خبرگزاری شبستان: بنای خانه کعبه تا هنگامی که ابن الزبیر در مکه مردم را به خلافت خویش دعوت کرد و در آن جایگاه متحصن شد و در سال شصت و چهارم هجری سپاهیان یزید بن معاویه به سرکردگی (حصین بن نمیر سکونی) به سوی مکه رهسپار شدند، خانه کعبه دچار حریق شد که گویند به سبب نفطی بوده است که آن را به سوی ابن الزبیر پرتاب کرده اند و در نتیجه این حریق دیوارهای آن درهم شکسته است و ابن الزبیر دیوارهای مزبور را خراب کرده و بار دیگر نیکوتر از پیشین آن بنا کرده است.
از آن پس که صحابه در وضع ساختن آن با وی اختلاف داشتند، ولی ابن الزبیر به گفتار پیامبر(ص) خطاب به عایشه استدلال کرد که فرمود: «اگر طایفه تو تازه مسلمان نمی بودند و دورانشان به کفر نزدیک نمی بود بی شک وضع بنای خانه کعبه را بدان سان تجدید می کردم که در روزگار ابراهیم (علیه السلام) و برای آن دو در شرقی و غربی قرار می دادم» .
به همین سبب ابن الزبیر دیوارهای کهنه را خراب کرده و پایه هایی را که ابراهیم(علیه السلام) بنیان نهاده بود آشکار ساخت و بزرگان و سران قوم را گردآورد تا آن اساس را به چشم ببینند و ابن عباس به وی توصیه کرد که حفظ قبله از مردم تحری کند و وی بدین منظور در پیرامون پایه های بنا، چوب بستی ترتیب داد و از بالای آن پرده هایی برای حفظ قبله در آویخت و برای تهیه کردن گچ و آهک کسانی به صنعای یمن گسیل کرد، تا از آن ناحیه مواد مزبور را به مکه آوردند و از معدن سنگی که در آغاز از آنجا سنگ استخراج می کردند جست و جو کرد و هرچه سنگ برای بنا لازم بود از آن فراهم آورد آنگاه ساختن بنا را به روی همان پایه هایی که در روزگار ابراهیم(علیه السلام) بنیان نهاده شده بود آغاز کرد و دیوارهای آن را به اندازه بیست و هفت ذراع برآورد و چنانکه خود در حدیث اش روایت کرد برای آن دو در متصل به زمین قرار داد.
کف خانه و روپوش دیوارها از سنگ مرمر پوشانیده و دستور داد کلیدهای زرین برای درها بسازند و هم روی درها را از زر بپوشانند. سپس در روزگار عبدالملک، حجاج برای پیکار با وی عازم شد و مکه را محاصره کرد و با منجنیق آن قدر سنگ به سوی مسجد پرتاب کرد که دیوارهای آن درهم شکست و پس از آن که بر ابن الزبیر چیره شد، با عبدالملک دباره اینکه ابن الزبیر کعبه را تعمیر کرد و بعضی از قسمت ها بر ساختمان نخستین افزود گفت وگو کرد.
عبدالملک فرمان داد آن را خراب کند و بار دیگر کعبه را بر همان شیوه و اساسی که در روزگار قریش بوده است، بنیان نهاد. چنانکه بنای کنونی کعبه همان است که وی ساخته است و می گویند عبدالملک هنگامی که به صحت رواتی که ابن الزبیر از عایشه نقل کرده پی برده از این عمل خود پشیمان شده و گفته است: کاش من آنچه را ابوخبیب در امر بنای کعبه متحمل شد تحمل می کردم و همان شیوه او را پیش می گرفتم، از این رو حجاج شش ذراع و یک وجب جایگاه حجر را خراب کرد و آن را براساس قریش بنیان نهاد و در غربی و هم زیر آستانه در شرقی را که امروز دیده می شود مسدود کرد و سایر قسمت های ساختمان را همچنان که بود فروگذاشت و هیچ گونه تغییری در آن نداد و بنابراین تمامی بنایی که امروز وجود دارد همان بنای ابن الزبیر است و میان دیوارهای بنای ابن الزبیر و بنای حجاج اتصال آشکاری است که به چشم دیده می شود و معلوم است که دو بنا را به هم پیوند کرده اند و یکی از دیگری به اندازه یک انگشت جداست و همانند شکافی است که آن را پر کرده باشند.
در اینجا اشکال بزرگی روی می دهد، زیرا آنچه گفته شد(در چگونگی بنای ابن زبیر و حجاج) منافی گفتار فقیهان در امر طواف کنندگان است، چه بر حسب نظر آنان طواف کنندگان باید از خم شدن بر شادروانی که از پایین روی پایه دیوارها دور می زند، احتراز کنند تا در نتیجه طواف ایشان در داخل خانه کعبه انجام نیابد، چه قسمتی از دیوار که همان جایگاه شادروان است بر روی پایه اصلی بنا نشده است. همچنین فقیهان درباره بوسیدن حجرالاسود گفته اند که طواف کننده ناچار است به بوسیدن رجوع کند تا راست ایستاده است تا مبادا قسمتی از طواف او در داخل خانه کعبه انجام یابد. در این صورت اگر کلیه دیوارها را ابن الزبیر بنا کرده و بر اساس بنای ابراهیم(علیه السلام) است، چگونه این کیفیتی که فقیهان گفته اند روی می دهد و برای رهایی از این اشکال ناچار باید یکی از این دو نظر را بپذیریم:
-نخست آنکه بگوییم حجاج کلیه بنا را خراب کرده و آن را از نو بنیان نهاده است و این نظر را گروهی نقل کرده اند، ولی مشاهده و عیان خلاف این را ثابت می کند چه اتصال این میان دو بنا و جدایی یکی از دو دیوار در قسمت بالای آنها از دیگری به چشم نمودار است و از لحاظ صنعت بنّایی درست این عقیده را رد می کند.
-اینکه بگوییم ابن الزبیر از تمام جهات بنا را بر اساس ابراهیم(علیه السلام) بنا نکرده بلکه فقط این امر را در قسمت حجر انجام داده است، بنابراین بنای امروزی با اینکه همان ساختمان ابن الزبیر است بر پایه های ابراهیم(علیه السلام) بنیان نهاده نشده است و این هم بعید است. راه فراری از دو نظر مزبور نیست و خدای تعالی داناتر است. سپس باید دانست که حیاط خانه کعبه یا مسجد سابقا فضایی برای طواف کنندگان بود و در روزگار پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و ابوبکر دیواری نداشت، لیکن بعدها ازدحام مردم در آن فزونی یافت از این رو عمر چند خانه خرید و آنها را خراب کرد و بر فضای مسجد افزود و در پیرامون آنها دیواری کشید که از قامت یک انسان کوتاه تر بود و عثمان و پس از وی ابن الزبیر و آنگاه ولید بن عبدالملک نیز هریک همین شیوه را برگزیدند و خانه هایی بر آن افزودند و ولید بن عبدالملک برای آن ستون هایی از سنگ مرمر بنا کرد.
سپس منصور و پسرش مهدی نیز بر فضای آن افزودند و از آن پس افزودن بر آن متوقف شد و بر همین فضایی که در روزگار ما وجود دارد پایدار ماند و خدا به حدی آن خانه را گرامی داشته و بدان عنایت فرموده است که در اندیشه نمی گنجد، کافی است که بگوییم خداوند آن را جایگاه نزول وحی و ملائکه و عبادتگاه قرار داده و شعائر حج گزاری و مناسک را در آن واجب کرده است.
پی نوشت/
برگرفته از کتاب مساجد درتمدن اسلامی
پایان پیام/
نظر شما