به گزارش خبرگزاری شبستان، علی عبدالله صالح، رییس جمهوری دیکتاتور یمن پس از چهارماه سرکوب اعتراضات مردمی در نهایت مجبور به فرار از کشور به بهانه مداوای خود شد اما مهم این است که در هر دو حالت چه صالح برای همیشه از کشور رفته باشد و چه قصد بازگشت به یمن را داشته باشد انقلابیون یمن به پیروزی اجتناب ناپذیری دست یافته اند که موجب به وجود آوردن احساس شعف و امید به آینده در آنها اضمحلال شده است اما هنوز کاملاً مشخص نیست که آنها چه اقداماتی را می خواهند و یا می توانند برای بهترین استفاده از موفقیت به دست آمده خود انجام دهند.
در حال حاضر این ترس و نگرانی وجود دارد که یمن پس از چهارماه که شاهد اعتراضات مسالمت آمیز مردمی بوده است پس از فرار صالح دچار هرج و مرج شود.
به طور کلی آنچه موجب به وجود آمدن فضای خشونت بار در یمن از زمان روی کار آمدن صالح شد نوع نظام فاسد ساختاری و سیاسی وی بود.
رییس جمهوری دیکتاتور یمن از زمانی که قدرت را به دست گرفت به سرکوب شهروندان خود و به ویژه در دوران جنگ مدنی در صعدا در شمال شرقی پرداخت.
جنگ صعدا به بهای جان باختن بیش از ده هزار نفر از شهروندان یمنی از سال 2004 میلادی تمام شد، صالح همچنین از جنگ علیه القاعده برای رسیدن به منافع خود و متحدان غربی اش استفاده کرد بدون اینکه بتواند حملات این گروه علیه شهروندان یمنی را با مدیریت خود کنترل کند.
بحران جدی در حکومت صالح مربوط به سال 2011 میلادی نیست بلکه این بحران به سالها پیش بازمی گردد یمن کنونی در سال 1990 میلادی با اتحاد جمهوری دموکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) و جمهوری عرب یمن (یمن شمالی) به وجود آورد اما در طول دهه گذشته این اتحاد در معرض چالش های عمده ای قرار گرفت که از جمله می توان به اقدامات صالح برای سرکوب گروهی از شیعیان یمن (حوثی ها) در اطراف صعدا در شمال یمن اشاره کرد.
یکی از پیامدهای بی ثباتی سیاسی به علت اقدامات صالح به تعویق افتادن انتخابات پارلمانی آوریل 2009 میلادی به علت مشکلات سیاسی و ساختاری بود.
گروههای اپوزیسیون شامل احزاب انجمن مشترک که اعضای اصلی آن شامل سوسیالیست هایی هستند که بر یمن جنوبی سابق حاکم بودند و همچنین گروه اخوان المسلمین الاصلاح سالها سیاست های دولت صالح را مورد انتقاد قرار داده و تصمیم به بایکوت آن گرفتند.
با وجود این بن بست های سیاسی، متحدان دولت یمن همچنان تا پایان سال 2010 میلادی حکومت صالح را مورد حمایت خود قرار دادند و رییس جمهوری دیکتاتور یمن که به آینده خود مطمئن بود خود را آماده کرده بود تا موافقت پارلمان را برای تصویب قانونی می داد که به واسطه آن علی عبدالله صالح می توانست به طور مادام العمر رییس جمهوری یمن باقی بماند و پس از وی نیز پرسش احمدعلی صالح بتواند بر مسند قدرت تکیه زند.
اما بهار عرب که در تونس و مصر آغاز شد موجب تحریک جنبش های اعتراضی یمن و تسریع فروپاشی نظام ظلم و استبداد علی عبدالله صالح شده جوانان یمن در اقدامی خودجوش ابتدا در شهرهای بزرگ یمن از جمله صنعا جنبش اعتراضی خود را آغاز کردند و سپس گروههای اپوزیسیون برای ثمر رسیدن قیام به جوانان یمنی پیوستند.
