به گزارش خبرگزاری شبستان جنگ یمن و پیشرفت غیر منتظره مذاکرات اتمی میان ایران و ایالات متحده تمام تحلیل های خاورمیانه را به سوی یک آشفتگی پیش برده است. در حالی که در کشاکش مذاکرات میان ایران و غرب در لوزان سوئیس دیپلمات ها سرگرم یک بیانیه مطبوعاتی بودند در خاورمیانه عربستان سعودی از آسمان همراه با ائتلافی از 10 کشور به خاک یمن حمله ور شد.
تغییرات در خاورمیانه طی ماه گذشته بسیار پیچیده بوده است و تحلیل گران منطقه ای را گیج کرده به طوری که به جز مذاکرات اتمی ایران و آنچه در یمن رخ می دهد ، شمال و جنوب سوریه باردیگر با درگیری های تازه و اشغال توسط گروه های تروریستی شکل تازه ای به خود گرفت و در تونس و صنعا شاهد حملات تروریستی بودیم و البته دولت عراق هم تکریت را آزاد کرد .
تمامی این صداهای طبل که هر کدام از گوشه ای از این منطقه پر چالش شنیده می شود را می توان حاصل یک خط اصلی و آن مبارزه میان تهران و ریاض در نظر گرفت .در اطراف هر کدام از این دو رقیب اصلی ائتلافی در حال شکل گیری است که یکی از این ائتلاف ها همان ارتش عربی است تولد و مرگ زود هنگامی داشت و احتمالا جایش را به ائتلافی دیگر خواهد داد. این ائتلاف ها تمام قد جنبه استراتژیک ندارند و نشانه های از فرقه گرایی هم در آنها دیده می شود البته جنگ میان سنی و شیعه قطعا نام مناسبی برای اطلاق کردن به این جنگ ها نیست .
این یک جنگ تمام عیار برای قدرت است . هیچ کدام از این ائتلاف ها حول یک مذهب جمع نشده اند و پیش تر در دهه های 1950 و 1960 میلادی هم هژمونی جهان عرب با شوک مواجهه شده بود و به نظر می رسد این منطقه باردیگر در انتظار تغییرات اساسی است .در آن روزگار پادشاهی های عربی علیه دیکتاتوری های نظامی بسیج شده بودند که رهبری پادشاهی ها را در آن زمان هم عربستان سعودی در اختیار داشت و در مقابل دیکتاتوری های نظامی را مصر هدایت می کرد در حال حاضر هم شاهد آن هستیم که تمام بازیکنان این زمین به روش گذشته خود عمل می کنند.
امروز فضای ائتلاف عربی متشکل از دشمنان قسم خورده بیداری اسلامی است . آنها بازماندگان یک جنبش اجتماعی شکست خورده اند که حاضر نیستند تغییر را همانند گذشتگانشان بپذیرند به همین جهت در مقابل آن مبارزه می کنند.
اما در سوی دیگر ایرانی وجود دارد که دوستان نزدیکی در عراق وسوریه دارد . تهران در لبنان و بحرین همراهانی دارد که خواسته های ژئوپلتیکی واقع گرایانه اش را از طریق آنها دنبال می کند .ایرانی ها از حمایت احزاب سنی و مسیحیان هم برخورداراند در حالی که به احزاب شیعی بسیار نزدیک هستند. با نگاه اجمالی به تاریخ و مرور جنگ های دهه 1960 در یمن شاهد آن خواهیم بود که همان خانواده های که در آن سال ها در جنگ شرکت داشتند اکنون هم در حال مبارزه اند .سعودی ها اهداف خود را گاه از طریق کمک های سخاوتمندانه اقتصادی و گاه هم از طریق ابزار های نظامی گسترش داده اند مانند سال 2011 در بحرین که سرکوب اکثریت شیعیان توسط سعودی ها رخ داد.
سعودی ها از جریان های سنی حمایت می کنند اما این یک قائده نیست زیرا تنها چند سال پیش زیدی های در یمن از متحدان عربستان محسوب می شدند و علی عبد الله صالح دیکتاتور و رئیس جمهور سابق این کشور که از زیدی ها است ارتباط قوی با سعودی ها داشت .از نکات جالب ائتلاف سعودی وجود مصری است که توسط نظامیان سکولار و مخالف اخوان المسلمین هدایت می شود .مصری ها از موقعیت رئیس جمهور سوریه بشار اسد در مقابل جریان های مخالفش حمایت می کنند و از سوی دیگر با کشورهای این ائتلاف چون قطر رابطه خوبی ندارند .
بهترین نقطه این نمایش زمانی است که به سخنان امیر صباح بن صباح پادشاه کویت در مارس 2015 نگاه می کنیم که جنگ علیه یمن را اعلام می کند . او در جلسه شورای همکاری خلیج فارس گفت : چهار سال ناامنی و بی ثباتی منطقه ما را در بر گرفته است و به آن بهار عربی می گویند .
به نظر می رسد پادشاهی های عربی به تئوری توطئه علیه رژیم های خود باور دارند .
آنچه مسلم است جنگ در یمن نمی تواند طولانی باشد اما در بهترین سناریو برای سعودی حوثی ها به مناطق خود در شمال خواهند رفت و از سوی دیگر چند شهر دیگر از کنترل بشار اسد در سوریه خارج می شود اما همه این مسائل مطقعی خواهد بود و در نهایت پیروزی از آن ایران است زیرا تهران در منطقه خاورمیانه توانسته است یک نمونه موثر و موفق از کثرت گرایی در قدرت را به نمایش بگذارد که این پیروزی ها در مقابل القاعده و نوعی نهیلیسم مذهبی قرار می گیرد که حاصل تفکر و فشار عربستان سعودی است .
پایان پیام /
نظر شما