بارالها....
سپاس تورا كه به پاس مهربانيت، ياسها قد علم ميكنند و سروها استوارتر می ایستند
سپاس تورا كه صبوريت درگناه ومعصيتمان غروركوه راميشكند
سپاس تورا كه در دل تاريك شب تنها مونس براي دلتنگي وجدانمان بودي و سكوت حضور شيرينت تسكيني آرام براي دل خسته مان
سپاس تورا به خاطر تمام ديدندها ونديدنهايت، وقتي چشم بسته بوديم و عصاي راهمان تنهاغروربي فكرمان بود
سپاس تورا كه دروفور دادنها وندادهايت نعمت وحكمتي است و ما ناتوان درشكر گزاري از آن
سپاس تو را كه وقتي در ضمير خسته مان جستجو گرت بوديم، نور رحمت تو چراغ راهمان ميشد
سپاس تو را كه فرصت دادي در تمام اين لحظه لحظه بودن بندهاي باشيم براي توهرچند نالايق
سپاس تو را كه وقتي دلمان شكست، نگاه مهرباني وصبور تورا نديديم و زبان به گلايه گشوديم
سپاس تورا كه براي فكرخوب نكردهيمان لبخند ميزدي و براي كار بد كرده يمان صبوري
سپاس تورا كه دانسته و ندانسته آزارت داديم ووسعت بخششت را درك نكرديم
سپاس تو را كه وقتي در هواي آلوده به گناه نفس ميكشيديم ،دم قدرتت گذشتت را از ما نگرفتي
سپاس تو را كه كلاس توبهات هميشه برپا بود و ما شاگرد تنبل اين كلاس ولي توبازهم قبول مان ميكردي
سپاس تو را كه تمام لغزشهاي ما را ديدي و فرصت دادي براي بارديگر نظاره گر سبزي بهار و روييدن نعمتت باشيم
و حال در واپسين اين روزهاي پاياني سال (93) درتلاطم اين دقايق پر غرور و گذران كاش ميتوانستيم آن گونه كه بايد درمسير نگاهت قدم برميداشتيم و آنچنان كه رضايت توست عمل ميكرديم
وبازهم تو را سپاس كه شايسته ستايش و ببخشي وما نيازمند مهرباني نگاه تو
و به حق كه ؛ الا به ذكر الله تطمئن القلوبي
پروين السادات حسني
نظر شما