خبرگزاری شبستان: «رابرت کاپلان» تحلیلگر مشهور امور بین الملل طی یادداشتی که چندی قبل در وبگاه تحلیلی «هات ایر» انتشار یافت در زمینه «برتریهای فرهنگی و ساختاری حکومت ایران» نوشت: رفتار خارج از مرزهای جغرافیایی حکومت ایران بسیار فعال و موثرتر از هر حکومت مسلمان دیگری در خاورمیانه است.بر اساس این گزارش، ایران با دارا بودن هزاران سانتریفیوژ، حزبالله لبنان، نیروهای شیعه خاورمیانه و یمن را تجهیز میکند و همچنین در کنار رییس جمهور سوریه ایستاده است و در عین حال ترکیه و دیگر کشورهای عرب منطقه با چشمانی خوابآلود در قیاس با ایران نظارهگر این کشور هستند.
اما چه اتفاقی افتاده است که کاپلان این تحلیل را منتشر کرده است؟پاسخ به این سوال ، هدف اصلی این یادداشت می باشد.
شکست اسرائیل در دو جنگ سرنوشت ساز منطقه - جنگ اسراییل و لبنان (2006) و حملهی اسرائیل به نوار غزه(2007) - برنامه گسترده ایالات متحده را برای ایجاد تغییر اساسی در نقشهی سیاسی منطقه(خاورمیانه بزرگ) در آن مقطع زمانی ناکام گذاشت . افزایش قدرت و نفوذ ایران در افغانستان و عراق بعد از حملهی ایالات متحده ، ظرفیت های ایران را به عنوان قدرت عمدهی منطقه تثبیت کرد و منافع آمریکا به عنوان هژمون جهانی و قدرت های درجه دوم منطقه مانند عربستان ، ترکیه و قطر را در منطقه تحت الشعاع خود قرار داد.آغاز تحولات سریع ساختاری در کشور های عربی،غافلگیری بزرگ دیگری برای دو جریان اصلی در منطقه بود. تحولاتی که قدرت ها حتی فرصتی برای اندیشیدن و تصمیم گیری پیرامون آن نداشتند و در نهایت نقشهی سیاسی منطقه را کاملا دگرگون ساخت. در نظام بین المللی کنونی که ثمره جنگ جهانی دوم است ، ایران به عنوان بازیگری سرکش و یاغی شناخته می شود که منافع هژمون یعنی آمریکا و متحدان منطقه ای آن را به چالش می کشد.ایران به عنوان کشوری انقلابی که با نظم موجود مخالف است و در پی به چالش کشیدن هژمونی آمریکاست و ترکیه و عربستان که در پی موزانه راهبردی با ایران هستند، دو قطب منطقه ای بحران سوریه هستند. بحران های منطقه ای دارای آثار و پیامدهای بین المللی هستند و می توانند پای قدرت های بزرگ را به عنوان نیروی مداخله گر به منطقه مورد منازعه باز کنند.در مورد سوریه ، آمریکا در صدد حفظ امنیت اسرائیل و ایجاد چتر امنیتی در قبال متحدین خود و اعمال هژمونی جهانی در منطقه خاورمیانه است که ایران به عنوان قدرت منطقه ای سعی در به چالش کشیدن نظم آن را دارد. محور اصلی مقابله با دولت سوریه را باید در راهبردهای امنیتی قدرتهای بزرگ فرا منطقه ای و بازیگران منطقه ای دانست.چنین اقدامی در راستای موازنه راهبردی تهدید انجام می گیرد.در اندیشه ژئوپلیتیکی امریکا و ترکیه و در رویکرد ایدئولوژیک عربستان ، ایران به عنوان تهدید امنیتی محسوب می شود. به همین دلیل است که سه کشور فوق از الگوی مقابله با دولت بشار اسد برای کاهش قدرت منطقه ای ایران بهره گیری می کنند.
