خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: هر یک از سه نوع پرستش عبادت صحیح است، گرچه صحیح بودن - آن گونه که اشاره شد - مراتب متفاوتی از ثواب را دارا است زیرا هر یک از این سه قسم برای خداوند متعال انجام گرفته نه این که خالص برای غیر او صورت گرفته باشد و نه مشترکا برای او و برای غیر او، مثلا برای نجات یافتن از آتش یا برای لذت جویی از بهشت.
تفاوت این سه قسم در این است: آن کس که خدای را از روی ترس عبادت می کند جز خدای را نمی پرستد ولی چون هنوز از بند غضب رها و آزاد نشده نمی داند که باید از معبودش چیزی غیر از نجات یافتن از آتش را طلب کند. نیز کسی که بر اساس بهشت جویی عبادت می کند غیر خدا را نمی پرستد ولی چون هنوز از قید و بند شهوت نرسته نمی فهمد که باید از مولای معبودش چیزی فراسوی رسیدن به بهشت را آرزو کند و اما خردمندی که شوق خشنودی مولای خویش را دارد او آزادمردی است که می فهمد چه می طلبد.
اما دلیل صحت عبادت قسم اول و نیر قسم دوم این است که روایت از فعل این گروه به "عبادت" تعبیر کرده و آنان را عبادت پیشگانی دانسته است که خدا را پرستش می کنند چنان که این روایت، عبادت گروه سوم - یعنی عبادت آزادمردان را- برترین نوع عبادت شمرده است پس اگر عبادت غیر آنان صحیح و بافضیلت نباشد عبادت آزادگان و احرار افضل نخواهد بود شاهدی نیز در این جا وجود ندارد که واژه "افضل" حمل بر تعیین شود، نه ترجیح.
نماز عاشقانه ترین و عارفانه ترین ارتباط انسان با معبودش، واجد اسرار و رمز و رازهایی است. اما این رازها برای هر کسی برملا نمی شود آنها که توانسته اند به مقام قرب برسند لذت و حلاوت بی مانند این زیباترین وسیله اتصال با معبود را چشیده اند، پس عجیب و شگفت نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب به بلال مؤذن می گویند اذان بگو بلال و ما را راحت کن، ما را از این قیل و قال ها و دنیای کثرت ها راحت کن تا دوباره دل و جان در چشمه های نماز تطهیر و دل با خالق یکدله شود.
اما اسرار الصلوه که از موضوعات مورد علاقه علمای ما بوده تلاش می کند به این باغ دلگشا که معراج مؤمن است وارد شود. آنچه در ادامه می آید دیدگاه های عالم فرهیخته آیت الله جوادی آملی درباره رازهای نماز است. این آرا در کتابی به همین نام از سوی ایشان مطرح شده است.
معنای نیّت در نماز چیست؟
مراد از نیّت در این جا قصد عنوان در باب عبادات نیست مانند این که نیت می کند نماز ظهر یا عصر بخواند و نیز نیت در باب معاملات مراد نیست مانند نیت در پرداخت بدهی یا هبه و بخشش. چنان که مقصود از نیّت در این جا قصد وجه، مانند قصد وجوب و استحباب نیز نیست بلکه مراد از نیت در این جا تنها خصوص "قصد قربت" و نزدیکی به خدای سبحان است. زیرا محور سخن در بحث های عرفانی، کلامی و اخلاقی که درباره شایستگی قلب و رستگاری آن است تنها قصد قربت است.
نصیب آدمی جز به نیّت نیست
در خصوص نیت و اهتمام آن آیات و احادیث فراوانی وارد شده است مانند: "لا تُبطلوا صدقاتکم بالمَنّ و الاذی کالّذی ینفق ماله رثاء النّاس / صدقه های خود را با منت و آزار باطل مکنید مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق می کند" و مانند: "وَ مَثل الّذین یُنفقون اَموالهم ابتغاء مَرضات الله وَ تثبیتا مِن انفسهم کَمثل جَنه بِرَبوه اصابها وابل .. / مثل صدقات کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می کنند همچون مثل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد که اگر رگبار بارانی به آن برسد دوچندان محصول برآورد ...." و همچنین قول خداوند متعال در این آیه: "قُل اِنّ صَلاتی و نُسکی و مَحیای و مَماتی لِلّه رَبّ العالمین * لا شَریک لَه و بذلک اُمرت و انا اوّل المُسلمین" نیز همچون احادیثی که از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است. علی ابن ابیطالب علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که فرمود: "لا عمل الّا بنیّه و لا عباده الّا بیقین و لا کرم الّا بالتّقوی" به مضمون این روایت، روایات فراوانی وجود دارد که از کثرت و معروفیت نیازی به ذکر آن ها نیست، مفاد همه آن ها این است که برای عامل نصیبی جز به نیّت و اندازه و چگونگی آن نیست.
