به گزارش خبرگزاری شبستان، سعودی ها در یورش اوایل فروردین ماه جاری دلایل مختلفی را مطرح کردند که بازگرداندن عبد ربه منصور هادی عامل ریاض به قدرت و عقب نشینی جنبش انصارالله به صعده از جمله آنها بود.
با گذشت 27 روز از عملیات موسوم به قاطعیت که از سوی سعودی ها به راه انداخته شده بود ،این عملیات راه به جایی نبرد و نتوانست به اهداف خود برسد.
اما در کنار اهدافی که سعودی ها از آن دم می زدند اهداف دیگر نیز وجود داشت؛نخست حمایت از خطوط نفتی و تجارت دریایی.
سیطره انصارالله و کمیته های مردمی بر تنگه باب المندب خطری برای کشتی های مصری،هندی و حتی سعودی و هیچ کشور دیگری ایجاد نمی کرد اما خطر جدی و استراتژیک برای کشتی های اسرائیلی محسوب می شد
شعارهای انصارالله نگرانی عمیق صهیونیستها را به دنبال داشت و اسرائیل تمایل خود را برای اقدام نظامی در صورت تردید آمریکا و سعودی ها برای تامین خطوط تجاری اسرائیل در دریای سرخ تا تنگه باب المندب و دریای عرب و شرق آسیا پنهان نمی کرد.
از اهدافی دیگری که کمتر از آن سخن گفته شده است می توان به بُعد دینی در جزیره العرب اشاره کرد.در سال 2009 محمد بن نایف وزیر کشور عربستان بر اساس اسناد ویکی لیکس را کشوری شکست خورده و فشل توصیف کرد اما همین یمن در سپتامبر 2014 به پا خواست و این با وجود فقر و گرسنگی بود و در واقع ترسیم کننده شرایط جدید در جزیره العرب بود.
این مقبول سعودی ها نبود زیرا آنها دموکراسی در یمن را خطری وجودی برای خود می دانستند و باید برای مقابله با این الگو و نمونه ای که آنها را در معرض خطر قرار می داد حتی اگر به منزله محو یمن از نقشه باشد اقدامی انجام می دادند.
سومین هدفی که سعودی ها دنبال می کردند به دست آمدن یک دستاورد ویژه و استثنایی برای ملک سلمان و محمد بن سلمان بود.
هدف از این دستاورد برای جنگ قدرت داخلی عربستان سعودی بود.ملک سلمان و پسرش برای قدرت نمایی در میان شاهزادگان دیگر به چنین حمله ای نیاز داشتند این دستاورد به گونه ای باید برای همه بزرگان آل سعود ملموس می بود.
ملک سلمان تمام تلاش خود را به کار بست تا خود را به عنوان یک رهبر کاریزمای و بهتر از قبلی ها به ویژه ملک عبدالله نشان دهد به ویژه که ملک عبدالله از مقبولیت زیادی در میان مردم برخوردار بود.
به عبارتی ملک سلمان به دستاوردی تاریخی نیاز داشت و از سویی وی قصد داشت که آینده محمد بن سلمان را نزد آمریکایی ها تضمین کند از همین رو با همه توصیه هایی که در آغاز جنگ به ملک سلمان و فرزندش شد مخالفت ورزیدند.از جمله توصیه کنندگان انگلیسی ها بودند که آن را جنگی شکست خورده دانستند و از آنها خواستند که خیلی سریع به آن پایان دهند تا به منجلاب نیافتند.
آلمانها نیز همین توصیه را به سعودی کردند و یک دیدگاه استراتژیک پیش پای آنها گذاشتند تا وارد جنگ زمینی نشود زیرا ورود به چنین جنگی یعنی فرو رفتن در باتلاق.
در آخر آمریکایی ها نیز دیدگاه مشابهی داشتند و این جنگ را بدون نتیجه و به دور از هر استراتژی دانستند.
اما به نظر می رسد که سعودی ها همچنان به اصرار بر اشتباه تاکید دارند و به حملات ادامه می دهند تا شاید بتوانند رد پایی برای متحد خود یعنی عبد ربه منصور بیابند هدفی که تاکنون محقق نشده است.
آنچه تاکنون سعودی ها به آن رسیده اند تخریب و ویرانی و کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان و حمله به مدارس بوده است و دستاورد دیگری برای سعودی ها متصور نیست.
آنها با محاصره مرزهای یمن در واقع به اهداف صهیونیستها خدمت می کنند و شرایط امنی برای کشتی ها رژیم صهیونیستی فراهم آورده اند.
البته رسانه ها برخی دلایل غیر موثق وتایید نشده دیگر را نیز مطرح کرده اند که از جمله آنها می توان به اسکای نیوز آمریکا اشاره کرد که نوشته است: یمن بزرگترین چاه نفتی در دنیا را دارد و آمریکا به عمد این موضوع را پنهان کرده است. بر این اساس این چاه که امتداد چاههای نفتی عربستان و عراق بوده و بزرگترین ذخیره نفتی در دنیا محسوب می شود، می تواند یمن را به کشوری ثروتمند تر از عربستان و ثروتمندترین کشور منطقه تبدیل کند.
روزنامه الدیار لبنان نیز در این باره نوشت: خبرهای تایید نشده ای درباره پیشنهاد سعودی ها به یمنی ها درباره پرداخت سالانه 10 میلیارد دلار در ازای به دست آوردن امتیاز استخراج نفت از یمن به مدت 50 سال مطرح کرده اند که مورد مخالفت واقع شده است.
به نوشته این رسانه لبنانی گویا شرکتهای آمریکایی و فرانسوی نیز پیشنهادهای وسوسه کننده ای عرضه کرده اند اما مشکل اصلی این است که این چاه ها در مناطق الجوف و مآرب هستند مناطقی که سعودی ها و آمریکایی ها با به کارگیری القاعده در صدد تسلط بر آن بوده اند.
به نوشته این رسانه نزاع آینده بر سر نفت یمن است و در این میان واشنگتن و مسکو برای بهره برداری از نفت یمن به رقابت خواهند پرداخت.
نظر شما