد و می گوید معلومم شد که هیچ معلوم نشد.
۱. شهید مطهری، « امدادهای غیبی در زندگی بشر»، سال 1370
نقطه مقابل جاهلیت علم است
استاد با نظر به اعتقاد این مطلب که از صدر اسلام تا یک قرن اخیر، حتی یک نفر نبوده که در مفهوم این آیه و این کلمه « ختم نبوت» شک و شبهه ای داشته باشد، بیان می دارد نظر به این که بعضی از اهل اهواء و بدع که معمولا کتاب های الهی را وسیله ای برای تحریف و رسیدن به مقاصد پلید خودشان قرار می دهند و از هر گونه دخل و تصرفی ابا نمی کنند، حرف هایی در این زمینه گفته اند، ضرورت بحث در خصوص کتابی با عنوان « ختم نبودت» را طرح می کند.
معلم شهید در پاسخ به این پرسش که آیا پس از زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه به کلی باب الهام مسدود شد یا باب نبوت مسدود شد؟ پاسخ می دهد باب نبوت یعنی باب پیامبری مسدود شد، اما باب کشف و شهود و الهام مسدود نشد. ممکن است بشری از لحاظ صفا و کمال و معنویت به مقامی که به قول عرفا یک سلسله مکاشفات برای او رخ می دهد و حقایقی از طریق علم الهامی به او ارائه داده می شود، ولی او مامور به دعوت مردم نیست.
سپس استناد می کند به خطبه 22 نهج البلاغه آن جا امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: « همیشه در دنیا افرادی هستند که خداوند در باطن ضمیرشان با آن ها حرف می زند ».
در مجال این کتاب استاد شهید بیان می دارد امام و پیغمبر هر دو با دنیای غیب ارتباط دارند ولی کیفیت ارتباط فرق دارد. مثلا پیامبران ملائکه را می بینند و امام را نمی بینند یا پیغمبران در عالم رویا بر بعضی شان القاء می شود ولی امام فقط می شنود، نه می بیند و نه در خواب چیزی به او القاء می شود، فرق در همین است.
۲. مرتضی مطهری، « خاتمیّت »، 1370
سیاست قرآن بر نیزه کردن
علاقه به شخص یا شئی وقتی که به اوج شدت برسد به طوری که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود گردد « عشق » نامیده می شود. عشق اوج علاقه و احساسات است. ولی نباید پنداشت که آن چه به این نام خوانده می شود یک نوع است، دو نوع کاملا مختلف است. آن چه از آثار نیگ گفته شد مربوط به یک نوع آن است و اما نوع دیگر آن کاملا آثار مخرب و مخالف دارد.
قانون جذب و دفع چیست؟ معنای حقیقی محبت چیست؟ عشق سازنده است، یا مخرب؟ و سوالاتی از این دست می رود و کتابی را با عنوان « جاذبه و دافعه علی علیه السلام » را به یادگار از استاد شهید باقی می گذارد. محبت و عشق تا آن جا بیان می شود، که استاد سرفصلی را با عنوان « حقیقت پرستان یا شخص پرستان » را در دل مباحث می گشاید و برگی از تاریخ را رقم می زند که انسان سخت ترین ظلم را بنا نهاد و آن تضعیف حق امیرالمومنین بود.
سپس مطرح می کند سیاست « قرآن بر نیزه کردن » سیزده قرن است، که کم و بیش میان مسلمین رایج است. مخصوصا هر وقت مقدس مابان و متظاهران زیاد می شوند و تظاهر به تقوا و زهد بازار پیدا می کند، سیاست قرآن بر نیزه کردن از طرف استفاده چی ها رایج می گردد.
در انتهای کتاب در فصلی با عنوان لزوم پیکار با منافق مشکل ترین مبارزه ها را مبارزه با نفاق می داند مبارزه به زیرک هایی که احمق ها را وسیله قرار می دهند. این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکل تر است، زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بی پرده است و امام مبارزه با نقاق، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است.
مرتضی مطهری، « جاذبه و دافعه علی علیه السلام» ، 1387
در ادبیات شهید مرتضی مطهری، انسان متفکر انسانی است، که به مباحث نظری می پردازد، اندیشه ها و افکار نو تولید می کند، اما چندان به آن چه در جامعه می گذرد، اعتنا نمی کند. در مقابل مصلح کسی است، که دردها و نیازهای جامعه را درک می کند و برای خود، مسئولیت اجتماعی قائل است و می خواهد جامعه را در مسیر هدف ها و مقاصد متعالی قرار دهد. (مرتضی مطهری، بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 12-11)
مطالعه دقیق و تفضیلی گفتارها و نوشتارهای شهید مرتضی مطهری، تلاش ها و مجاهدت های او به بهانه هفته معلم، فرصت قابل تاملی است، فرصتی برای یادآوری معبری که او به واسطه نقادی اندیشه های دیگر برای اثبات اندیشه های اسلامی زد. و هم چنان در دل تاریخ فرصت بازخوانی کتاب ها و گفتارهای شهید مطهری باقی است.
پایان پیام/
نظر شما