حتی در خواب و خور هم نیّت تأثیر دارد
گواه این سخن روایتی است از رسول خدا (ص) که فرمود: "انّما الاعمالُ بالنیّات" پاداش کردار انسان جز بر اساس نیّت ها نیست و "لکلّ امرء مانَوی" برای هر کس همان می ماند که نیّت اوست، کسی که برای کسب آنچه نزد خداست پیکار می کند پاداشش بر عهده خداست و کسی که برای رسیدن به متاع دنیا و به نیّت غنیمت به پیکار برخیزد پاداشی برای او جز آنچه در سر داشته نیست
همچنین پیامبر (ص) در وصیت به ابوذر می فرماید: "و لیکن لک فی کلّ شی ء نیّه حتی فی النّوم و الاکل / باید برای تو در هر چیز نیّتی باشد حتی در خواب و خوراک."
بنابراین نیّت به معنای قصد نزدیکی به خداوند سبحان، روح عمل است، عمل با آن زنده می شود و بدون آن می میرد و پیداست که مرده هیچ اثری ندارد. عبادت با قصد قربت صحیح می گردد و بدون آن باطل است و چون نیّت دارای درجاتی است صحّت نیز مراتبی دارد، گرچه این مراتب در اصل فرمانبرداری و امتثال و در سقوط اعاده و قضا شریک اند لیکن بر هر یک از مراتب یاد شده ثواب مخصوصی است و تقرب ویژه ای که از آن فراهم می آید. این ثواب و تقرب بدون رسیدن بدان مرتبه حاصل نمی شود.
سه نوع عبادت، سه نوع نیّت
چون ایستگاه های مهم در روز قیامت سه موقف است: "آتش دوزخ، بهشت و بهشت رضوان"، چنان که خداوند با اشاره به این سه موقف می فرماید: "و فی الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان" شئون کرداری نفس انسان نیز سه تاست: خشمی که بدی ها و ناخشنودی ها را دفع می کند. شهوت و میلی که خوشی ها را جذب می کند و عقل عملی که شوق کمال تام مجرد معقول را دارد. از این رو پرستش سه قسم و پرستش کنندگان نیز سه دسته اند: گروهی خدای سبحان را از روی ترس از آتش دوزخ می پرستند چنین عبادتی از نوع عبادت بندگان است، گروه دیگر خداوند متعال را بر پایه آرزوی بهشت عبادت می کنند این عبادت حریصان و آزمندان است و گروهی خداوند متعال را از روی محبت و عشق عبادت می کنند این نوع عبادت، عبادت آزادمردان و کریمان است.
آیا عبادت از سر ترس یا طمع، عبادت نیست؟
هر یک از این سه نوع پرستش صحیح است، گرچه صحیح بودن - آن گونه که اشاره شد - مراتب متفاوتی از ثواب را دارا است زیرا هر یک از این سه قسم برای خداوند متعال انجام گرفته نه این که خالص برای غیر او صورت گرفته باشد و نه مشترکا برای او و برای غیر او، مثلا برای نجات یافتن از آتش یا برای لذت جویی از بهشت.
تفاوت این سه قسم در این است: آن کس که خدای را از روی ترس عبادت می کند جز خدای را نمی پرستد ولی چون هنوز از بند غضب رها و آزاد نشده نمی داند که باید از معبودش چیزی غیر از نجات یافتن از آتش را طلب کند. نیز کسی که بر اساس بهشت جویی عبادت می کند غیر خدا را نمی پرستد ولی چون هنوز از قید و بند شهوت نرسته نمی فهمد که باید از مولای معبودش چیزی فراسوی رسیدن به بهشت را آرزو کند و اما خردمندی که شوق خشنودی مولای خویش را دارد او آزادمردی است که می فهمد چه می طلبد.
