افق نگاه مان را در مواجهه با معصومین (ع) بالا ببریم

خبرگزاری شبستان: افق مان را بالاتر ببریم تا بهره مان از وجود مقدس حضرت و ائمه (ع) بالاتر برود. آن حضرات ما را دارند بالا می برند. اما ما نمی خواهیم و می خواهیم آن ها را پایین بیاوریم. این خیلی بد است که ما با این تحلیل هایمان آن ها را پایین بیاوریم.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: توجه کنید که تنها برگ برنده  ما در عالم،  قضیه مهدویت است اما  ما امام زمان (عج)  را مثل خودمان می دانیم حالا یک مقدار از ما مهم تر.  قضیه این نیست. آن امامی که قرار است مادرش در روم بفهمد باید حرکت کند و برود سامرا، حالا چه کسی او را  بیاورد چه کسی ببرد، معلوم است خبرهایی است. افق مان را بالاتر ببریم تا بهره مان از وجود مقدس حضرت و ائمه (ع) بالاتر برود. آن حضرات ما را دارند بالا می برند.  اما ما نمی خواهیم و  می خواهیم آن ها را پایین بیاوریم. این خیلی بد است که ما با این تحلیل هایمان آن ها را پایین بیاوریم.

به گزارش سرویس قرآن و معارف،  سید مجتبی حسینی،  اندیشمند و تحلیلگر دینی این هفته در واکاوی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به موضوع مهم تولّی و تبرّی در  زندگی یک مسلمان و ضرورت تعالی بخشیدن به نگاه ها به مهدویت سخن گفت. آنچه در ادامه می آید چکیده ای از این مباحث است.

یکی از گرفتاری های بزرگ ما در باب تولّی و تبرّی است، ما در این باره دچار بدفهمی هایی هستیم. بعضی ها تولّی گراتر هستند، بعضی ها تبرّی گراتر.  این نکته را بگویم تبرّایی که از تولّی شروع شود قابل اعتماد است اما آن تولّی که بدون توجه به تبرّی شروع شود حتما گمراهی ایجاد  می کند.  ببینید، تولّی و تبرّی از حیث جنس جزو اصول دین است. اجرایش می شود جزو فروع دین.

ما گاهی می خواهیم فقط با یکی بد باشیم و این باعث می شود شما که می خواهی بد باشی می خواهی "آ" نباشد وقتی "آ" نباشد "ب" می تواند جایش را بگیرد، "پ" می تواند جایش را بگیرد،  "د" می تواند تا الی آخر. اما اگر مبنایمان این است که ما می خواهیم "ب" باشد و در راستای تولی "ب" هرچه غیر آن است ما تبرّی داریم، این منطق درست می شود اما ما کم ندیدیم در طی تاریخ  کسانی که این طوری زمین خوردند و سرشان کلاه رفته است.  شما هم اگر دوست دارید اعتمادتان به دیانت تان بهتر شود آن موقعی که  خیلی از یک چیزی تبرّی داری اول ریشه های تولّی ات را درست کن. در کادر تولّی ات تبرّی را تعریف کن.

نسبت تولّی و تبرّی با حیات

پس هر دو  این اصل ها جزو مبانی دینی است و اصلا جزو قوانین آفرینش است.  خداوند در هر موجودی یک سری وسایل و امکانات برای حیات قرار داده است یک سری امکانات برای دفاع. این از آن زیبایی های آفرینش است که وقتی ما هم می خواهیم در دین بحث دفاع را مطرح کنیم در این نظام می گنجد.  از یک گل که شما نگاه می کنید می بینید خار دارد از نباتات بگیرید تا حیوانات،  می بینید سیستم دفاعی بسیار پیچیده  و ظریف دارند. از آن ماهی که زیر آب است که شکل آن فضا را به خودش می گیرد و واقعا حیرت انگیز است و از آیات الهی است برای این که خودش را استتار کند، تا حیوانات و موجودات دیگر. همین نظام آفرینش وقتی به انسان می رسد می شود تولّی و تبرّی.  چیزی که مایه حیات است تولّی است، آن چیزی که مایه حفظ حیات است تبرّی است. 

جای تولّی و تبرّی نباید با هم عوض شود

این نکته مهم است؛ آن چیزی که باعث حیات تو است به عنوان یک شیعه، به عنوان یک فرد، به عنوان یک موجود زنده و آن مقداری که ائمه سلام الله علیهم اجمعین سرمایه گزاری کردند روی تولّی است که مایه حیات تو است. حال  در مواقع دفاع از این حیات در برابر آسیب ها  چیزی مطرح می شود به نام تبرّی. اما اگر جاهای این دو عوض شود مضمحل می شود. چیز دیگری از آب درمی آید. توجه کردید؟

نگاهی مادی گرایانه از گرفتاری های ماست

یکی از گرفتاری های ما در این باره این است که هنوز به موضوع ظهور مادی نگاه می کنیم.  وقتی مثلا بحث اسلحه امام زمان سلام الله علیه مطرح می شود خیلی سریع به سیف / شمشیر فکر می کنیم بعضی ها هم  به سلاح های به روزتر. سیف در روایات آمده است. حالا یک عده می گویند امام حتما با شمشیر می آید، چون عین عبارت سیف آمده است. پس می گویند فقط سیف است. یک عده هم می گویند سیف به اصطلاح آن زمان یعنی اسلحه و اسلحه روز. گاهی وقت ها ما به گونه ای فکر می کنیم که انگار  امام زمان (عج) نائب و شاگرد ماست و داریم برایش تعیین تکلیف می کنیم و این باعث شده ندانیم امام زمان (عج)  با چه قدرتی کار می کند.  چرا این طور شده است؟ چون نگاه ما مادی است، چشم ما در همین حد می بیند. امام زمان سلام الله علیه را را هم با همین چشم ها می سنجین و می بینیم.