در ماه مارس و آوریل سال جاری میلادی همه گروهها و احزاب یمن از شیعیان حوثی گرفته تا جدایی طلبان جنوب، اعضای احزاب اپوزیسیون یا جامعه مدنی، ایلیاتی ها، گروههای اسلامی و همه و همه با یکدیگر همصدا و متحد شدند و همه روزه با تجمع در میدان نزدیک به دانشگاه صنعا که نامش را میدان تغییر گذاشته اند خواستار پایان دادن به حکومت دیکتاتوری صالح شدند.
پس از اینکه 52 تظاهرکننده در روز 18 مارس در صنعا کشته شدند، دولت صالح با رویگردانی حزب حاکم (کنگره خلق عمومی) و مهمتر از آن رسانه های دولتی و ارتش مواجه شد و هر روز ضعیف تر از قبل شد.
ژنرال علی موشین که یکی از افراد نزدیک به رییس جمهوری یمن بود به تظاهرکنندگان پیوست و قول داد که از آنها حمایت کند او نیروهای خود را در صنعا برای کمک به مردم مستقر کرد.
صالح در قبال بحران به وجود آمده در کشور ابتدا سعی کرد با مکر و حیله شرایط را به نفع خود رقم بزند، به عنوان مثال در قبال طرح شورای همکاری خلیج فارس ابتدا اینطور نشان داد که حاضر به توافق است اما سپس از اعضای توافقنامه امتناع کرد.
صالح همچنین کوشید تا با ایجاد شک و تردید و تفرقه میان انبوه تظاهرکنندگان آنها را از رسیدن به اهدافشان منصرف کند اما در نهایت این مردم بودند که با اتحاد به مقصود خود رسیدند.
اما آنچه اکنون پیش روی مردم یمن قرار دارد فضای مبهمی است که سامان دادن به آن سخت تر از اخراج صالح از کشور است فائق آمدن به نابرابری های اجتماعی، مشکلات اقتصادی، و تحلیل منابع طبیعی که در دوران ریاست جمهوری علی عبدالله صالح به وجود آمده است سهل و آسان نیست.
یکی دیگر از مشکلاتی که یمنی ها با آن مواجه هستند مساله امنیتی است نگرانی از شورش گروههای افراط گرای مسلح به ویزه القاعده که مترصد فرصتی برای سوءاستفاده از خلاء سیاسی موجود هستند به شدت افزایش یافته است.
تجزیه سیاسی، قبیله ای و مذهبی نیز خطری بزرگ است که یمن بعد از صالح را تهدید می کند، اتحادی که در میان گروههای معترض کننده در خیابان های یمن وجود داشت هر لحظه می تواند به جدایی تبدیل شود به ویژه اینکه متحدان صالح و دشمنان مردم یمن درصدد پیدا کردن فرصتی برای عمل کردن سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن هستند.
ایجاد رقابت در داخل گروههای اپوزیسیون یا در داخل ارتش می تواند به بهای مصادره انقلاب مردم یمن تمام شود زیرا با وجود رویگردانی بسیار از ایلیاتی ها و ارتشی ها از حکومت صالح، هنوز هم بخش بزرگی از ارتش و نیروهای امنیتی تحت کنترل وی و متحدان غربی اش است.
با وجود همه این مشکلات اگرچه پروسه انقلاب یمن در کوتاه مدت ممکن است در معرض خطر قرار داشته باشد اما اعتراض های بی سابقه و اتحاد تاریخی گروه های یمنی ثابت می کند که این انقلاب دارای یک پتانسیل قوی سیاسی است و می تواند بر همه اختلاف ها در جامعه یمن غلبه کند.
اکنون وجهه دیگری از توانایی جوانان یمن خود به منصه ظهور رسیده، پرچم و سرود ملی جای خود را به سمبل های منطقه ای و فرقه ای داده و بسیج و همکاری جنبش ها و گروههای مختلف اعتبار قاطعانه ای به اعتقاد و اعتماد به همگرایی بخشیده است با هیچ کس نمی تواند قدرت امیدهای این قیام مردمی و یا تغییرات را که به دنبال خواهد داشت انکار کند، پیروزی این انقلاب حاکی از موفقیتی است که یمنی ها باید با درایت خود در پرورش و به ثمر رساندن آن بکوشند.
پایان پیام/
نظر شما