اما دلیل صحت عبادت قسم اول و نیر قسم دوم این است که روایت از فعل این گروه به "عبادت" تعبیر کرده و آنان را عبادت پیشگانی دانسته است که خدا را پرستش می کنند چنان که این روایت، عبادت گروه سوم - یعنی عبادت آزادمردان را- برترین نوع عبادت شمرده است پس اگر عبادت غیر آنان صحیح و بافضیلت نباشد عبادت آزادگان و احرار افضل نخواهد بود شاهدی نیز در این جا وجود ندارد که واژه "افضل" حمل بر تعیین شود، نه ترجیح.
دیدگاه های ابن سینا، علامه طباطبایی و علما
حکیمان آزادمرد آنان که در بندگی به موالیان معصومشان اقتدا کرده و در عبادت خویش جز خشنودی خدا را جستجو و دنبال نمی کنند حکم به صحت عبادت کسی کرده اند که در عبادت خود از خدا تنها خشنودی او را می طلبد مثلا نجات از آتش را می خواهد. چنان که شیخ الرئیس ابوعلی سینا قدس سره می گوید: " والمستحلّ توسیط الحقّ مرحوم" یعنی عابد و زاهدی که روا می دارد حق تعالی را واسطه رسیدن به ثواب یا ترسیدن از عقاب قرار دهد مورد رحمت حق تعالی قرار می گیرد. شیخ نمی گوید چنین کسی از رحمت خداوند محروم است.
استاد ما حضرت علامه طباطبایی قدس سره در رساله "الولایه" نیز به پذیرفته شدن عبادت آنان اشاره کرده است که حق تعالی بر پایه تفضّل و کرامت خویش عبادت این گونه افراد را می پذیرد گرچه آنان در معرفت و تقرب مقصر هستند.
اما اگر قصد چیزی جز خدا باطل کننده عبادت باشد باید عبادت کسی نیز که به قصد شکر، تحصیل رضا و محبت، خدا را می پرستد باطل باشد زیرا همه این موارد از ذات واجب مطلق خارج اند. بنابراین کلام حق همان است که شیخ بهایی قدس سره در کتاب اربعین فرموده که عبادت این گروه صحیح است.
آیت برجسته و حجت حق، حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس سره می گوید: سخن از بطلان عبادتی که از برای ترس از عقاب و یا طمع در بهشت صورت گرفته است گرچه از برخی بزرگان صادر شده لیکن از روی غفلت بوده و گریزی از وقوع این گونه غفلت ها و لغزش ها از بزرگان نیست چون حکمتی الهی در مبتلا شدن ایشان به امثال این غفلت ها وجود دارد.
شاید مراد این مرد بزرگ از "برخی بزرگان" جناب رضی الدین علی بن طاووس قدس سره باشد بر اساس آنچه شیخ بهایی از او در اربعین نقل کرده است.
حاصل این که: نیت این گروه از عبادت کنندگان خالص و بدون شائبه است، ایشان خداوند متعال را عبادت می کنند و هرگز غیر او را نه مستقلا و نه مشترکا نمی پرستند و نه بدان گونه که برای خدا پشتوانه ای لحاظ کنند ولی چون شناخت آنان کم است نمی دانند از معبود خویش چه چیزی بخواهند که بالاتر از رهایی از آتش دوزخ و یا نیل به بهشت باشد. چه بسیار فرق است میان این نظر، و بین این گفته که اگر خوف از دوزخ و یا میل به بهشت نبود هرگز عبادتی تحقق نمی یافت چرا که این شق به طور کلی از کلام خارج است.
اما آنچه سید بحرالعلوم در کتاب الدّره النجفیّه سروده است: "و کلّ ما ضُمّ الی التقرب / من غایه یُبطله فی الاقرب"، هر آنچه در عبادت ضمیمه قصد قربت شود اقرب آن است که عبادت را باطل می کند. منظور سید از ضمیمه، همان چیزی است که در فقه بحث می شود که اگر مثلا وضو را به قصد خنک کردن و مانند آن بگیرد نه آنچه در اینجا بحث می شود.
علامه نراقی قدس سره که میان فقه ظاهر و باطن را جمع کرده در کتاب مستند فتوا به صحت عبادتی داده است که هدف آن نجات از آتش یا رسیدن به بهشت باشد. وی دلیل کسانی را که قایل به بطلان این عبادت بوده اند مردود دانسته است.
پایان پیام /
نظر شما