خبرگزاری شبستان – گروه اندیشه: همزمان با فرا رسیدن سیزدهم فروردین ماه که روز طبیعت نام دارد با محمد فنائی اشکوری، استاد فلسفه تطبیقی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در خصوص اهمیت طبیعت و تاثیر آن بر حیات بشر و حتی سبک زندگی او و سوق دادن آدمی به مسیر ارتباط با خدا گفتگویی انجام داده ایم؛ گفتگوی ما را با این استاد دانشگاه می خوانید:
طبیعت چه اهمیت و جایگاهی در زندگی انسان دارد؟
طبیعت زادگاه ما، بستر رشد، گهواره و خانه و مدرسه و مزرعه و کارگاه ما است. ما خود جزئی از طبیعت هستیم. پیدایش و حیات و بقا و رشد و کمال ما در گرو طبیعت است. البته بین نگاه طبیعت گرایانه (naturalistic)و نگاه الهی به طبیعت تفاوت است. در نگاه الهی، طبیعت سفره ای است که خداوند برای ما گسترانیده و ما بر سر سفره خدا نشسته ایم. برخلاف آنچه ممکن است به نظر رسد، طبیعت با نگاه الهی شریف تر می شود و در جایگاه رفیع تری قرار می گیرد، تا با نگاه طبیعت گرایانه ماتریالیستی.
در نگاه ماتریالیستی، طبیعت فاقد شعور و حاصل تصادف کور و بدون طرح و هدف است و ما بالاجبار و از سر نیاز ناچاریم با آن مدارا کنیم. اما از نگاه الهی، طبیعت دارای شعور و آگاهی است و حاصل طرح الهی و تحت تدبیر خداوند است. تمام ذرات طبیعت تسبیح گوی حضرت حق هستند (یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض). طبیعت از آن جهت که جلوه گاه جمال و کمال الهی است، مقدس شمرده می شود.
طبیعت امانت خداوند است و ما در قبال این امانت مسئولیم و باید پاسخگو باشیم (و یومئذ یسئل عن النعیم). طبیعت مقصد و غایت نیست، راه است. از نگاه معنوی، سفر الی الله از طبیعت آغاز می شود، در طبیعت ادامه می یابد (سیروا فی الارض) و به ورای طبیعت می رسد (سفر من الخلق الی الحق)، الیه الرجعی و الیه المنتهی.
آیا ارتباط انسان با طبیعت یکسویه است یا دوسویه؟
ارتباط انسان با طبیعت دوسویه و انسان خود محصول طبیعت است. ما در طبیعت شکل می گیریم و از طبیعت بهرمند می شویم بنابراین به طبیعت نیازمندیم. اما از سوی دیگر، خداوند زیباترین مخلوقش را در طبیعت قرار داده است. «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». طبیعت با انسان معنا می یابد و به غایت خلقتش می رسد.
نه در اختر حرکت بود و نه در چرخ سکون گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند
با این وجود ارتباط انسان با طبیعت چه اهمیتی دارد؟
انسان جزئی از طبیعت و وابسته به آن است. بقا و کمال انسان وابسته به مدارا و مهرورزی با طبیعت است. از این رو، نمی تواند نسبت به طبیعت غیرمسئولانه رفتار کند. انسان با صدمه زدن به طبیعت، تیشه به ریشه خود می زند. احترام به طبیعت و مراقبت از آن، لطفی در حق طبیعت نیست بلکه لطف در حق خودمان است.
با توجه به اینکه میان نگاه الهی و ماتریالیستی به طبیعت تفاوت وجود دارد و نگاه الهی آن را دارای شعور می داند، آیا ما انسان ها در برابر طبیعت مسئول هستیم؟
بله، آگاهی به اهمیت طبیعت موجب می شود که ما زندگی خود را بر اساس مدارا و مهربانی با آن شکل دهیم. احترام به طبیعت، مواظبت و مراقبت طبیعت همچون یک موهبت بی بدیل الهی، قناعت در استفاده از طبیعت و دوری از اسراف و تبذیر و هدر دادن نعمت های الهی، پاک نگهداشتن طبیعت از انواع آلاینده ها از زباله تا محصولات صنعتی تا سوخت های فسیلی در حد توان و امکان، جبران استفاده از طبیعت با حفظ و مراقبت از گیاهان و جانواران و دیگر مواهب طبیعت و درختکاری و گلکاری و کمک به تولید و رشد گیاهان و جانواران از جمله کارهایی است که می توانیم از آن طریق وظیفه خود در قبال محیط زیست را ادا کنیم.
به نظر شما آیا نوع ارتباط با طبیعت می تواند تأثیری بر سبک زندگی داشته باشد؟
بله؛ ارتباط سالم با طبیعت شرط ضروری برای زندگی سالم است. حداقل های زندگی سالم بدون ارتباط صحیح با طبیعت تأمین نمی شود. ما برای ادامه حیاتمان به هوای سالم، آب سالم و غذا نیازمندیم. بدون اینها ما زنده نیستیم و با ناسالم بودن این عناصر حیاتی، ما بیمار خواهیم شد. از این فراتر، ما برای آرامش روح، محتاج تماشای زیبایی های طبیعت و دیدن مناظر دلربای آن و شنیدن الحان گوش نواز پرندگان و آبشاران و بوییدن عطر دل انگیز گل ها و شکوفه های باغ خدا و حس کردن نسیم روح بخش بهاری آن هستیم.
ما برای تعمیق و ارتقای بینشمان نیازمند نظر بر طبیعت و آسمان و زمین و «ما بینهما» از گیاهان و حیوانات و کوه ها و دریاها و ستاره ها و کهکشان ها هستیم، چنانکه کلام الهی قرآن کریم مکرر از آن یاد می کند، تا از این طریق خالقمان را بشناسیم و راه زندگیمان را پیدا کنم و به رستگاری برسیم. از نگاه قرآن، «اولوالالباب» کسانی هستند که در خلقت آسمان و زمین و پدیده های آن می اندیشند و از این راه به معرفت الله می رسند و معناداری و هدفمندی خلقت را در می یابند و می گویند: «ربنا ما خلقت هذا باطلا.«
پایان پیام/
نظر شما