کاپلان نوشته است که :
« ایران فعالانه در منطقه حرکت میکند اما دیگر کشورها سرگرم تدوین شیوه و فرمولی برای واکنش به ایران هستند و وقتی هم به این مرحله می رسند هنوز تاثیر نفوذشان از ایران کمتر است. در این جا سئوالی مطرح شده که رموز موفقیت ایران چیست؟از دیدگاه نویسنده ایران کشوری است که شامل بخش متمدن و نیز زیر حکومتی میباشد و برخلاف کشورهای عرب منطقه رهبران ایران موفق شدهاند که در تمام سطوح فرادست و زیرین سنتی کشورشان را به درستی هدایت کنند و این امتیاز ایران میباشد. در گذشته نیز پرشیا (نام گذشته ایران) اولین ابر قدرت تاریخی جهان بوده است. کشورهای عربی بسیاری در منطقه وجود دارند اما تنها یک کشور فارسی است که بر کشورهای همسایه عربش با کمک منابع بیشمار فرهنگی و سیاسی تفوق یافته است. همچنین حکومت ایران دارای طرفدارانی پرحرارت و دو آتشه است که دیدگاههای عقیدتی انقلابی را به وضوح به نمایش میگذارند. این به خاطر این مهم میباشد که کشورهای عرب به پشتوانههای مردمی خود اعتقادی ندارند که میتوان به عنوان مثال به برتری اسرائیل بر اعراب در سالهای 1956، 1967 و 1973 اشاره کرد.»در ادامه این مطلب آمده است: درک این مسئله ریشهای شاید دلیل فهم شکست آمریکا با سرمایهگذاریهای عظیم در مسیر آموزش ارتش عراق باشد. در این بین حساب نیروی زمینی و دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جدا از دیگر بخشهای نظامی ایران است. این نیروها دارای قدرتی مرگبار و افراد خلاق هستند. در این میان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایدئولوژی مقاومت را به طور راهبردی و عملگرایانه به دیگر کشورهای عرب منطقه تفهیم کرده است. این انعطافپذیری در تهران نه تنها به روشنی نشان دهنده پویایی ایران است بلکه نمایشگر ارزشهای زبانی، قومی و فرهنگی ایران میباشد و بخش زیر دولتی ایران دارای گروهی فعال و پویا است که با در کنار هم قرار گرفتن ارزشهای فرهنگی و زبانی، همانطور که در انقلابیون ایران شاهد هستیم، آنها به رقیبی نیرومند مبدل شدهاند.
به این ترتیب باید کاپلان را جز عقلای آمریکایی دانست.زیرا به قدرت نظامی ایران اعتراف می کند و عملا خطرات جنگ را گوشزد می کند.زیرا گزینه جنگ با ایران ، گزینه ای است که فقط در بین دیوانگان آمریکایی – یهودی طرفدار دارد. در آمریکا چند انسان عاقل پیدا می شوند که به نخست وزیر اسرائیل یا افرادی همانند کورکر ، منندز و اشتون کارتر یادآوری کنند که ایران سومالی و عراق و افغانستان نیست. ایران حمله « بزن در رویی » را به رسمیت نمی شناسد و به آن پاسخ می دهد. ایران کشوری است که در شدیدترین تحریم های طول تاریخ ، هم کشورش را مدیریت کرد ، هم به سوریه و عراق و لبنان یاری رساند و هم جبهه جدیدی علیه استکبار و ارتجاع در یمن و بلندی های جولان گشود.جمهوری اسلامی ایران در شرایط به هم ریختگی ژئوپلیتیکی جهان و غرب آسیا ، جزیره ثبات محسوب می شود و امنیت از کانون تهران به منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا « تسری » پیدا می کند.
در ادامه این مطلب نویسنده خاطر نشان ساخت: کشورهایی چون عربستان سعودی، اردن و مراکش کمتر قادر به برقراری آرامش اجتماعی و امنیتی در قیاس با ایران هستند. این کشورها فاقد ایدئولوژی انقلابی صادراتی هستند. البته عربستان سعودی ایدئولوژی وهابی را صادر میکند اما ریاض هرگز قادر به حمایت از هواداران مذهبی فراتر از مرزهایش به اندازه ایران نیست. به عنوان مثال ایران نیروهای لبنانی، سوری و عراقی را با کیفیتی که اکثر کشورهایی عربی از انجام آن طفره رفتند، آموزش میدهد. در این رابطه فقط نیروهای ویژه آمریکا دارای توانایی بسیار بالای آموزش نیروهای خارجی در قیاس با ایران هستند. ایران به طور موثر دارای توانایی آموزش نیروهای رزمی در سرتاسر خاورمیانه است.در انتهای این مطلب آمده است: باید گفت آنچه که مشهود است قدرت ذاتی ساختار حکومتی ایران و در مقابل ضعف همتایان عرب ایران در منطقه میباشد.[i]
نتیجه گیری:
دولت آمریکا به ایران نامه می نویسد و خواهان همکاری تهران در مقابله با داعش می شود.این موضوع نشان می دهد که ایران ، در مسائل منطقه ای بازیگری محسوب می شود که اگر حضور نداشته باشد ، مشکلات حل نمی شود. اگر ایران نخواهد ، دولت سوریه تغییر نمی کند ، اگر ایران نخواهد دولت عراق در مقابل داعش سقوط نمی کند ، ایران می خواهد در یمن و بلندی های جولان جبهه جدیدی علیه آمریکا گشایش پیدا کند.طبیعی است که ایران در امور داخلی کشورهای فوق دخالت نمی کند ، حتی در یمن نیز مقامات آمریکا ضمن اذعان به نفوذ ایران ، اعتراف کرده اند که ایران در امور داخلی صنعا دخالت نمی کند. به این ترتیب آمریکا برای حفظ منافع خود باید به ایران در غرب آسیا امتیاز بدهد. ایران باید حضور آمریکا را به رسمیت بشناسد تا به این کشور امتیاز بدهد.این موضوع نشان می دهد که امریکا برای حل و فصل مسائل غرب آسیا به ایران نیاز دارد. شکست در مذاکرات هسته ای ، همکاری ایران با آمریکا را قویا منتفی می کند و این موضوع ، به ضرر آمریکا است.
نویسنده: بهنام خسروی
[i] . http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940130001493
نظر شما