مثال از فناوری خوب است اما فقط در قلمرو مثال

 بله اسلحه هست اما اصل قضیه "وانصرهم بالرعب"  است. اصل قضیه تسلط بر دل هاست.  البته گاهی وقت ها مثال هایی از تکنولوژی، کار ما را در تشریح  بعضی  حرف ها  راحت تر کرده است. فرض کنید 400 سال پیش مردمان آن روزگار وقتی می شنیدند که  حضرت وقتی تشریف می آورند تکیه می دهند به دیوار کعبه و همه عالم فرمایشات ایشان را می شنوند و می فهمند از روی اعتقاد قبول می کردند و واقعا خوش به حال شان که از روی اعتقاد قبول می کردند. اما الان که اعتقادها ضعیف شده ما کمک می گیریم از تکنولوژی و می گوییم ببین ماهواره اتفاقی را که در یک گوشه دنیا می افتد چطور در همه جا بسط می دهد و  همه می بینند، حالا این مثال عیب ندارد ولی به شرط این که فقط در حد مثال باشد، چون اصل قضیه در اینجا چیز دیگری است.  

رشد بشر در دوره بعد از ظهور شگفت انگیز است

ما همه چیزمان را با امکانات مادی می سنجیم و  نگاه می کنیم. با آن دریافت های اصیل فاصله پیدا کرده ایم. اگر هم بخواهیم بحثی بکنیم سریع می گوییم حتما امام تله پاتی می کنند در حالی که این ها نیست. ارواح در تسلط و تصرف حضرت است نه این که بحث الکترون و  سرعت موج باشد. چرا کوچک می کنیم قضیه را؟ می گوییم بشر!  تو در ظهور حضرت آن قدر رشد خواهی کرد که همه دیوارهای مادی در برابر تو هیچ خواهد شد.  

سایه سلوک اخلاقی بر سایر شئون زندگی

امروز این نو به نو شدن های فناوری ها معلوم نیست به نفع بشر باشد یا نه،  هنوز هم هیچ فیلسوف متفکری نتوانسته به این سوال پاسخ بدهد که بالاخره سیر این تحولات به کجا منجر می شود . اما حضرت تسلط و  تصرف بر افئده و ارواح دارند.  بعد ببین انسان ها  چقدر پیشرفت می کنند. در روایات ما آمده است:  إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ الله یَدَهُ عَلی رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِهاعُقُولَهُم وَ کَمُلَت اَحلامُهُم / هنگامی که حضرت ظهور می کنند خداوند دستش را بر سر بندگان می کشد و عقل هایشان  رشد می کند. اخلاق شان نیکو می شود.  شما اگر اخلاق فرشته خو و رحمانی داشته باشی اقتصادت هم از این اخلاق متأثر نمی شود؟ بعضی ها گمان می کنند اقتصاد فقط با فرمول های فلان نظریه پرداز می چرخد،  نه این نیست. همین که سلوک  اخلاقی شما خوب شد نتیجه اش در  اقتصاد هم دیده می شود.  

مهدویت برگ برنده ما در عالم است

توجه کنید که تنها برگ برنده  ما در عالم،  قضیه مهدویت است. هرچه روی مهدویت-  نه به صورت شعاری و جوگیری -  حقیقتا  کار کنیم زنده تر می شویم.  ما فقط همین را داربم. بقیه الله یعنی تنها باقیمانده خدا. حالا حضرت ظهور کند چه کار می کند؟ شمشیر می زند؟ تو یک چیزی را این وسط فراموش کردی و آن جاذبه حضرت است.  آن نگاه حضرت است که دنیا را مسخّر خود می کند.  او که شمال و جنوب و شرق و غرب عالم مثل کف دست است برایش. فرمود کل کواکب مثل دینار و درهم در دست ماست. اگر این جوری به امام ات نگاه کنی آن وقت افق تحلیل ات فرق می کند.  ما امام زمان (عج)  را مثل خودمان می دانیم حالا یک مقدار از ما مهم تر.  قضیه این نیست. آن امامی که قرار است مادرش در روم بفهمد باید حرکت کند و برود سامرا، حالا چه کسی او را  بیاورد چه کسی ببرد، معلوم است خبرهایی است. افق مان را بالاتر ببریم تا بهره مان از وجود مقدس حضرت و ائمه (ع) بالاتر برود. آن حضرات ما را دارند بالا می برند.  اما ما نمی خواهیم و  می خواهیم آن ها را پایین بیاوریم. این خیلی بد است که ما با این تحلیل هایمان آن ها را پایین بیاوریم. تو بیا بالا. اعتقاد داشته باش. اگر اعتقاد داشته باشی آن قدر زوایا برای تو  باز خواهند کرد که شگفت زده شوی.

پایان پیام /

کد خبر 454526

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha