خبرگزاری شبستان: بحران اقتصادی در اروپا وارد مراحل تازه ای شده است. از یک سو انگلیس سال ۲۰۱۸ ممکن از اتحادیه خارج شود و این خروج هزینه های بسیاری به دنبال خود خواهد داشت. در همین حال اختلافات میان یونان و آلمان نیز در جایگاه خود قابل بررسی است . در همین رابطه با امیدگلزاری کارشناس مسائل اقتصادی به گفتگو نشسته ایم که بخش های از آن را می خوانید:
با نگاه اجمالی به اتحادیه اروپا و تمدید چهارماهه مهلت بازپرداخت بدهی های یونان ، آیا شاهد یک تغییر رویکرد در نگاه آلمان هستیم؟ و این ایده که یونان عاملی برای از هم گسیختگی اروپای متحد شده است تا چه اندازه می تواند درست باشد؟
در وهله ی اول می بایست به این مهم اشاره نمود که توافق یا سازش صورت پذیرفته در بروکسل که به تبع آن مهلت بازپرداخت بدهی های یونان به مدت 4 ماهه دیگر تمدید گردید به شرطی ماندگار خواهد بود که دولت یونان برنامه های اصلاحات اقتصادی خود را در ظرف چند روز آینده به شرکای خود در حوزه یورو تحویل دهد که این اصلاحات می بایست مورد تأیید و پذیرش آنها قرار گیرد و اگر چنین نشود، ممکن است توافق حاصله ملغی شود.
آلمان بعنوان منتقد اصلی دولت فعلی یونان، برنامه ها و سیاست های حزب حاکم سیریزا را رویا پردازانه دانسته و باور ندارد که دولت جدید یونان بتواند اقدام عملیاتی خاصی در تحقق شعارهای انتخاباتی خود در حوزه ی اقتصادی داشته باشد. بدین سبب با دادن امتیاز اضافی و ویژه مخالفت کرده ولی مصالح و منافع اتحادیه اروپا را در تصمیمات و آرای خود ، علیه یونان در نظر می گیرد.
در پاسخ به بخش انتهایی سوال، نمی شود به این زودی متصور شد که یونان اسباب از هم گسیختگی اتحادیه اروپا را فراهم خواهد ساخت ولی یقیناً پیروزی حزب چپ گرای سیریزا که مخالف سیاست های ریاضت اقتصادی اتحادیه می باشد می تواند در صورت کسب موفقیت در برنامه های خود در حوزه اقتصادی، نوید پیروزی سایر احزاب چپ گرا در برخی از دولت های عضو اتحادیه اروپایی که با یک سری بی ثباتی هایی در اهداف و بنیان خود مواجه است را بدهد.
می خواهم کمی در مورد مفهوم ریاضت بدانم ، طرح ریاضت اقتصادی در یونان دقیقا به چه معنی بود و سریزا با چه چیز مخالفت می کند؟
ریاضت اقتصادی در حقیقت به طرحی گفته می شود که دولت ها به منظور کاهش هزینه ها و برای رفع کسری بودجه و یا در جهت ترسیم و نشان دادن نظم مالی دولت به طلبکاران از آن استفاده می کنند. در این طرح، بعضاً به کاهش یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست می زنند و گاهی اوقات نیز به افزایش میزان مالیات، افزایش دریافت وام ها و دریافت کمک های مالی خارج متوسل می شوند.
پیاده سازی ریاضت اقتصادی در یونان از سال 2008 میلادی، نسخه ای بود که از سوی آلمان برای این کشور به منظور رشد اقتصادی پیچیده شد اما این نسخه ها امروز در اروپا خریدار ندارد.
اما متأسفانه اعمال اقتصاد انقباضی در کشوری همچون یونان با شدت و سرعت بالایی صورت پذیرفت که این بسیار شکننده بود. این سیاست که به دنبال رفع کسری بودجه ترسیم شد برای مردم یونان غیر قابل تحمل بود و در کنارش سیاست های پولی و مالی انعطاف پذیری نیز در نظر گرفته نشده بود که نهایتاً منجر به بیکاری عمومی، خطرناک شدن وضعیت فقر مردم، کاهش میزان امید به زندگی، اعمال مالیات های سنگین، افزایش تورم، تعدیل نیروی کار و ... گردید.
حزب حاکم سیریزا مخالف ادامه یافتن این روند است و آن را نابسامانی قلمداد می کند اما در عمل باید دید که برای برون رفت از این مشکل با منابع مالی محدود و اقتصادی و با در نظر گرفتن این مهم که واردات آن سه برابر صادراتش بوده و 70 درصد مبادلات تجاریش با کشورهای عضو اتحادیه می باشد و دارای استقلال اقتصادی و اقتصاد مولد نبوده چه تدابیری خواهد اندیشید.
به نظر می رسد اسپانیا و پرتقال هم با چالش های مشابه ای رو به رو باشند ، جنبش " ایگنیگتادوس " در اسپانیا امیدوار است بتواند در انتخابات آینده این کشور پیروز شود به نظر شما تا چه اندازه این جریان قادر خواهد بود سیاست های پولی و مالی اتحادیه اروپا را تغییر یا با چالش مواجهه کند؟
پیروزی احزاب چپ گرا در اتحادیه می تواند موجبات شکننده شدن وضعیت یورو را فراهم سازد و کشورهای حوزه یورو را ترغیب به خروج از پول واحد اروپایی نماید که این امر می تواند بابی در بحران یورو مفتوح کند که از بعد سیاسی ( تضعیف روند همگرایی در اتحادیه و تقویت نگرش های واگرایانه ) به مراتب پیش از بعد اقتصادی برای اتحادیه اروپا تهدید پذیر خواهد بود.
دراین راستا تصمیم اخیر بانک مرکزی اروپا برای خرید بیش از یک تریلیون یورو اوراق قرضه از دولت های عضو حوزه ی پولی یورو و همچنین پشت کردن بانک ملی سوئیس به واحد پولی یورو می تواند در تحقق مسائل فوق الذکر نقش آفرینی کرده و علاوه بر کاهش ارزش یورو، اعتماد کشور های عضو به این واحد پولی را خدشه دار کند.
باید عرض کنم که تحقق مباحث ذکر شده زمانی است که اقبال مردم به احزاب چپ گرا تقویت شود و نمی توان تصور کرد که پیروزی چپ ها در یونان می تواند سرآغاز حرکت دومینویی و پیروزی چپ ها در اتحادیه اروپا گردد چرا که اتحادیه اروپا دارای 28 عضو با شرایط و پیچیدگی های خاص خود می باشد اما عملکرد حزب سیریزا و دولت حاکم در یونان و موفقیت احتمالی آن، می تواند تأثیر گذار باشد.
نظر شما